در این مقاله سعی شده است که تمامی انواع مدیریت بخصوص انواع مدیریت در سازمان را برایتان توضیح بدهیم و یک مختصر توضیحی هم در باب هر کدام از فعالیتها و وظایف انواع مدیریت ارائه شود که با همهی ساز و کارهای مدیریت مدرن آشنا بشوید.
1)مدیر کل
مدیر کل، رایج ترین واژه و پرکابردترین نقش حوزهی انواع مدیریت در تمام دنیاست. هر مجموعهای بلا استثنا نیاز به یک مدیر کل دارد. اگر بخواهم برایتان یک تعریف از مدیر کل ارائه بدهم باید بگویم که مرکز مطالعات تجاری دانشگاه هاروارد در این باب گفته است که:
” هر کسی که مسئول هدایت برنامههای بنیادی یک مجموعه و ایجاد ارتباطی موثر میان نیروی کار و طراح استراتژیهای آتی در یک مجموعه را به عهده میگیرد، یک مدیر کل محسوب میشود “. هر چند که این تعریف کامل و بی نقص است، اما اگر بخواهم مقداری برایتان توضیح بدهم باید گفته شود که:
” مدیر کل، چارچوب کاری یک مجموعه را تعیین میکند و تلاش میکند که با تعاملی که بین نیروی کار و مدیران مجموعه ایجاد میکند، هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت را اولا طرح ریزی و بعد به سرانجام برساند. از طرفی دیگر، مدیر کل ناظر بر تمامی اسناد و استراتژیها و اصول یک مجموعه محسوب میشود. “
اصولا مدیران کل، در همهی حوزههای مدیریت، سر رشتهای هر چند کوچک دارند. چرا که باید در برهههای مختلف، نظارت دقیقی بر روی کار تک تک مدیران و نیروها داشته باشند. اما در یک حالت کلی، اگر بخواهیم چارچوب کاری یک مدیر کل را بگوییم، میتوانیم به مقاله نشریهی اقتصادی اینستوپدیا رجوع کنیم، جایی که یک مدیر کل، برای بهبود کارآیی و افزایش سود مجموعه، کارکرد کلی مجموعه و به طور ویژه مدیریت بخشهای کلان و خرد را زیر نظر میگیرد.
2) مدیریت استراتژیک
هر مجموعهای در حوزهی کسب و کار از بدو تاسیس، با یک هدف و یک برنامهای کارش را شروع میکند. اما هر چقدر که مجموعهها بزرگ تر می شوند و کارشان گسترش پیدا میکند و یا حتی چالشهای مسیرشان بیشتر میشود، برنامه هایشان هم بزرگ تر، زیاد تر و پیچیده تر می شود.
اینجاست که هر مجموعهای نیاز به یک مدیر دارد که در حوزهی چیدن استراتژیها فعالیت کند و بتواند در برابر حجم زیادی از استراتژیها، یک بازخورد خوب بگیرد. پس یکی دیگر از انواع مدیریت که ما باهاش در حوزهی مدیریت سر و کار داریم، بحث مدیریت استراتژیک هست.
اما اگر بخواهیم بر اساس تعریفی که مرکز مطالعات تجاری هاروارد عرضه کرده، مدیریت استراتژی را تعریف کنیم باید بگیم که: ” مدیر استراتژی در هر مجموعهای، مسئولیت رسم دور نمای کاری یک مجموعه به لحاظ برنامههای تولید، فروش و تحول را دارد. در حقیقت، مدیریت استراتژی، نقشهی راه کوتاه مدت و بلند مدت یک مجموعه را رسم میکند. “.
خب با این تعریف میتوانیم بگوییم که وجود یک مدیر استراتژیها در یک مجموعه کاری میتواند خیال تیم مدیریتی را راحت بکند که مسیری که قراراست حداقل در طی سه تا پنج سال آتی طی بشود، مسیر مطمئن و حساب شدهای هست.
مسئولیتهای مدیر استراتژی در زمینهی مدیریت استراتژیک
اینجا جا داره که به سری به نشریهی اینستوپدیا بزنیم که یکی از بزرگترین نشریات حوزهی سرمایه گذاری، مدیریت و کسب و کار در تمام دنیاست و ببینیم که شرح وظایف یک مدیر استراتژی دقیقا چیه؟
پس اگر بخوایم یه جمع بندی کنیم، باید بگیم که یک مدیر استراتژیک، میتونه مغز متفکر و نقشهی راه یه مجموعه در رسیدن به تارگتهای تجاری باشه. و این نکته رو هم فراموش نکنیم که یک مدیر استراتژیک باید از آزادی عمل زیادی برخوردار باشه تا بتونه پروسهی نظارت و اجرای برنامهها رو با دستی باز و با ایدههای خلاقانه به ثمر برسونه.
3) مدیریت بازاریابی
یکی دیگر از انواع مدیریت در جهان، شامل مباحث مربوط به مدیریت بازاریابی می شود. در مورد مدیریت بازاریابی و پروسهی بازاریابی، مقالههای زیادی را برایتان آماده کردیم که میتوانید همه را بخوانید و یک دوره کامل بازاریابی رو کاملا رایگان پشت سر بگذارید.
اما اگر بخواهیم به طور مختصر از مدیریت بازاریابی صحبت کنیم، باید بریم سراغ تعارفی که جوامع بین المللی در مورد مدیریت بازاریابی ارائه داده اند. وبگاه مرکز کاریابی در آمریکا، مدیریت بازاریابی را این طوری تعریف کرده که:
” مدیریت بازاریابی در هر مجموعه به پروسهای گفته می شود که طی آن محصولات و خدمات از تولید به مرحلهی عرضه میرسند. در واقع، به بیان شفاف تر، حد فاصل تولید و فروش در هر مجموعهای، شامل بازاریابی میشود.
یک مدیر بازاریابی، باید تمامی مراحل شناسایی مشتری، جذب مشتری، رفتار شناسی مشتری و کنترل بودجه برای تبلیغات و عرضهی محصول را بر عهده بگیرد. در نتیجه یک مدیر بازاریابی، شرایط بازار را برای یک فروش بهتر آن هم برای یک مجموعه در برهههای مختلف فراهم میکند. “.
این تعریف به ما نشان میدهد که چیزی که ما را به فروش خوب می رساند، هیچوقت به طور مستقیم در پروسهی فروش خلاصه نمیشود. چرا که ما باید اول از همه بازار هدف خودمان را پیدا کنیم و از داخل بازار هدف خودمان، تارگتهایی برای مشتری یابی داشته باشیم و بعد کاری کنیم که مخاطب را به مشتری تبدیل کنیم و مشتری را به خریدار.
وظایف مدیر بازاریابی
در نتیجه، مدیریت بازاریابی یکی از شاخههای اصلی انواع مدیریت هستش که هر تیمی باید بر روی آن تمرکز زیادی داشته باشد، چرا؟ به این دلیل که هر بازاری، بیشتر از عرضه محصولات، نیاز به یک شناخت دارد و مسئلهی شناخت کار کسی نیست جز مدیریت بازاریابی.
4) مدیریت فروش
آخرین مرحله از کار هر مجموعهای، فروش محصولات و خدمات هست. اما مسئله اینجاست که ما چطوری باید فروشمان را مدیریت کنیم و چطور میتوانیم فروش بهتری داشته باشیم؟ خیلیها این اشتباه را میکنند که فروش دست مدیریت بازاریابی هست، اما باید بگوییم که نه، بلکه فروش به مسئلهی کاملا جداگانه است.
یکی دیگر از انواع مدیریت که باید بهش رسیدگی بشود، مبحث مدیریت فروش هست. در هر مجموعهای، حضور یک مدیر، که به کارهای فروش نظارت داشته باشد، ضروری هست. اما اگر بخواهیم یک تعریف درست و حسابی از مدیریت فروش داشته باشیم باید یک سر به مرکز مطالعات تجاری هاروارد بزنیم.
بر اساس تعریف این مرکز: ” مدیریت فروش، به بخشی از یک کسب و کار گفته میشود که طی آن واحد مربوط مسئولیت دارد که بر اساس دادههای دریافتی از سوی مدیران بازاریابی، مراحل گفتگو، متقاعد کردن و فروش را به عالی ترین شکل ممکن انجام دهد. هدف از حضور مدیریت فروش در یک مجموعه فروش حداکثری است. “.
اما می ماند یک سوال مهم و آن این هست که مدیریت فروش دقیقا باید چکار کنه؟ چون مسئلهی فروش یه مسئلهی بسیار کلی محسوب میشود، خیلی مهمه که ما بدونیم یه مدیر فروش باید دقیقا چه وظایفی را انجام بدهد تا مجموعه با یک رشد بهتری در زمینهی مالی مواجه بشود.
نشریهی ” مطالعات مدیریتی” مسئولیتهای یک مدیر فروش رو طبق لیست زیر اعلام کرده:
5) مدیریت روابط عمومی
مدیریت روابط عمومی در کشور ما خلاصه شده در تلفن جواب دادن و یا نهایت اینکه یه نامهای به جایی زده بشه. اما مدیریت روابط عمومی خیلی کار گسترده تری می باشد و نباید اصلا با این دید بهش توجه کرد. یکی از تخصصهای به شدت مورد اقبال در بحث انواع مدیریت در تمام دنیا بحث مدیریت روابط عمومی می باشد.
اگر بخواهیم یک تعریفی از مدیریت روابط عمومی ارائه بدهیم، باید بگوییم که: ” مدیریت روابط عمومی، پل ارتباطی میان مشتریان، کارمندان، رسانهها و… با یک مجموعه است. در واقع، مدیر روابط عمومی مسئولیت دارد که تمامی نظرات، اطلاعیهها، قرارهای کاری و هر چیزی که مربوط به حوزه ارتباطات مجموعه میشود را تحت نظر بگیرد. “.
اما اگر بخواهیم مقداری دقیق تر در مورد مدیریت روابط عمومی در یک مجموعه صحبت کنیم باید چند تا مثال بیاریم و بعد لیستی از خدمات و وظایف مدیریت روابط عمومی را برایتان توضیح بدهم. یکی از کارهایی که ما در ایران زیاد بر روی آن مانور نمیدیم، این هست که مدیران روابط عمومی ما هیچ وقت با مدیران ارشد در ارتباط مستقیم نیستند.
اما یک مدیر روابط عمومی که کارش را درست بلد باشد و وظایفش را خوب بداند. باید سریعا با مدیران ارشد جلسه بگذارد و بگوید که تقاضای تخفیف روی محصولات وجود دارد و این نشان میدهد که قیمت مطلوب مشتری نیست.
اینجا مدیران ارشد، از مدیر کل تا مدیر فروش و حتی مدیر بازاریابی مسئولن که یه فکری برای قیمتها بکنند. این یه مثال ساده بود که حداقل کار یک مدیر روابط عمومیه. پس این رو در نظر داشته باشید که یک مدیر روابط عمومی وظایفی داره که میتونه به کمک اون مجموعه رو با یک رشد درجه یک روبرو کنه.
وظایف مدیر روابط عمومی چیست؟
بر اساس مقالهای که در نشریهی کسب و کار کرون چاپ شده، وظایف یک مدیر روابط عمومی شامل موارد زیر میشود:
و مسئولیتهای بزرگ تری که هر کدام میتواند زیر مجموعه همین مسئولیتها و وظایف خلاصه بشود. در یک نگاه کلی میتوانیم این مسئله را مطرح کنیم که اگر قرار باشد پنج رکن اصلی در انواع مدیریت را در مجموعه خودمان داشته باشیم، یکی از آنها صد در صد مدیریت روابط عمومی هست.
6) مدیریت مالی
هیچکس نمی تواند منکر این بشود که بقای یک مجموعه به میزان سود آوری و به میزان پولی هست که در یک مجموعه در حال گردش می باشد. از سمت دیگر این را همه میدونیم که هر مجموعهای که در حوزهی کسب و کار، کارش رو شروع میکند، تمام تمرکزش بر روی این هست که دستاورد مالی داشته باشد.
پس اگر چیزی تا به این حد در یک مجموعه نقش اساسی ایفا میکند، یقینا به یک مدیر هم نیاز دارد. بحث مدیریت مالی، یکی از اولین بحثهایی بود که در حوزهی انواع مدیریت مطرح شد و علم مدیریت به این نتیجه رسید که هر مجموعهای باید یک مدیر مالی داشته باشد
اما مدیر مالی تعریفش چیست؟ و قرار است چه کاری در یک مجموعه انجام دهد؟. خبرگزاری یو اس نیوز، یک مقالهای در مورد جایگاه مدیر مالی منتشر کرده که در آن مقاله تعریف مدیریت مالی را اینطور برای ما میگویند که:
” مدیر مالی، مسئولیت تمامی مباحث مالی در یک تیم را بر عهده دارد. اما به طور دقیق تر، تمامی هزینههای تولید، فروش، نیروی انسانی و…، در بحث محاسبه به دوش مدیریت مالی یک مجموعه است. از سمت دیگر، یک مدیر مالی مسئول تبادلات مالی نمایندگیهای یک مجموعه میباشد و در گام آخر، یک مدیر مالی، باید بر اساس هزینههای تولید و نیروی انسانی، سودآوری مجموعه را در طول یک سال مالی محاسبه کند و آن را با مدیران ارشد به جلسه بگذارد. “.
به زبان ساده اگر بخواهیم برایتان توضیح بدهیم، هر اتفاق مالیای که در یک مجموعه اتفاق می افتد، به طور مستقیم به مدیریت مالی یک مجموعه مربوط می شود. چرا؟ به این دلیل که تنها کسی که به امور مالی و حسابداری آشناست و می داند که ریز جزئیات هزینهها و خرجکرد مجموعه چقدر می باشد و در مقابل چقدر ورودی مالی در یک مجموعه وجود دارد، مدیر مالی اون تیم هست.
وظایف مدیر مالی از نگاه وبگاه Prospect انگلستان
و یک سری از مسئولیتهای دیگر که ما مفصلا در مقاله مدیریت مالی بهش پرداختیم. ولی یک نکته را برایتان شرح دهم که اگر میخواهید یک موفقیت مالی در مجموعهی خودتان داشته باشید، بدون شک از یک مدیر مالی باید استفاده کنید. چون وضع قوانین مالی، میتونه مجموعه شما را به مراتب هدفمند ترمی کند.
7) مدیریت منابع انسانی
یکی دیگر از مباحث انواع مدیریت که در هر سازمان و مجموعهای بررسی می شود، بحث مدیریت منابع انسانی هست. منابع انسانی، اسمش روی آن می باشد و مربوط به نیروهایی میشود که در یک مجموعه کار میکنند. اما سوال اینجاست که مدیر منابع انسانی دقیقا چه کاری انجام می دهد؟ و چرا باید توی یه مجموعه ما همچین سمتی را داشته باشیم؟
بر اساس تعریفی که وبگاه Grad Ireland در مورد این شغل ارائه داده: ” مدیر منابع انسانی وظیفه دارد که تمامی وظایف مربوط به استخدام، آموزش، پیشرفت شغلی، جبران خسارت و مزایا، روابط کارکنان، روابط صنعتی، قانون اشتغال، انطباق با برنامههای مجموعه، موضوعات انضباطی و شکایات را در بین نیروهای در حال کار در یک مجموعه را بررسی و نظارت کند. “.
به زبان ساده تر بخواهیم بگوییم، یک مجموعه زبانی پیشرفت میکند که نیروهای کارمند در یک مجموعه، اول از همه خوب انتخاب و استخدام بشوند و بعد درست آموزش ببینند و بعد بتوانند با راهنماییهایی که از سمت مدیران دریافت میکنند بهره وری بالاتری داشته باشند. همهی این وظایف بر عهدهی یک نفر هست و اون کسی نیست جز مدیر منابع انسانی.
لیست وظایف از کارهای مدیریت منابع انسانی
حضور مدیر منابع انسانی در هر مجموعهای، می تواند این تضمین را به ما بدهد که نیروهایی که در مجموعه کار میکنند، در راستای هدف مجموعه مشغول فعالیت هستند و میزان بهره وریشون به نسبت هزینههایی که برای مجموعه دارند بیشتراست.
انواع تیپهای مدیریتی
یک مبحث دیگر که در بحث انواع مدیریت مطرح میشود، بحث تیپهای مدیریتی در مجموعههای مختلف می باشد. هر مدیری بسته به نوع استراتژیای که تعیین میکند، میتونه سبک خاصی از مدیریت را در مجموعهی خودش داشته باشد.
اما چیزی که باید بر روی آن بسیار دقت بشود، این هست که هر تیپ مدیریتی لزوما برای هر مجموعهای موفق نیست و این بستگی به صلاحدید مدیران ارشد اتفاق میفتد. ولی آشنایی با تیپهای مدیریتی میتواند یک شمای کلی از شیوهی مدیریت مجموعهها رو به ما بدهد.
1) مدیریت دموکراتیک
شیوهی مدیریت دموکراتیک، یکی از کارآمد ترین شیوههای مدیریت در تمام دنیاست. از آنجایی که امروزه، سیستم مدیریت در دنیا به سمت تخصصی شدن می رود، نیازهست که مدیران بخشهای مختلف با همدیگر تعامل بیشتری داشته باشند.
تعامل، نیازمند آزادی بیان، آزادی در تصمیم گیری و آزادی به کارگیری خلاقیت در یک مجموعه است. وقتی یک مدیر کل، این قدرت را به کارمندان و مدیران خرد میدهد که با نگرشی نو و تخصصی، نظرشان را در باب بخشهای مختلف یک مجموعه بیان کنند، سیستم مدیریت دموکراتیک یا آزادی محور شکل میگیرد.
اما چیزی که در مدیریت دموکراتیک همیشه مطرح می شود این هست که تمامی اعضای مجموعه حق دارند که بیان آزاد داشته باشند اما مدیر کل و مدیران ارشد، به هیچ وجه لزومی بر اجرای تک تک ایدههای کارمندان و مدیران پایین دستی ندارند.
اما این امکان برایشان وجود دارد و این فرصت را دارند که دیدگاههای خود را بیان کنند و دیدگاهها مورد بحث قرار گیرد. در این روش، گاها نظر مدیر کل نیز به نقد گذاشته میشود و ایدهی یک کارمند خرد حتی، میتواند استراتژی شرکت را تعیین کند و در آن تاثیر گذار باشد.
2) مدیریت تسلط گرا
یکی دیگر از شیوههای مدیریت که بیشتر در کشورهای جهان سوم مطرح می شود، مدیریت تسلط گرا هست. توی این سبک از مدیریت، یک نفر حرف اول وآخر را می زند و اون شخص مدیر مجموعه هست . کارمندان و کارکنان توی این سبک از مدیریت حق ارائهی نظر ندارند و هر چیزی که مدیر بگوید باید انجام بشود.
بزرگترین اشکال این سبک از مدیریت این هست که مدیر همه کاره است و کارمندها به جز کار خودشان هیچ نقشی در توسعهی مجموعه ندارند و این باعث میشود که خلاقیت در مجموعه از بین برود و کارکنان انگیزهای برای توسعه فردی نداشته باشند.
اما به هر حال این روش در کشور ما و همهی کشورهای جهان سوم دارد انجام میشود و بر اساس گفتههای بزرگترین اقتصاد دانان و مدیران دنیا، یکی از دلایل عدم پیشرفت جوامع جهان سومی، همین بحث مدیریت تسلط گرا و نگاه از بالا به پایین یک مدیر است.
3) مدیریت اختیاری
به جرئت میتوانم بگویم که یکی از بهترین شیوههای مدیریت در دنیا، مدیریت اختیاری هست. در این روش، دورنمای کلی هدفهای مجموعه تعیین میشود و باقی سپرده میشود به کارکنان و کارمندان و مدیران خرد. در واقع این روش برای مجموعههای حرفه ای خیلی جواب میدهد. چرا؟
به این دلیل که اگر مجموعهای حرفهای باشد میداند که چطور هر بخشش باید مدیریت بشود و فقط کافی هست که دورنمای این روش تعیین بشود. به همین دلیل میتوانیم این مسئله را مطرح کنیم که در این سبک از مدیریت، بحث انواع مدیریت و استفاده از مدیران با تجربه بالا بسیار می تواند به رشد مجموعه کمک کند. تحصیلات و توان کاری هر کدام از کارمندان عامل تعیین کننده در این سبک از مدیریت است، چون که مدیر کل کمترین نظارت را بر کار کارکنان دارد و در نتیجه حرف اول رو میزند.