ویرگول
ورودثبت نام
گتاپ ؛ رسانه ی «فرهنگ» و «کتاب»
گتاپ ؛ رسانه ی «فرهنگ» و «کتاب»
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

ریموتِ رحمتِ الهی !


در سال های گذشته ، یک تلویزیون رنگی بیست اینچ داشتیم که همه چیزش خوب بود. اما کم کم مشکلی برای ریموت کنترلش پیش آمد ؛ دیگر به خوبی گذشته کار نمی کرد و برای تعویض کانال ها یاد گرفته بودیم که چندین بار آنرا بر پر و پایمان بکوبیم تا عمل کند؛ کنترل بیچاره هم همیشه نهایت تلاشش را برای ارسال سیگنال انجام می داد ، اما رفته رفته، دیگر کوبیدن به این طرف و آن طرف هم افاقه ای نمیکرد!

ناچار آن را به تعمیرگاه بردم.تکنیسین الکترونیک ، ریموت کنترل را به سمت دستگاهی نشانه گرفت و شستی آنرا فشار داد . دیدم که دستگاه با سرعت زیاد شروع به چشمک زدن کرد. شستی های دیگر را هم امتحان کرد که همه سالم بودند.گفت که مشکلی از کنترل نیست.شاید ایراد در جایی دیگر باشد. با خودم گفتم این بلد نیست ، مشکل را گردن جایی دیگر می اندازد.

باری کنترل را به خانه بردم و ضرب و شتم های یاد شده ادامه پیدا کرد !

عاقبت یک روز که پدرم حوصله اش از این کار من سر رفته بود ، گفت که پسر جان ! آخر شاید مشکل از جای دیگر باشد ؛ بیا تلویزیون را ببریم تعمیرگاه شاید ایراد کار برطرف شد.

القصه سرتان را به درد نیاورم ، دو نفری تلویزیون را پشت پیکان نشاندیم و رهسپار تعمیرگاه شدیم و قضیه را شرح دادیم. آقای تعمیرکار نگاهی به تلویزیون انداخت و نگاهی به ما.

از داخل یک قوطی ، چوب کبریتی را در آورد و مقداری پنبه سرش پیچید. بعد پنل جلوی تلویزیون را باز کرد و کبریت پنبه پیچ را در الکل فرو برد و از پشت پنل شیشه مقابل چشمی تلویزیون را پاک کرد . کبریت را که در آورد ، پنبه سر آن کاملاٌ سیاه و کثیف شده بود ؛ گفت که ایراد از گرد و غبار روی شیشه چشمی بوده که نمی گذاشته سیگنال ریموت به چشمی برسد!

باری من ماندم و شرمگینی ام از ریموتی که انگار داشت چپ چپ مرا می نگریست و می گفت :

« داداش مشکل از گیرندس !! .»

دلزنگارآینهالهامبینش
عـمـق نـگرانی‌هـای مـا،نشـان دهنده‌ ی اندازه‌ ی فاصله ی ما از خداسـت. https://yek.link/peyman_reshadi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید