مفهوم فرهنگ سازمانی معمولاً به باورها، ارزشها، الگوهای رفتاری و درک مشترک اعضای یک سازمان اطلاق میشود. این موارد ممکن است با نمادهای سازمانی، داستانها و اسطورههایی مرتبط باشند که بیانگر فرهنگ هستند و به اجتماعی شدن افراد در سازمان کمک میکنند؛ تصاویر، محصولات، لباسها، ساختمانها و دیگر مصنوعاتی که به طور فیزیکی فرهنگ را تجسم میکنند.
با این حال، تفاوتهای قابلتوجهی بین محققان در مورد چگونگی تعریف فرهنگ سازمانی و نحوه مطالعه آن وجود دارد.
درواقع فرهنگ سازمانی مجموعهای از ارزشها، انتظارات و شیوههایی است که اقدامات همه اعضای تیم را هدایت و مدیریت میکند. به این مفهوم، به عنوان مجموعهای از ویژگیهایی نگاه کنید که شرکت شما را به آن چیزی که میخواهد تبدیل میکند. یک فرهنگ عالی، نمونهای از ویژگیهای مثبت است که منجر به بهبود عملکرد میشود، در حالی که فرهنگ شرکتی ناکارآمد، ویژگیهایی را نشان میدهد که حتی میتواند مانع موفقیت سازمانها شود.
فرهنگ را با اهداف سازمانی یا بیانیه مأموریت اشتباه نگیرید، اگرچه هردوی این مفاهیم میتوانند به تعریف آن کمک کنند. فرهنگ از طریق رفتارهای منسجم و معتبر ایجاد میشود، نه بیانیههای مطبوعاتی و نه اسناد سیاسی. وقتی میبینید که چگونه یک مدیرعامل به یک بحران واکنش نشان میدهد، چگونه یک تیم با خواستههای مشتری جدید سازگار میشود یا چگونه یک مدیر امور کارمندی را که دچار اشتباه شده است، اصلاح میکند، در واقع شما در حال تماشای فرهنگ شرکت هستید.
مشکلات دیگر در تعریف این مفهوم، با آنچه “سطوح” فرهنگ نامیده میشود مرتبط است.
فرهنگ در جوامع پیشرفته را میتوان در سطح ملی، منطقهای (به معنای بیشتر در محدوده مرزهای ژئوپلیتیکی اما نه منحصراً)، نهادی سازمانی و در سطح خردهفرهنگهای درونی سازمانهایی که حول گروههای اجتماعی رسمی یا غیررسمی هستند، شناسایی کرد. با این حال، خردهفرهنگها ممکن است در سطوح ملی و منطقهای وجود داشته باشند و از مرزهای سازمانی نیز عبور کنند.
سازمانهای متنوع به طور خاص ممکن است با چندین فرهنگ منطقهای و ملی تلاقی داشته باشند، به طوری که تشخیص فرهنگ سازمان به عنوان المانی جدا از فرهنگهای محلی و ملی که در آن گنجانده شده است، دشوار میشود. برخی از نویسندگان بین فرهنگ مدیریت ارشد یا فرهنگ رسمی شرکت و فرهنگ سازمانی یا فرهنگ محل کار تمایز قائل میشوند. فرهنگ سازمانی یا محل کار آن چیزی است که در سازمان رشد یا ظهور میکند و بر خلاقیت اعضای سازمان که بر عنوان “فرهنگساز” تأکید میکنند، شاید حتی در مقابل فرهنگ غالب مقاومت کند.
برای تعیین مناسبترین فرهنگ، اهداف سازمانی خود، سبکهای کاری تیم و همچنین تغییراتی را که کسبوکار شما در حال انجام است، در نظر بگیرید. صرف نظر از فرهنگ سازمانی که انتخاب میکنید، ارائه یک تجربه مثبت برای کارکنان و موفقیت در بازار کار امروز، برای سازمانها بهطور فزایندهای حیاتی شده است.
شما میتوانید از ابزار ارزیابی فرهنگی سازمانی (OCAI) براساس چارچوب ارزشهای رقابتی استفاده کنید. این امر به شما کمک میکند تا درک کنید که فرهنگ فعلی و ترجیحی محل کار شما چیست. به این ترتیب، میتوانید مسیر خود را به سمت فرهنگ محل کار مورد نظر خود ادامه دهید.
تحول فرهنگی، فرآیند تغییر فرهنگ سازمانی شما است تا فرهنگ را با چشمانداز، مأموریت و ارزشهای اصلی سازمان و در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک خود تطبیق دهید.
رهبری، نقش مهمی در شکل دادن به فرهنگ ایفا میکند. منابع انسانی نیز نقش مهمی در شکل دادن به فرهنگ و تأثیرگذاری بر رهبری دارد. رهبران منابع انسانی، مسئول همسویی مدیران و کارکنان با فرهنگ مورد نظر، پرورش احساس مالکیت برای آن فرهنگ و حفظ مسئولیت در تمام سطوح شرکت هستند. بنابراین، منابع انسانی باید رهبران و مدیران را آموزش و تجهیز کند تا از ارزشهای فرهنگی الگوبرداری کنند و نقشهای خود را در پرورش فرهنگ مطلوب بر عهده بگیرند.
فرهنگ یک سازمان در کل چرخه زندگی کارکنان، خود را در زمینههایی زیر نشان میدهد:
فرهنگ هر سازمانی متفاوت است و مهم این است که شما به دنبال آن چیزی باشید که شرکت شما را منحصربهفرد میکند. با این حال، فرهنگ سازمانهای با عملکرد بالا بهطور مداوم ویژگیهای خاصی را منعکس میکند که باید به دنبال پرورش آنها باشید:
زمانی اتفاق میافتد که اهداف شرکت و انگیزههای کارکنان آن همه در یک جهت باشد.
میتواند اشکال مختلفی داشته باشد: تجلیل عمومی، یادداشت تشکر، ترفیع.
برای یک سازمان حیاتی است. با فرهنگ اعتماد، اعضای تیم میتوانند خود را ابراز کنند و از همکاران خود نیز، در هنگام ارائه ایدههای جدید حمایت نمایند.
یک شاخص کلیدی است، زیرا شرکتهای بزرگ فرهنگی ایجاد میکنند که به معنای تجارت است.
یک کیفیت بسیار مهم در محیطهای بسیار پویا است که در آن تغییرات به طور مداوم وجود دارد. فرهنگ انعطافپذیر به رهبران آموزش میدهد که مراقب تغییرات باشند و به راحتی به آن واکنش نشان دهند.
که شامل همکاری، ارتباط و احترام بین اعضای تیم است. وقتی همه اعضای تیم از یکدیگر حمایت میکنند، کارمندان کارهای بیشتری انجام میدهند و در حین انجام آن احساس خوشحالی بیشتری میکنند.
برای همه تیمها، زمانی که برای تصمیمگیری به یکدیگر متکی هستند، حیاتی است. صداقت و شفافیت مؤلفههای حیاتی این جنبه از فرهنگ است.
سازمانها را به سمت استفاده حداکثری از فناوریها، منابع و بازارهای موجود سوق میدهد. فرهنگ نوآوری به این معنی است که شما تفکر خلاق را در تمام جنبههای کسب و کار خود، به کار میگیرید.
حمایتی را که کارکنان برای ریسک کردن و ارائه بازخورد صادقانه نیاز دارند، فراهم میکند.
فرهنگ سازمانی، بر نحوه رویکرد شرکت شما به کار و تجارت، برند آن و اینکه آیا به اهداف سازمانی خود میرسد یا خیر، تأثیر قابل توجهی دارد. با آگاهی از انواع مختلف فرهنگ سازمانی، متوجه میشوید که سازمان شما آرزوی داشتن کدام نوع را دارد و برای رسیدن به آن، چه چیزی را باید تغییر دهید.
رهبران منابع انسانی همچنین میدانند که در شکل دادن به فرهنگ سازمانی، تأثیرگذار و عامل تغییر هستند. مهمتر از همه، میدانند که چه ابتکاراتی بر اساس فرهنگ فعلی یا فرهنگی که سازمانش آرزوی آن را دارند، مفیدتر است.