بررسی کتاب «از سکس تا فراآگاهی» اشو
.
اصالت، رقص موزونی است با آهنگی درونی در میانهٔ میدان ناخودآگاه.
آنلمحهٔ حضور در کاخ ذهن و در عین حال جدایی از آن.
مراقبه، تمرین اصالت است.
.
اشو در کتاب «از سکس تا فراآگاهی» میگوید(با اشو و بعضی بخشهای این کتاب موافق نیستم و باید توجه کرد که فقط از دیدگاه خودش این موضوع را بررسی کرده است.اشو یه شخصیت کاریزماتیک و نارسیسیستیک داشته.بعضی حرفایش خوشایند است ولی رفتار خودش کاملا برعکس بوده.به قول علی بندری «استاد کلا متناقض تشریف داشتن?» شیوهٔ رهبری، بازاریابی و به شهرت رسیدنش هم جالب است.میتوانید اپیزود ۴۱ تا۴۵ پادکست چنل بی را برای آشنایی با راجنیش، بگوان یا اشو بشنوید البته خیلی توضیحات اضافی دارد و به نظر من شنیدنش خستهکننده است.)
.
جاذبهٔ سکس برای انسان تنها یک خواستهٔ جنسی نیست.انسان در زندگی روزمرهاش علیرغم تجارب متنوع مثل کار اداری، تجارت و شهرت، تنها با آمیزش جنسی میتواند به ژرفای وجودش دست یابد.به همین دلیل پس از هرآمیزش در خود فرو میرود و از این که برای لحظهای اوج گرفتن، انرژیاش را هدر داده است، پشیمان میشود.او از دیرباز میداند هرچه از این انرژی بکاهد، به همان اندازه مرگش را نزدیک میسازد.پس این خواسته را سرکوب میکند و اینگونه است که انسان بارها و بارها و برخلاف سایر حیوانات، سراسر شبانهروز از این میل پر میشود و با هزینهای گزاف خالی.
نخست، تجربهٔ بینفسی ست.در لحظهٔ انزال، نفس از میان برمیخیزد و من بودن برای لحظهای محو میشود.
دوم، زمان لحظهای میایستد.گذشته نیست.آینده نیست.تنها لحظهٔ حال وجود دارد.
اگر بتوانیم از ایندو ثمرهٔ سکس آگاه شویم، میتوانیم به فراسوی آن برویم وگرنه در سکس خواهیم زیست و در سکس از دنیا خواهیم رفت.فقط زمانی میتوانیم از سکس رها شویم که بدون آن به بار بنشینیم.
اگر این تجربه را بتوان از راههای دیگر به دست آورد، ذهن انسان از شتاب یافتن به سوی سکس بازمیماند و جهتی تازه در پیش میگیرد.
آن که به فراسوی سکس میرود میتواند این سرور را با مراقبه تجربه کند.
مراقبه، هنر آفرینش، مراقبه، کار عمیق است و کار عمیق تمرینی برای وصل شدن.
#پریسا_فوجی
«بگذار خدا از هر راهی که میخواهد به قلب تو وارد شود: از راه موسیقی، شعر، رقص، آواز، عشق، مراقبه، کار و بازی.
بگذار تمام پنجرهها باز باشد.»(اشو)