پاندای سازمانی موجود بسیار جالب و تنبل اما باهوشه که به مرور زمان ترجیح میده از هوشش در موارد دیگهایی استفاده کنه که مقصر اصلی خودش نیست و سازمان بیماری هست که اونو تبدیل به یک پاندای سازمانی کرده.
پاندای سازمانی یاد گرفته که هیچ وقت ایدههای خلاقانه جدید نده! چرا که با این حرف ممکنه کار خودش رو زیاد کنه و پافشاریها و فشار کار زیادی مواجه بشه. پس چون تجربه داره سعی میکنه کارهای روتین رو انجام بده و دنبال دردسر زیادی برای خودش نگرده.
پاندای سازمانی قوانین کار رو بلده یا حداقل شنیده و یا بلا سرش اومده یاد گرفته، خلاصه این قانون اینو بیان میکنه که بموقع سرکار بیاد و حواست باشه هیچوقت اضافه کار نمونی و به موقع بری چرا که اینکار فقط باعث میشه که علاقه خودت رو به خودت نشون بده، میگن صبح زود اومدنو همه میبینن ولی تا دیر وقت موندن رو فقط خودت. پاندا سعی میکنه دنبال این دردسر هم نره، چرا که به موقع اومدن خیلی مزایا داره و شاید این بهترین رفتار برای پانداها و غیرپانداها باشه!
این قانون معروف هست به قانون ماستبندی، چرا که پاندا سعی داره همیشه به کمتر از میزانی که کیفیت کار خوب میکنه، کار کنه، در واقع فقط کار رو انجام بده، مهم نیست با چه کیفیتی فقط تموم شه، اینجوری هم سازمان راضی هست هم پاندا، کار هم به خوبی قبل پیش میره، شاعر میگه نه پاندایی اومده نه پاندایی رفته!
این قانون یکی از قویترین قوانین هست که اگه اینو رعایت نکنید هیچوقت پاندای واقعی نخواهید شد و نخواهید بود! مافیا درون باش، دونپایه بیرون!
این قانون فقط با همبستگی بین افراد پیش میاد، این قانون خوبیه انگار پاندا تغییر کرده!! نه این طور نیست، چرا که هدف پوکوندن اجزا از درون هست! به این معنا هست که سعی میکنیم دوست باشیم ولی به موقع و در شرایط مناسب به دنبال خراب کردن کار کردن خوب دیگر همکاران باشیم، اینکار تا زمانی ادامه پیدا میکنه که به مدیریت کشیده شود و زیرآب فرد مورد نظر به موقع و با دعوای درست و حسابی منجر به اخراج فرد گردد!
این قانون بیانگر هماهنگی با سازمان هست و باید به درستی این رفتار صورت پذیرد. زیرا اشتباه و تعلل از کیفیت آن میکاهد. باید جلوه کنی که فدای شرکت میشوی و عاشق همه مدیران و سروران هستی با این حال بصورت زیر پوستی فقط دنبال از زیر کار در رفتن و تفرقه پراکنی هستی تا برای همیشه جاودان باشی و همه منابع فقط فقط برایت باشد!
وقت تنها چیزی هست که اهمیت بسیار کمی برایش دارد. پس باید با تمام توان تمام منابع سازمان را جهت اتلاف وقت خرج کرد.
متاسفانه یا خوشبختانه همه کسانی که در هلدینگهای بزرگ و یا شرکتهای بزرگ کار میکنند با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و با ادبیات دونپایگی و روزمرگی در کار آشنا هستند. جامعه تشکیل شده از همین مردم هست. برای بهتر زندگی کردن و مفید بودن بهتره کمی فکر کنیم.
این موضوعات تماما اشتباهاتی هست که قانون کار و شرایط کاری فعلی اون رو تزریق یک فرد تازه وارد میکنه. اگه تازه به بازار کار وارد شدهاید هنوز برای شما دیر نیست، هر وقت که اراده کنید میتوانید فرد خلاق باشید حتی اگر شرایط جور دیگری باشد.
به امید موفقیت تمام کارمندان و همکاران.