ویرگول
ورودثبت نام
دِل آشوب
دِل آشوب
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

نذر کردم که برای آخرین بار بخندم


من نذر چشمانت کردم اگر امروز بمیرم

شب ها به خیال تو دگر خواب نبینم


نذر کردم اگر چشم ببندم و در گور بخوابم

دگر از دلِ وامانده یِ خود آزار نبینم


نذر کردم که بیایی و برای آخرین بار بخندم

نذرم که اَدا نشد، ای کاش بمیرم


دل بسته ام امشب به اجل تا که بیاید
شاید که تورا دوباره از دور ببینم



*نمیشه بهش گفت شعر چون تقریبا اصلا وزن نداره .برای اولین باره که شعر مینویسم ولی چون این دلی بود خیلی دوسش دارم هر چند که قافیه هاش زار میزنن/:

به هر حال به بزرگی خودتون ببخشید میتونیم فرض کنیم شعر سپیده (:

ضمنا اساتید گرامی هر نظری دارید بفرمایید مشتاقم پیشنهاداتتون و کلمات جایگزین برای بیت ها رو بشنوم♡

شعردلنوشتهحافظنذر کردم گر از این غم به درآیم روزی تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
من به غمگین ترین حالت ممکن شادم تو به آشوب دلم ثانیه ای فکر مکن(: https://harfeto.timefriend.net/16535666480573. منتظر انتقادات و پیشنهاداتتون هستم?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید