سلام ای کهکشان های دوردست، صدای من را از سیاره ای به اسم زمین میشنوید که بیشتر اهالی آن فکر میکنند در مرکزیت جهان قرار دارند و دنیا حول محور احوالاتشان میچرخد.
سلام ای کهکشان های دور دست، زمین جایی است که گاهی زیادی قشنگ است و گاهی زیادی زشت، گونه ی من، گونه ای پیچیده و در حال تکامل به نام انسان است که گاهی مانند مورچه ای کارگر بار زندگی، رنج و غم را به دوش میکشد و گاهی مانند پروانه ای شادمان و سبکبال در دشت دنیا میچرخد، در این بین اما عده ای بال پرواز اندیشهشان را در آسمان علم و دانش پرواز داده اند و در جستجوی راز و رمز های هیجان انگیز جهاناند و هر چند وقت یکبار ما مردمان سادهدلِ ساده زیست را با اکتشافات خود به وجد میآورند و جرقه ی نوری میشوند در ذهن های تاریک.
کهکشان های دوردست عزیز، شما هم مانند کتابی در گوشهی کتابخانه میل به خوانده شدن و فهمیده شدن دارید؟ انسان همان گونهی بلند پروازی است که اگر در جنگ و خونریزی زنده ماند و از فقر و فلاکت و بدبختی و بلای طبیعی و فلان زنده ماند و رنج های زندگی مجال اندیشیدن به او دادند، شتابان به سوی شما میآید برای بیشتر یاد گرفتن و بیشتر فهمیدن.
کهکشان های دوردست عزیز، تازگی ها عکس های جدید و با کیفیتی از شما به دستمان رسیده است که به زندگیمان بعدی جدید از نور و آگاهی بخشیده است و از دیدن عکس خانوادگی شما که شک ندارم در آن لبخند میزنید در پوست خود نمیگنجیم، دیدن شما دوردست های شگفت انگیز، افق های جدیدی از نگاه به جهان و به وجود خودمان را برایمان نمایان میکند.
ما جهان را در پی کشف چیستی خود و دنیا میپیماییم و روز به روز بیشتر یاد میگیریم و میفهمیم. کهکشان های دوردست عزیز، ما بلاخره زبان صحبت کردن با شما را یاد خواهیم گرفت و شاید روزی به جای اینکه از دیدن عکسی شگفت زده شویم، از دیدار شما و موجودات زنده ی در دلتان به شگفت آییم و شادمان و پر لذت بر قله های علم و دانش پر افتخار بایستیم.