روابط عاطفی و جنسی برایم جذاب است. چند سال است که جزو جالبترین مباحثی است که پیاش را گرفتهام. گاهی کتاب مرتبط و گاهی مقاله خواندهام. بحث کردهام و در حد کلاس دانشگاهی ارائه دادهام. چند مطلب وبلاگی نوشتهام.
در آخرین صحبتهایی که داشتم، در صحبت با یک زن جوان ایرانی، به اینجا رسیدیم که سوالات و چالشهای ذهنیاش در مورد رابطهی عاطفی را بنویسد. زن جوان ایرانیای که به جنس مخالف میل دارد(همجنسگرا یا دوجنسگرا نیست) و تا به حال یک رابطهی عاطفی جدی را تجربه کرده. زنی تحصیل کرده، اهل مطالعه، فعال و در بازهی سنی ۲۵ تا ۳۰.
من لیست سوالات و چالشها را اینجا میآورم و در طی یک چالش سعی میکنم به طور مرتب در موردشان بنویسم.
نه این که من جوابها را داشته باشم. نه. صرفا میخواهم این مفاهیم مکتوب شوند و بعد بشود در موردشان بحث کرد و بیشتر نوشت و نقد کرد. چیزی که مکتوب نشود، نمیماند.
من صرفا قرار است ذهنیات خودم حولوحوش این سوالها و چالشها را بنویسم. متخصص این حوزه نیستم. ولی فکر میکنم نوشتن باعث میشود بیشتر در این موارد بحث شود. بیشتر که بحث شود، فرهنگ و رفتارهای ما هم سریعتر تغییر میکند.
هر مطلبی که نوشتم، میآیم زیر هر شماره لینک میکنم.
۲۸ ایدهی مختلف لیست شده. به غیر از ۲۴ اسفند تا ۵ فروردین، سعی میکنم در مورد هر یک از این موضوعات هر ۲ روز یک بار یک مطلب حداقل ۵۰۰ کلمهای بنویسم.
جریمهی ننوشتنم هم مهمان کردن هر کسی است که زیر این مطلب اعلام آمادگی کند برای یک ناهار. برویم و صحبت کنیم و من مهمانش کنم(البته اگر در آن روز خاص توان مالی کافی نداشته باشم، تا ۲ ماه مهلت دارم زمان دیدار را عقب بیندازم. حداقل هم به ارزش ۳۰ هزار تومان فردی که مچم گرفته را مهمان میکنم)
میزان دخل و تصرف در روابط و زندگی فردی کسی که باهاش در رابطه عاطفی هستیم!!!!
که من مخالفشم!
[مطلب من: دخالت و رابطهی عاطفی]
مرز خیانت
[مطلب من: مرز دقیق! خیانت عاطفی]
مرز صمیمت با دیگران وقتی در رابطه هستیم
(این مورد با مورد ۱۶ مشابهه و برای همین مطلب مشابهی رو لینک میکنم)
تکراری: [مطلب من: صمیمیت و فیلتر ذهنی و آنگاه رابطهی عاطفی]
میزان حفظ فردیت و تنهایی
[مطلب من: فردیت و تنهایی، رابطه عاطفی و ازدواج]
رابطه طولانی مدت یا کوتاه مدت؟!
[مطلب من: رابطه طولانی مدت یا کوتاه مدت؟ مساله اصلا این نیست]
من میگم تا وقتی دو تا آدم حالشون کنار هم خوبه و میتونن، کنار هم باشن،
اگه نه جدا میشن!
اما قراره تو این رابطه چیا گفته بشه!
عاشق تفکر فرد مقابل بشیم یا حس خوبه بودن و رابطه باهاش!؟
[مطلب من: یه رابطهی عاطفی قراره چی باشه؟ توش چیا گفته بشه؟]
ایا بهتر نیست تفکرات مهممون رو با دوستان متفکرمون مطرح کنیم و احساساتمون را با فردی که در رابطه هستیم باهاش؟!
[مطلب من: دوست دختر یا فیلوسوف؟]
آیا اصلا میشه فردی هم فکر ما نباشه و باهاش رابطه احساسی داشت؟!
تکراری [مطلب من: دوست دختر یا فیلوسوف؟]
دوام رابطه احساسی و جنسی چقدره؟!
بعدش میشه رفت سراغ یه رابطه دیگه؟!
یا نه بعد از یه مدت عادت میشه و میریم دنبال ثبات
[مطلب من: رابطههای عاطفی ایرانیها چقدر داوم دارد؟(منم نمیدونم)]
اصلا چه نیازی به ازدواج هست؟
ازدواج در سنت ما دست و پا گیره و گره خوردن مزخرف دو تا قوم و خانواده! و کلی توقعات متقابل
فردیت و تنهایی ام که له میشه کامل
[مطلب من: اصلا چه نیازی به ازدواج هست؟]
کجا کنترله؟! کجا رها بودن؟!
[مطلب من: کجا کنترله؟! کجا رها بودن؟!]
وسط رابطه اگر از شخص دیگه ای خوشمون اومد، فرد مقابلو چیکار کنیم؟!
چقدر مسئولیت داریم نسبت بهش؟!
من از ایناییم که اگر خوشم بیاد حتما به فرد مقابل میگم. ولی نداشتن فیلتر ذهنی تا چه حد؟!
[مطلب من: وسط رابطه اگه از یکی دیگه خوشمون اومد؟]
بی خیال همه میشم و میگم غلط کنم بپرم وسط یه رابطه عاطفی
تنها دغدغم هم اسیب نرسوندن به خودم و فرد مقابله!
[مطلب من: پریدن وسط رابطه]
و اینکه واقعا این مدل ذهنی زن بودن که گفتی چقدر صحیحه؟!
[مطلب من: مغز «زنان» و «مردان» تفاوت مشخصی دارند؟]
من در مورد پدرم حساسم!
خانومی اگر بهشون پیام بده، کنجکاو میشم!
وسط رابطه عاطفی خودمم قراره همچین حس احمقانه ای باشه؟!
[مطلب من: عب نداره. از حس و میل و خودمون نباید خجالت بکشیم]
میزان صمیمیت یعنی چی؟!
یعنی نداشتن فیلتر ذهنی
فیلتر ذهنی در مورد اخلاقیات و باورهامون؟!
یا احساسمون و روابط عاطفیمون اتسترا!
[مطلب من: صمیمیت و فیلتر ذهنی و آنگاه رابطهی عاطفی]
فرضا من یه فرد اپن مایندد
که مشکلی با روابط جنسی ندارم
مرز سو استفاده رو از کجا میشه فهمید؟!
[مطلب من: این پسران ِ لاشی سواستفادهگر]
آیا دختری که روابطی نداره جذابتر نیست از نظر پسرا؟! :/ ??
[مطلب من: آیا دختری که روابطی نداره جذابتر نیست از نظر پسرا؟]
وای چقدر سوال!
حالم بد شد. چجوری ما دخترا جرات میکنیم میریم تو رابطه عاطفی.
[مطلب من: سوالات ذهنی زیادتر، شناخت بهتر]
خلاصه این چند وقت که پیشنهاداتی داشتم و اتفاقا چند نفری بودن که هم دوسشون دارم و هم قبولشون دارم، خیلی برام مهم شده.
بی اخلاقی هم به نظرم معلق نگه داشتنشونه و یا با بی فکری پریدن وسط یه رابطه عاطفی
[مطلب من: این «معلق نگه داشتن» لعنتی!]
زندگی مجردی در ایران.
خیلی از دخترا رو دیدم مثل فلانی و بهمانی که شهرستانین و اومدن تهران موندن. یا حتی فلانی.
اما ماها که خانواده هامون تهرانن، زندگی جدا داشتن در حد توهمه! والا تو تهران واسه پسراشم خیلی نمیشه.
لااقل من که دو ساله در تلاشم و ناکام
[مطلب من: زندگی مجردی زنان در ایران]
مرز تنوع طلبی و وفاداری کجاست؟!
[مطلب تا حدی غیرمرتبط من: یک دلیل منطقی برای تنوعطلبی مردان ]
ممکنه تفکرات الان من اشتباه باشه؟ یعنی اپن باشم و فردا بشم مثل این پادشاها که شونصد تا زن داشتن و ناراضی!
[مطلب من: انتخاب غیر اشتباه وجود ندارد]
اصلا لذت بردن و عمیق شدن، در کثرت ممکنه؟!
[مطلب من: لذت بردن و عمیق شدن، در کثرت ممکنه؟!]
به نظرت توهمه که آدمها خودشون باشن؟!
مجموعهای از رفتارهای بد و مزخرف در کنار رفتارهای خوب و pure؟!
[مطلب من: آدما همیشه خودشون هستند]
دختر خوب در ذهن بخش محسوسی از ایرانیها یعنی:
دختر خوب به دختری گفته میشه که درسشو میخونه، با پسرا فقط در راستای اهداف کاری و درسی دوسته و هر رابطه عاطفی ای رو به ازدواج سوق میده و یا فقط خواستگار میپذیره
[مطلب من: دختر خوب سکس هم میکنه]
بیماری های جنسی!!!! (فیزیکی، نه روانی)
[جایی که CtrlSTD داره به فارسی و با محتوای خوب فعالیت میکنه و تا ماه عسل رفته من چرا حرف بزنم؟
CtrlSTD website | Instagram | Twitter ]
اگر شما هم مطلبی نوشتید، خوشحال میشوم بگویید. همینجا زیر هر شماره سعی میکنم لینک کنم.
مطالب قبلی من که به نوعی مرتبطند:
+ سک/س خریدنی نیست، اما پول دسترسی به آن را راحتتر میکند
+ اشتباهِ «فقط دختر باکره میگیرم»
+ چرا هیچ مردی بلد نیست دل یک زن رو قرص کنه؟
+ دو طرف خوب، ولی رابطهی بد. چطور؟
+ علم بهتر است یا ثروت؟ یا «زن» یا «علم»؟
+؛ Pickup Lines، یا تیکههای بلندکردن
+ دختر که مشق بلد شد، کاغذ پرانی میکند
پینوشت:
من سال ۹۴ سه کلاس «نبوغ عاطفی»، «ازدواج مثبت» و «بهداشت جنسی» علیرضا شیری رو رفتم. احتمالا نوشتههام تحت تاثیر این کلاسها و ایدههای شیری خواهد بود.
رفع اتهام*: من روی این زنی که سوالات را پرسیده کراش دارم.
عنوان مطلب را هم از کتاب «جستارهایی در باب عشق» آلن دوباتن برداشتم. کتابی که دوستش دارم.
*این رفع اتهام را در نوشتههای خارجی معتبر مینویسند. مثلا طرف در مورد آیندهی خوب اتریوم(یک ارز رمزپایه) مینویسد و اولش اشاره میکند که نویسنده در این ارز سرمایهگذاری کرده. یا مثلا نیویورک تایمز یک گزارش طولانی در مورد یک شرکت میرود، بعد اولش اشاره میکند که مثلا شرکت مورد نظر سهامدار بخشی از شرکت مادر صاحب نیویورک تایمز است.
مینویسند که تورشهای احتمالی نوشتهشان را پوشش دهند.