و وقتی که سهراب گفت
قایقی خواهم ساخت انداخت به آب
دور خواهم شد از این شهر غریب
عمق این آب را نمیدانست ، از اینکه غریبگی شهر بر تار و پود ما نقش بسته ، آگاهی نداشت
سهراب نمیدانست که غریبگی یگانه ظلم دائمی است که بر آدمی جبر شده است
و غریبگی غریب بود حتی برای او..