ویرگول
ورودثبت نام
پویا عابدپور
پویا عابدپوردر حال مخلوط کردن تجربه‌ زیسته با کمی شیطنت و کلی یادگیری؛ می‌نویسم تا ایده‌ها از ذهنم فرار نکنن.
پویا عابدپور
پویا عابدپور
خواندن ۴ دقیقه·۸ روز پیش

فشار، AI و استخدام سخت: تصویر واقعی زندگی یک Product Designer در 2025

صنعت تکنولوژی آرام ندارد. موج‌های اخراج، رشد انفجاری هوش مصنوعی و نااطمینانی اقتصادی مدام شکل کار را تغییر می‌دهند. اما زیر این همه تغییر، یک سؤال اساسی‌تر برای طراح‌ها مطرح است: جایگاه واقعی ما در این سیستم چیست؟
پاسخ ساده نیست، اما داده‌های امسال یک تصویر شفاف‌تر از واقعیت می‌دهند: طراحان دیگر صرفاً “حل‌کنندهٔ مسائل بصری” نیستند. آن‌ها در حال تعریف دوبارهٔ نقش خودشان‌اند.

بیشتر شرکت‌کنندگان این مطالعه، طراحان میانی و سینیر بودند؛ یعنی کسانی که عملاً بار اصلی پروژه‌ها روی دوش آن‌هاست. وقتی از آن‌ها پرسیده شد چه چیزی بیش از همه تمرکزشان را می‌گیرد، جواب‌ها آشکارا از یک بحران ساختاری حرف می‌زد: چندوظیفگی، ارتباطات غیرقابل‌پیش‌بینی و وقفه‌های مدام. اما این‌ها فقط سطح ماجرا بودند. مسئلهٔ اصلی جای دیگری پنهان بود.

جایی که نقش طراح مبهم می‌شود

در تیم‌های کوچک، فشار بیشتر شبیه یک وضعیت عادی است؛ طراح تقریباً همیشه در شرایط سخت کنونی است. در تیم‌های متوسط که از نظر تعداد نه کوچک‌اند و نه بزرگ، وضعیت حتی بدتر می‌شود—نیازها زیاد است اما ساختار کافی برای مدیریت کارها وجود ندارد.
و در تیم‌های بزرگ؟ ساختار بهتر است، نقش‌ها واضح‌ترند و اوضاع قابل‌تحمل‌تر می‌شود، اما باز هم نزدیک به نیمی از طراحان می‌گویند که اغلب فرسوده هستند.

این الگویی است که یک پیام زیرپوستی دارد: طراح‌ها اغلب در فضایی کار می‌کنند که نه مرز دارد، نه اولویت، نه سازوکار مشترک.

شاید برای همین است که کار با توسعه‌دهندگان یا مدیران محصول معمولاً راحت‌تر از کار با مارکتینگ یا استیک‌هولدرهای بیرونی است. چون با گروه اول، ریتم، زبان و ابزار مشترک وجود دارد؛ با دومی نه.

طراح نمی‌خواهد مدیر شود—می‌خواهد اثر بگذارد

یکی از واضح‌ترین یافته‌ها این است که طراحان امروز “رشد شغلی” را به شکل کلاسیکش نمی‌بینند.
برای بسیاری، رهبری یعنی مدیریت تیم نیست؛ یعنی داشتن صدای بلندتر در تصمیم‌گیری‌ها.
یعنی اینکه بتوانند روی استراتژی اثر بگذارند، بتوانند استیک‌هولدرها را قانع کنند، بتوانند تعریف کنند چه چیزی ساخته شود و چرا. این همان “مقیاس‌دهی به تأثیر” است—نوعی رهبری بدون عنوان رسمی.

اما این خواسته همیشه به مسیر شغلی رسمی شرکت‌ها نمی‌خورد. نزدیک به ۴۰٪ طراحان گفته‌اند شرکت‌شان اصلاً نیازی به طراح ارشدتر یا لول بالاتر ندارد. در چنین فضایی، طراحانی که مسئولیت رشد خود را خودشان برعهده می‌گیرند، ناچارند کارهای بیشتری خارج از نقششان انجام بدهند تا چیزی یاد بگیرند—و همینجاست که خستگی مزمن سر برمی‌آورد.

آموزش رسمی کافی نیست، حتی اگر پولی باشد

طراحان باهوش‌اند و واقعیت را خوب تشخیص می‌دهند. دوره‌های آموزشی، با وجود تنوع و کیفیت ظاهری، اغلب از دنیای واقعی جدا هستند.
سه مشکل تکرارشونده دیده می‌شود:

• دوره‌ها بیش از اندازه تمیزند اما عملاً خالی از واقعیت
• فیدبک‌ها سطحی‌اند
• ورودی به صنعت اشباع شده و خیلی‌ها همان اول مسیر ناامید می‌شوند

به همین دلیل، بیشتر طراح‌ها رشد را نه در کلاس‌های آنلاین، بلکه در پروژه واقعی، بازخورد سخت، منتورینگ و زمان‌دادن به تجربه‌های شکست می‌بینند. کسانی که این مسیر را آگاهانه می‌روند، معمولاً سریع‌تر از بقیه رشد می‌کنند.

AI دشمن نیست—اما بازی را عوض می‌کند

با وجود سروصدا، ۷۷٪ طراحان نگران جایگزین‌شدن توسط AI نیستند.
این بی‌خیالی از نادانی نیست؛ از واقع‌بینی است. ابزارهای هوشمند بیشتر جایگزین کارهای تکراری شده‌اند تا نقش یک طراح واقعی.
ولی تقریباً نصف طراحان می‌گویند AI قبلاً روی کارشان اثر گذاشته—نه به‌عنوان خطر، بلکه به‌عنوان یک همکار جدید که سرعت، گستره و احتمال‌های تازه‌ای به روند طراحی اضافه می‌کند. طراحانی که این ابزارها را می‌فهمند و با آن‌ها هم‌مسیر می‌شوند، نه‌تنها عقب نمی‌مانند، که حتی جلو می‌افتند.

وضعیت استخدام سخت‌تر شده—اما یک نکته کلیدی وجود دارد

گرفتن شغل جدید به‌طور محسوسی طولانی‌تر شده.
طراحان می‌گویند چالش اصلی زمان انتظار نیست؛ مراحل مصاحبه است: تسک‌ها، whiteboardها و سناریوهای پرزحمت که اغلب بدون هیچ فیدبک مفیدی تمام می‌شوند.
نکته جالب اینجاست که خیلی‌ها از “کمبود تجربهٔ اختصاصی” احساس ضعف می‌کنند—مثلاً نداشتن سابقه در حوزه‌هایی مثل فین‌تک. این شکاف واقعی است، اما قابل‌حل: پروژه‌های جانبی، همکاری‌های کوچک بیرونی یا حتی نوشتن دربارهٔ یک دامین به‌مرور این کمبود را جبران می‌کند و اعتمادبه‌نفس را بالا می‌برد.

طراح امروز دقیقاً کجای سیستم ایستاده است؟

بین انگیزه‌های فردی، محدودیت‌های سازمانی، آموزش‌های ناکارآمد و بازار رقابتی، یک تصویر کلی شکل می‌گیرد:
طراحی محصول دیگر صرفاً یک شغل نیست—یک سیستم پیچیده است.

سیستمی که در آن:

طراح می‌خواهد اثر بگذارد
اما ساختارها همیشه چنین اجازه‌ای نمی‌دهند
طراح مسئولیت رشدش را خودش برمی‌دارد
اما فرصت رسمی برای رشد کم است
طراح ابزارهای هوشمند را می‌پذیرد
اما بازار استخدام کندتر می‌شود

راه‌حل سریع وجود ندارد. اما یک چیز روشن است: این صنعت تنها زمانی سالم‌تر می‌شود که هم طراح‌ها بهتر محیط‌شان را هدایت کنند، هم مدیران نقش ساختار را جدی بگیرند، و هم جامعهٔ طراحی دربارهٔ این مشکلات با صدای بلندتر حرف بزند.

به‌نظر تو، بزرگ‌ترین مانع برای افزایش “تأثیر” طراحان در سازمان‌ها چیست؟ عدم ساختار؟ فرهنگ؟ یا نبود اعتماد کافی در تصمیم‌گیری‌های کلیدی؟

بر اساس مطالعه
" State of Product Design:An Honest Conversation About the Profession 2025"
نوشته : Nikita Samutin & Elizaveta Demchenko
با کمک چت جی پی تی جهت ترجمه و ویراستاری

احساسرشدرهبریproduct designجی تی
۱
۰
پویا عابدپور
پویا عابدپور
در حال مخلوط کردن تجربه‌ زیسته با کمی شیطنت و کلی یادگیری؛ می‌نویسم تا ایده‌ها از ذهنم فرار نکنن.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید