اوایل دههﯼ ۴۰، هوشنگ گلشیری و همفکرانش برای طرح دیدگاههای نوگرایانهﯼ خود در مقابل جریانات ادبی و سنت گرای انجمن شعر صائب در اصفهان سلسله جلساتی را تشکیل دادند که بعدها جُنگ اصفهان از دل آن درآمد و بسیاری از نویسندگان و نظریه پردازان ادبی دهه چهل و پنجاه ایران در همکاری با این جُنگ معرفی شدند. هرمز شهدادی از جمله نویسندگانی است که هر چند آثارش در جُنگ اصفهان به چاپ نرسید، اما همواره از لحاظ گرایشهای فکری و زیباییشناختی، پیوندی نزدیک با نویسندگان این جُنگ داشت.
شهدادی با شعر و نقد ادبی و ترجمه شروع کرد و در سال ۱۳۵۵ مجموعهی «یک قصهﯼ قدیمی» را منتشر ساخت. هشت داستان کوتاه که حدیثِ نفسِ مالیخولیاییِ انسان هایی روان پریش بود که با تغییرات جوی و تحت هدایتِ توهمات خود، مرتکب قتل می شوند.
شهدادی بعد از آن، در سال ۵۷ رمانِ جاه طلبانه و کم نظیر «شب هول» را منتشر کرد که در بحبوحهی انقلاب کمتر دیده شد. رمانی درخشان که روایتِ یک شبانهروز است با دو قهرمان اصلی. رمانی که در جاده رقم میخورد و پر است از انواع فلاش بک های قهرمانها به ریشههای شر در تاریخ ایران. شهدادی در این رمان با قرار دادن بخشی از تاریخ روشنفکری ایران بر زمینهای داستانی اش، به ارزیابی نقش روشنفکران در دورههای مختلف تاریخ معاصر می پردازد.
شهدادی در «شب هول» ساختار خطی و مرسوم رماننویسی زمانهاش را کنار میگذارد و با بینشی که تأثیر پذیرفته از نویسندگان «رمان نو» است، با نگاه انتقادی و گرهخورده با تاریخ داستان خود را بر بستری که هم واقعی است و هم ریشه در رویا و اسطوره دارد، می گستراند.
هرمز شهدادی بعد از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد و دیگر نه تنها مطلب یا داستانی جدید از او منتشر نشد که مجموعه داستان های کوتاهش و رمان «شب هول» نیز دیگر تجدید چاپ نشدند.
برای خواندن این داستان به لینک زیر مراجعه نمایید:
www.pettrichor.com