مرگ یکی از جذابترین و گاهی اوقات مرموزترین جنبههای فناپذیری است. به هر روی مرگ همیشه بخشی از زندگی آدمها بودهاست و دانشمندان اطلاعات بسیار جالبی در مورد فرآیند مرگ پیدا کردهاند. برخی از این اطلاعات بامزه هستند، برخی آدم را به فکر کردن وامیدارند، و برخی از آنها فقط عجیب و غریب هستند.
در سال ۲۰۱۵، بیش از هشت میلیون نفر جان خود را در اثر بیماری ایسکمیک قلب از دست دادند. این رقم حدود ۱۵ درصد از ۵۶.۴ میلیون مرگ و میری را که در آن سال رخ دادهاست، تشکیل میدهد.
بیماری قلبی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، اما در نهایت جریان خون به قلب را محدود میکند و خطر ابتلا به حملهی قلبی را افزایش میدهد.
این بیماری میتواند در اثر چند عامل خطر، از جمله سیگار کشیدن، کلسترول بالا، فشار خون بالا، دیابت، و حتی بیماریهای ارثی ایجاد شود.
بالاترین علت مرگ در جهان بعد از بیماریهای قلبی، سکتهی مغزی است و پس از آن عفونت دستگاه تنفسی تحتانی، بیماری مزمن انسدادی ریوی، و سرطان نای، نایژه و ریه.
باقی عواملی که در فهرست شایعترین عوامل مرگ و میر قرار میگیرند، عبارتند از دیابت، آلزایمر، بیماریهای اسهالی، سل، و صدمات جادهای.
بیماریهای قلبی و سکتهی مغزی ۲۷ درصد از تمام مرگ و میرها را تشکیل میدهند و بیش از نیمی از مرگ و میرها در سراسر جهان با توجه به ده علت قید شده در بالا هستند.
در برخی از آدمها، یک مادهی مومی شکل به نام “لاش پیه” ممکن است در طول فرآیند پوسیدگی تشکیل شود و روی تمام بدن را پوشش دهد. این ماده میتواند سفید، خاکستری، یا زرد باشد و قوام آن متفاوت است. پس از آنکه این ماده تشکیل شد، به حفظ بدن کمک میکند و میتواند آن را (آنقدری تازه که یک بدن مرده میتواند باشد) به مدت چند سال تازه نگه دارد. زمانی که تجزیه شدن بدن شروع میشود، سلولهای چربی آنزیم آزاد میکنند و در یک فرآیند به نام هیدرولیز، تریگلیسیرید را به اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع تبدیل میکنند.
در شرایط مناسب، هیدرولیز ادامه خواهد یافت تا زمانی که همهی مولکولها به اسیدهای چرب تبدیل شوند و سپس اسیدهای چرب غیر اشباع همراه با هیدروژن واکنش نشان میدهند تا ترکیباتی را که لاش پیه را میسازند، تشکیل دهند.
لاش پیه فرآیند تجزیه را با مقاومت در برابر فعالیت باکتریایی کند میکند. درغیر این صورت فعالیت باکتریایی حمله به بدن را شروع میکند. لاش پیه میتواند برای مسئولان قبرستان آزاردهنده باشد، زیرا مانع روند بازیافت قبرها میشود.
با این حال دانشمندان و باستان شناسان، تصور میکنند که این ماده بسیار مفید است زیرا آنها را قادر میسازد که روی بدنی که مدت زمان زیادی از به خاک سپاریاش میگذرد، کالبد شکافی انجام دهند.
توانایی لاش پیه برای حفظ بدن برای دانشمندان مفید بوده است چرا که به آنها توانایی بررسی اجسادی را که حتی یک قرن از مردنشان گذشتهاست، میدهد.
جمود نعشی (یا مرگاخشکی)، به معنی سفت شدن بدن پس از مرگ است و در اثر از دست دادن آدنوزین تریفسفات رخ میدهد، فرآیندی که عضلات بدن را مجبور میکند که منقبض شوند و سفت بمانند.
جمود نعشی روی عضلات کوچک قبل از عضلات بزرگتر تاثیر میگذارد و حدود دو ساعت پس از مرگ شروع میشود.
پس از آنکه همهی عضلات منقبض شدند، جمود نعشی بین ۳۶ و ۴۸ ساعت طول میکشد، پس از آن فرآیند معکوس میشود و بدن دوباره شل و ول میشود. جمود در اوایل مرگ ممکن است با کشش عضلات معکوس شود.
بدنی که در یک محیط گرم است در مقایسه با بدنی که در یک محیط سرد است، با سرعت بیشتری سفت خواهد شد.
به همین دلیل است که قربانیانی که در آب غرق شدهاند اغلب زمانی که از آب خارج میشوند، همچنان شل هستند حتی اگر به مدت چند روز زیر آب بوده باشند.
همچنین، در صورتی که فرد نزدیک به زمان مرگ فعالیت شدید فیزیکی داشته باشد، سرعت جمود بالا میرود. پزشکی قانونی از جمود نعشی برای تعیین کردن زمان مرگ استفاده میکند: اگر یک بدن سفت و سخت باشد، قربانی به احتمال زیاد در عرض ۴۸ ساعت گذشته فوت کردهاست. هر چند این روش همیشه دقیق است، اما عوامل بسیاری وجود دارند که میتوانند زمان جمود را تحت تاثیر قرار دهند.
کبودی زمانی است که خون باقی مانده در بدن دیگر از طریق رگها پس از ایستادن قلب جریان ندارد. این امر باعث میشود که خون در واکنش به نیروی گرانش ساکن شود، به صورت لخته دربیاید و لکههای بنفش تیره در آن مناطق ایجاد کند. این واکنش در برابر گرانش به معنی تغییر رنگ است و میتواند از یک قربانی به قربانی دیگر بسته به موقعیت او پس از مرگ متفاوت باشد.
برای مثال، جسدی که به پشت است، کبودی را در نقاطی نشان میدهد که با زمین یا سطحی که رویش قرار دارد، در تماس است. اگر قربانی به دار آویخته شده باشد، خون در پاها، نوک انگشتان، و لاله گوش نمایان خواهد شد.
کبودی، که کوفتگی جمود یا رسوب پس از مرگ نیز نامیده میشود، در عرض ۳۰ دقیقه پس از توقف قلب شروع میشود و میتواند تا ۱۲ ساعت به طول بیانجامد.
بر خلاف جمود نعشی، کبودی میتواند هشت تا ۱۲ ساعت پس از مرگ در بدن فیکس شود. سموم خاصی میتوانند فرآیند تغییر رنگ را به رنگهای مختلفی دربیاورند. این تغییر رنگ میتواند در تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی کمک کند. مونوکسید کربن باعث میشود که مناطق دارای کبودی به رنگ صورتی گیلاسی دربیایند.
بدن شما پر شده از باکتریها، و به محض مردن، آنها شروع به خوردن شما میکنند. پس از مرگ، میکروبها در روده شروع به کار میکنند و خوردن بدن را از داخل آن آغاز میکنند. پس از آن، باکتریهای روی پوست یا باکتریهای محیط اطراف بدن از بیرون شروع به تجزیهی بدن میکنند.
چرا ما زمانی که زنده هستیم، مشکلی با این باکتریها نداریم؟ بزرگترین دلیل سیستم ایمنی بدنمان است، که پس از مرگ دیگر کار نمیکند. باکتریها همچنین در درجه حرارت گرم رشد میکنند، و بدن که دیگر هیچ راهی برای ایجاد حرارت ندارد، بلافاصله پس از مرگ کمکم سرد میشود.
یک خط نسبتا کوچکی بین زمانی که یک زندگی سالم داریم و زمانی که توسط باکتریهای خودمان خورده میشویم، وجود دارد. زمانی که زنده هستیم، بدنمان به طور مداوم با باکتریهای مضری که تلاش میکنند به بدنمان حمله کنند، مبارزه میکند. وقتی که بمیریم، مبارزه را باختهایم!
اجساد حدود چهار روز پس از مرگ در مرحلهای به نام “تورم” باد میکند. این اتفاق در اثر تجمع مایعات و گازهای منتشر شده توسط اتولیز (خود کافت) رخ میدهد، که در آن پانکراس و دیگر ارگانهای پر شده از آنزیمهای گوارشی خود را تجزیه میکنند.
(این اتفاق زمانی رخ میدهد که بدن فرآیند مومیایی یا حفظ شدن را طی نمیکند.)
تورم در شکم شروع میشود و بهتدریج به کل قسمت جلویی بدن گسترش پیدا میکند. بافتهای تجزیه شده همچنین باعث میشوند که پوست تغییر رنگ بدهد و تاولهایی به وجود بیایند، در حالی که مایع درون ریهها نیز از دهان و بینی بیرون میآیند، و یک بوی افتضاحی تولید میکنند. آب و هوای گرم میزان تورم جسد را افزایش میدهد، در حالی که آب و هوای سرد این فرآیند را کند میکند.
مگس و دیگر حشرات به شدت جذب بویی میشوند که از بدن باد کرده پخش میشود. مگسهای لاشه در همان ابتدای شروع فرآیند تجزیه تخم خود را در جسد میگذارند، و برخی از سوسکها پس از آنکه جسد شروع به خشک شدن کرد، در آن زندگی میکنند.
پزشکی قانونی میتواند انواع مختلف حشراتی را که جسد را آلوده کردهاند برای کمک به تعیین زمان تقریبی مرگ استفاده کند.
زمانی که یک بدن وارد مراحل آخر باد کردن میشود، فساد نیز (فرآیند فاسد شدن و پوسیدن جسد) آغاز میشود.
در این زمان پوست عمدتا از بین رفتهاست، و بدن فرو میپاشد. افراد چاق احتمالا سریعتر از کسانی که وزن متوسط دارند یا لاغر هستند، دچار پوسیدگی میشود، و دانشمندان میگویند دلیل این امر وجود مایعات زیاد در بدن آنها است که به نفع روند اتولیز عمل میکنند.
“ترسیدن تا حد مرگ” عبارتی است که زیاد در صحبتها استفاده میشود، اما حقایق زیادی نیز دربارهی آن وجود دارد. هنگامی که شخصی خود را در وضعیتی به شدت ترسناک مییابد، واکنش غریزی جنگ یا گریز در او وارد میدان میشود.
این امر باعث میشود که موجی از آدرنالین در بدن جریان بیابد، و بدن را مجبور کند که سریع شدن ضربان قلب، مردمکگشادی، و افزایش جریان خون به عضلات ترا جربه کند.
آدرنالین آزاد شده نیز کانالهای کلسیم را در قلب باز میکند و به این ترتیب باعث منقبض شدن عضلات قلب میشود. در یک وضعیت شدید که در آن آدرنالین به طور مستمر از طریق بدن آزاد میشود، و کانالهای کلسیم بسته نخواهند شد، عضلات قلب قادر به شل شدن نیستند. این میتواند فرد را دچار آریتمی قلب (یا کژ آهنگی) کند، به این معنی که ضربان قلب منظم نخواهد بود. و همین بینظمی در ضربان قلب به نوبهی خود، میتواند به افت فشار خون و از دست دادن هوشیاری منجر شود، و در نهایت سبب بروز انواع مشکلات سلامتی و حتی مرگ شود.
هرچند کسانی که از قبل دارای مشکلات قلبی هستند بیشتر در معرض ابتلا به نتایج شدید آدرنالین قرار دارند، اما حتی یک فرد سالم هم میتواند در معرض خطر مرگ ناشی از آریتمی باشد.
همچنین باید اشاره کنیم که در این میان ترس تنها عامل مقصر نیست: هر گونه احساسات شدید ناشی از چیزهایی مثل سر و صدای بسیار بلند یا یک رویداد ورزشی، میتواند سبب بروز واکنش در انسان شود.
یک سر قطع شده ممکن است برای چند ثانیه پس از قطع سر همچنان هوشیاری داشته باشد. بسیاری از دانشمندان میگویند رخ دادن چنین چیزی بسیار بعید است چرا که از دست دادن خون و اکسیژن باعث میشود که مغز بلافاصله به کما برود، اما مطالعات حیوانی اخیر نشان میدهند که ممکن است حقایقی در پشت این ادعای عجیب و غریب وجود داشته باشد.
در سال ۲۰۱۱، دانشمندان هلندی امواج مغز موش را قبل و بعد از بریدن سرش اندازهگیری کردند و پی بردند که فعالیت آگاهانهی مغز در موش نزدیک به چهار ثانیه پس از قطع شدن سرش ادامه دارد.
مطالعهی دیگری در سال ۲۰۰۲ نشان داد که سلولهای مغز میتوانند به مدت چند هفته پس از مرگ در یک آزمایشگاه زنده بمانند. هر چند، زنده ماندن سلولهای مغز در آزمایشگاه با فعالیت آگاهانه در دنیای واقعی متفاوت است.
همچنین، برخی از دانشمندان معتقدند که هر گونه حرکت دیده شده پس از مرگ، اسپاسمهای عضلانی است که به صورت غیرارادی رخ میدهد چرا که بدن کاملا از کار افتادهاست.
بیش از ۲۰۰ جسد انسان روی کوه اورست وجود دارد. بعضی از آنها پنهان هستند، اما برخی از آنها به عنوان نشانهای برای کوهنوردانی که در تلاش برای فتح قله هستند، به کار میرود.
معروفترین بدن متعلق به تیسوانگ پالجور است که سال ۱۹۹۶ در یک کولاک در اورست درگذشت.
وقتی که برف نسبتا کم عمق است، کوهنوردان در هنگام اینکه به قله نزدیک میشوند، باید از روی پای او قدم بردارند.
کوه اورست با ارتفاع بیش از ۲۹۰۰۰ فوت (۸۸۰۰ متر)، بلندترین کوه روی زمین در جهان است. ازدههی ۱۹۵۰ تا کنون، بیش از ۴۰۰۰ نفر آن را فتح کردهاند، و ۲۱۶ نفر روی آن جان خود را از دست دادهاند. جسدها اغلب در اورست باقی ماندهاند به این دلیل که تلاش برای پایین آوردن آنها خطرات زیادی دارد.
در نزدیکی قله هوا بسیار کم است، و سلولهای مغز به دلیل کمبود اکسیژن کمکم شورع به مردن میکنند. احتمال مردن کسانی که قصد دارند بدنهای یخزدهی آنها را از قبرهای برفیشان پایین بیاورند، بسیار زیاد است.
بسیار بعید است که توسط یک کوسه کشته شوید- در ایالات متحده ۱۶ حملهی کوسه در سال و کمتر از یک مرگ ناشی از حملهی کوسه در هر دو سال ثبت میشود.
دستگاههای فروش خودکار، از سوی دیگر، جان ۲.۱۸ نفر را در سال میگیرند. در واقع احتمال کشته شدن شما توسط دستگاهی که به شما میانوعده میفروشد تقریبا دو برابر است.
بسیاری از علل دیگر بیشتر از حملات کوسه شما را در معرض خطر مرگ قرار میدهند. سقوط نارگیل علت حدود ۱۵۰ مرگ در سال است، گاوها ۲۰ نفر را در سال به قتل میرسانند، و زنبور عسل سالانه مسئول ۱۰۰ مرگ است.
در یک مقیاس بزرگتر، سالانه تقریبا ۶۰۰۰ نفر از زمین خوردن و سقوط در خانه میمیرند، و پشه (عمدتا پشهی مالاریا در کشورهای در حال توسعه) زندگی بیش از ۸۰۰۰۰۰ نفر را در هر سال میگیرد.
خوب عزیزان دلم طبق رسم همیشگی ممنون که وقت گزاشتید و این مطلب به ظاهر عجیب و ترسناک و گاهی اوقات خنده دار رو خوندید | دوست دار همیشگی شما : NEGARAD
منبع :
همچنین بخوانید :