دیروز از صبح منتظرت بودم دومین شعری است که در فیلم آینه ساختهی آندری تارکوفسکی خوانده میشود و در ادامه ترجمهی فارسی آن را مشاهده میکنید. این ترجمه از روی دو ترجمهی انگلیسی این شعر صورت گرفته است؛ این ترجمهها را میتوانید در اینجا (ترجمهی ایرما راش همسر کارگردان که در زیرنویس انگلیسی فیلم هم استفاده شده) و اینجا مشاهده کنید.
دیروز از صبح منتظرت بودم،
هرچند آنها میگفتند نمیآیی
یادت هست چه هوای لطیفی بود؟
به روز عید میمانست
و من بدون پالتو قدم میزدم.
امروز تو آمدهای،
ولی آنها برایمان
یک روز ابری و غمگین خواستهاند
باران میبارد و خیلی دیر شده
و قطرههایی که روی زمین سرد سرازیرند
نه به کلمه آرام میگیرند
و نه با دست پاک میشوند.