ویرگول
ورودثبت نام
پوریا پیرسلامی
پوریا پیرسلامی
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

روز چهاردهم چالش 40 روزه "زندگی نو"

بعد از هر سربالایی یه سرپایینی هم هست. این جمله که هم در ادبیات دینی مسلمانان و هم در ذهن ما ایرانی ها به عنوان یک ضرب المثل جا افتاده، سربرآورده از تجربه تاریخی نسل های گذشته است که ما هم در زندگی شخصی آن را تجربه میکنیم. این همه فلسفیدم که بگم برعکس دیروز، امروزم حسابی روز خوب و مفید و پر باری بود. کاش همه روزها بشه مثل امروز ولی این یه آرزو و رویاست که باید با تلاش و پشتکار زیاد بهش برسم.امروز موفق شدم که برای خودم یه برنامه ریزی و زمانبندی روزانه طراحی کنم و با چاپ کردنش قصد دارم از فردا به بعد تمام روزم رو مطابق برنامه عمل کنم و مین عملیاتی کردن نقشه و برنامه ام رو هم کاملا به صورت کاغذی ثبت کنم که مثل یک سند در سالهای آینده کاملا قابل پیگیری و دستیابی باشه؛ شاید این ایده را از پادکست رواق و نگاه اگزیستانسیالیستی (وجودگرایانه- اصالت وجودگرایی) به دست آورده باشم چون به قول رواقیون و نویسنده ها و فیلسوف های اگزیستانسیالیست بشر باید درک کنه که هستی اندیشی یعنی بهره بردن از مهمترین ودیعه، هدیه یا معجزه هستی که همان وجود یا بهتر بگم عمر گرانمایه است که همه ما میدونیم دیر یا زود اما به صورت حتمی از ما گرفته خواهد شد. من نمیدونم فقط فردا متعلق به منه یا هزاران روز یا حتی هفتاد سال دیگه که من رو به صد سالگی برسونه، این اصلا دست من نیست اما اینکه فردا و همه فرداهای زندگیم تا روزی که آفتاب دربیاد و من دیگه در این دنیا نباشم رو باید چه جوری زندگی کنم دست خود منه. این منم که باید تصمیم بگیرم با این عمر فانی چیکار میخوام بکنم.البته فکر نمیکنم که اراده و توان من نامحدود و فرا زمینیه(فرامتنی)، من هم مثل بقیه آدم ها گرفتار در جبر محیط هستم و نه تنها توان این رو ندارم که از عمده وقایع جلوگیری کنم که حتی اختیار بدن خود هم کاملا دست من نیست، مثلا دست من نیست که هورمون ها چقدر و چه زمانی ترشح میشن یا اصلا دست من نیست که تعدل شیمیایی مغزم کی خوب کار میکنه و کی بهم میریزه یا مثلا باکتری های توی معده و خونم چه تصمیمی برای ادامه مسیر دارن و هزارتا چیز دیگه اما وسط دنیای جبری که ما رو احاطه کرده، من حق انتخاب دارم و باید با تمام وجودم از این حق استفاده کنم و ازش لذت ببرم.من انتخاب کردم که حال بهتری داشته باشم و باید پای این انتخاب و تصمیمم با تمام وجود وایسم.پ.ن: شاید از فردا روزنوشته های چالش رو کاملتر و با ذکر بخشی از جزئیات بنویسم.

بعد از هر سربالایی یه سرپایینی هست. این جمله که هم در ادبیات دینی مسلمانان و هم در ذهن ما ایرانی ها به عنوان یک ضرب المثل جا افتاده، سربرآورده از تجربه تاریخی نسل های گذشته است که ما هم در زندگی شخصی آن را تجربه میکنیم. این همه فلسفیدم که بگم برعکس دیروز، امروزم حسابی روز خوب و مفید و پر باری بود. کاش همه روزها بشه مثل امروز ولی این یه آرزو و رویاست که باید با تلاش و پشتکار زیاد بهش برسم.

امروز موفق شدم که برای خودم یک برنامه ریزی و زمانبندی روزانه طراحی کنم که با چاپ کردنش قصد دارم از فردا به بعد تمام روزم رو مطابق برنامه عمل کنم و هم اینکه عملیاتی کردن نقشه و برنامه ام رو هم کاملا به صورت کاغذی ثبت کنم که مثل یک سند در سالهای آینده کاملا قابل پیگیری و دستیابی باشه؛ شاید این ایده را از پادکست رواق و نگاه اگزیستانسیالیستی (وجودگرایانه- اصالت وجودگرایی) به دست آورده باشم چون به قول رواقیون و نویسنده ها و فیلسوف های اگزیستانسیالیست بشر باید درک کنه که هستی اندیشی یعنی بهره بردن از مهمترین ودیعه، هدیه یا معجزه هستی که همان وجود یا بهتر بگم عمر گرانمایه است که همه ما میدونیم دیر یا زود اما به صورت حتمی از ما گرفته خواهد شد. من نمیدونم فقط فردا متعلق به منه یا هزاران روز یا حتی هفتاد سال دیگه که من رو به صد سالگی برسونه، این اصلا دست من نیست اما اینکه فردا و همه فرداهای زندگیم تا روزی که آفتاب دربیاد و من دیگه در این دنیا نباشم رو باید چه جوری زندگی کنم دست خود منه. این منم که باید تصمیم بگیرم با این عمر فانی چیکار میخوام بکنم.

البته فکر نمیکنم که اراده و توان من نامحدود و فرا زمینی(فرامتنی) باشه، من هم مثل بقیه آدم ها گرفتار در جبر محیط هستم و نه تنها توان این رو ندارم که از عمده وقایع جلوگیری کنم که حتی اختیار بدن خود هم کاملا دست من نیست، مثلا دست من نیست که هورمون ها چقدر و چه زمانی ترشح میشن یا اصلا دست من نیست که تعادل شیمیایی مغزم کی خوب کار میکنه و کی بهم میریزه یا مثلا باکتری های توی معده و خونم چه تصمیمی برای ادامه مسیر دارن و هزار تا چیز دیگه اما وسط دنیای جبری که ما رو احاطه کرده، من حق انتخاب دارم و باید با تمام وجودم از این حق استفاده کنم و ازش لذت ببرم.

من انتخاب کردم که حال بهتری داشته باشم و باید پای این انتخاب و تصمیم با تمام وجود بایستم.

پ.ن: شاید از فردا روزنوشته های چالش رو کاملتر و با ذکر بخشی از جزئیات بنویسم.

اگزیستانسیالیسمروزمرگیاصالت وجودحق انتخاببرنامه ریزی
جایی برای دلنوشته ها و آنچه می اندیشم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید