اقا بدون هیچ درنگی بریم سراغ این مرگ های عجیب که باورتون هم نمیشه...!
فرانز ریشلت، مردی فرانسوی؛ در سال های 1910 خیاط بود و خیلی دوست داشت وسایل های عجیب و کاربردی اختراع کنه. و فکری به سرش زد لباسی بدوزه که بال داشته باشه و بجای اینکه افراد نیروی هوایی از چتر نجات استفاده کنن بیان از اختراع فرانز استفاده کنند. وقتی به ایده که داشت رسید و لباس مورد نظرش را ساخت، به بالای برج ایفل رفت و در حالی که این لباس در تنش بود خودش را از برج پایین انداخت و متاسفانه با سرعت زیادی به زمین سقوط کرد و مرد.
2. ریش بلند
هانس استینگر که فردی بسیار مهربان بود به دلیل داشتن ریش بلند به اندازه 5.1 متری شهرت زیادی در آن زمان داشت. یک روزی در سال 1567 خانه یکی از همسایگان او آتش میگیرد. وی برای کمک به خاموش کردن آتش به کمک آنها میرود ولی یادش میرود که ریش های بلندش را جمع کند. در حین راه رفتن ریش هایش به زیر پای خودش میرود ، تعادل خودش را از دست میدهد و محکم به زمین برخورد میکند و در آنجا جان خود را از دست میدهد.
3. چشمک زدن پس از مرگ
دانشمندی به نام دکتر Beaurieux در حال مطالعه درباره مرگ بود. وی از یک زندانی محکوم به اعدام به نام هنری لانگویل که قرار بود از طریق گیوتین اعدام شود، خواست تا زمانی که میتواند پس از بریده شدن سرش چشمک بزند. او در نهایت پس از قطع سرش ۳۰ ثانیه چشمک زد. فکر کنید با اینکه سرش بریده شده ولی هنوز یادش مونده که باید چشمک بزنه... فکر کردن دربارش هم چندشآور و وحشتناکه :)
4. ایفای نقش
گارت جونز، بازیگر تلویزیونی انگلیسی در سال 1958 نقشی را در یک سریال تلویزیونی بر عهده گرفت که در سکانسی از آن قرار بود یک حمله قلبی داشته باشد. متاسفانه، جونز دقیقا در همان لحظاتی که این صحنه را بازی میکند یک حمله قلبی را تجربه کرده و همکاران او فکر میکنند که او فقط نقش بازی میکند و در نهایت، میمیرد. ما بودیم همون اول سریال میمیردیم :)
5. خلال دندان قاتل
«شرود اندرسون» نویسنده از همه جا بیخبر در سال 1941به یک مهمانی شرکت کرده بود. او پس از صرف غذا دندان هایش را با یک خلال دندان معمولی پاک میکرد که ناگهان خلال دندان به گلویش پرید و اندرسون در اثر عفونت ناشی از خلال دندان از دنیا رفت.
تا پست های دیگه خدا نگهدار رفقا