سعی داریم زندگی را با رقم و عدد معنی کنیم شاید چون میترسیدم با واقعیت پیشبینی نشده زندگی کنار بیاییم نمیخواهیم قبول کنیم که زندگی بر اساس شانس و کلی اتفاق دیگه که توی کل دنیا میافته رقم میخوره و ما نمیتونیم و نمی دونیم که بخواهیم تغییرش بدیم.
همیشه بین دوراهی های زندگی قرار داریم و فکر میکنیم داریم بر اساس جدول های فرضی مزایا و معایب بهترین تصمیم عمرمون رو میگیریم. در حالی که هر تصمیمی که بگیریم بر اساس شانس و هزار اتفاق دیگری مسیر جدیدی جلوی پامون باز میکنه که ترکیبی از اتفاق های خوب و بد رو با خودش به همراه داره.
حالا اگه مثل من باشید زمانی که اتفاق های خوب اتفاق بیفتد میگید این خوب بودن ربطی به من نداشتم و اگر اتفاق های بد باشند خودتون را انقدر سرزنش می کنید و حس گناه رو با خودتون حمل میکنید که نابود بشید. « شاید اگه به جای تصمیم دوم تصمیم اول گرفته بودم این اتفاق های بد برا من نمیافتاد»
در حالی که اینها همش در تصورات ماست و هیچکس نمیدونه که در عمل واقعا چه اتفاقی میافتد اگه جای تصمیم دو تصمیم یک رو گرفته بودید.
و یا دنیا قراره همیشه انقدر خوب باقی بمونه.
پ.ن: تراوشات ذهنم بعد از دیدن فیلم Mr. Nobody