توی قسمت قبلی توضیحات کلّیای راجع به برخی تجربیات شخصی خودم از یادگیری زبانهای خارجی رو به اشتراک گذاشتم. این نوشته هم ادامهی همون هست. مطالبی که میگم ممکنه عمدتاً پراکنده باشن چون قصد نوشتن یه کتابِ طبقهبندی شده رو ندارم بلکه بیشتر میخوام گفتنیهایی رو به صورت دوستانه با دیگران هم در میون گذاشته باشم... ادامه میدیم :)
مکالمه: به نظر من توانایی برقراری تعامل کلامی و داشتن مکالمه، مهمترین بخش از دوستنِ یه زبان هست. این که شما با گرامر و لغات زبانی آشنا باشید امّا بلد نباشید ازشون استفاده کنید مثل اینه که پول بدید و اتومبیلی بخرید امّا رانندگی بلد نباشید و اون اتومبیل شما هیچوقت از پارکینگ خارج نشه! دیگه اصلاً داشتنش با نداشتنش فرقی نداره وقتی شما نمیتونید ازش استفاده کنید! گفتن و شنیدن، پایهترین مهارت زبانی هست. حتّی شما موقع نوشتن هم باید چیزی که میخواید بنویسید رو اوّل توی ذهن خودتون بگید. بخاطر همین هست که خانوادهی شما از همون یکی دو سالگی سعی میکنن به شما حرف زدن یاد بدن امّا زودتر از هفت سالگی به مدرسه نمیرید برای یادگیری نوشتن. گفتن و شنیدن، مهارت هستن نه دانش. مهارت هم تجربه و تکرار میطلبه. درست مثل نقّاشی. آیا کتابی وجود داره که شما صرفاً با خوندن اون کتاب، تبدیل به یک نقّاش بشید؟ کتابهای زیادی هستن راجع به نقّاشی، امّا هیچکدوم تا زمانی که خودتون قلم به دست نشید، هیچ فایدهای برای شما ندارن. خیلیها هستن که سالها زبان خوندن، دیکشنری متحرّک هستن، فرمول همهی گرامرها رو هم حفظ هستن، امّا اگه یه توریست بیاد جلوشون کاملاً لال میشن و حتّی یک کلمه هم نمیتونن صحبت کنن! استراتژی این افراد عمدتاً این شکلی بوده که با خودشون گفتن من اوّل به اصول فلان زبان مسلّط میشم؛ بعد که کامل یاد گرفتم میرم سراغ یادگیری مکالمه! این اشتباه هست. شما باید از همون سطوح مقدّماتیِ فراگیریِ یه زبان، روی شنیدن و گفتن هم کار کنید. باید سعی کنید با همون اندک کلمات و جملاتی که بلدید، پیامی هرچند نادرست رو به زبان بیارید. باید فیلم ببینید و موزیک گوش کنید و سعی کنید بینش به کلمات آشنا توجّه کنید. درست عین یه کودکی که تازه میخواد حرف زدن یاد بگیره. شما تو کودکی نگفتید بذار اوّل با تمام قواعد و دستور زبان و لغات فارسی (کردی، ترکی، عربی یا...) آشنا بشم بعد شروع کنم حرف زدن! بلکه از همون اوّل کار تمام تلاشتون رو کردید با همون اندک عباراتی که میتونید به زبان بیارید، یه جملهای رو سر هم کنید و بگید. ترسی از این نداشتید که چیزی رو اشتباه بگید. اجزای جمله رو به هم میریختید، فعلها رو نمیگفتید یا اشتباه صرف میکردید، امّا این که امروز یه فارسیزبان (کردزبان، ترکزبان، عربزبان و...) هستید و خیلی روان حرف میزنید. رو مدیون همون تلاشهایی هستید که توی کودکی کردید! زبانِ جدید رو هم به همین شکل یاد بگیرید. بهترین کار اینه که یه رفیق پایه پیدا کنید و باهم قرار بذارید که تمام مکالماتتون به اون زبان باشه! وقتی بچّه بودم و مشغول فراگیری انگلیسی، با یکی از صمیمیترین دوستام همین کار رو میکردم. در حدّی جدّی بودیم که وقتی باهم دعوامون میشد هم به انگلیسی به هم بد و بیرا میگفتیم :) یه راه دیگهاش بازیهای آنلاین هست! یه بازی آنلاین گروهی نصب میکنید؛ یه هدست و میکروفون هم وصل میکنید به سیستم و با بقیه حرف میزنید! حقیقتش من روسی رو اوّلینبار از بازی Counter-Strike: Global Offensive یاد گرفتم، بعداً خوشم اومد و رفتم کلاس و دوره گذروندم!! البته بین خودمون بمونه؛ یه اشکال کوچولو داشت: گِیمرهای روس خیلی اعصاب ندارن، لذا من اوّل یاد گرفتم چطوری به روسی فحش بدم و کلّ خاندان طرف رو مورد عنایت قرار بدم و مشتقات "С*ка Б*ять" رو صرف کنم، بعداً یاد گرفتم چطوری به روسی سلام و احوالپرسی کنم :))
برای افزاریش مهارت توی شنیدن هم سعی کنید تا جای ممکن خودتون رو در معرض زبان مورد نظر قرار بدید. همونطوری که گفتم، فیلم ببینید، آهنگ گوش بدید و... تا گوش شما کمکم با طبیعت اون زبان آشنا بشه. ممکنه بعضی از لهجههای اون زبان براتون ناآشنا باشه. مثلاً اگه دارید انگلیسی یاد میگیرید، تو ایران معمولاً با لهجهی آمریکایی تدریس میشه. امّا لازم هست شما وقتی کسی با لهجهی بریتانیایی یا استرالیایی حرف میزنه هم منظورش رو بفهمید (تازه همون لهجهی آمریکایی هم ایالت به ایالت فرق داره - مثلاً برید حرف زدن یه تگزاسیِ اصیل رو ببینید ممکنه خیلی نفهمید چی میگه!). البته فکر میکنم بهتر باشه آشنایی با لهجههای دیگه توی سطوح متوسّط رو به بالا انجام بشه و توی سطوح پایین فقط روی یک لهجه تمرکز کنید. البته فراموش نکنید داریم در مورد مهارت شنیداری حرف میزنیم. برای گفتار سعی کنید حتماً روی یه لهجهی خاص تمرکز کنید و همینطوری آواها رو از لهجههای مختلف گلچین نکنید که یه چیز خرابی در میاد! یه نکتهی دیگه هم راجع به فیلم اضافه کنم که به هیچ وجه از زیرنویس فارسی استفاده نکنید. بجاش اگه حس کردید به زیرنویس نیاز دارید، از زیرنویس مخصوص ناشنوایان استفاده کنید! مثلاً فیلم انگلیسی هست و شما هم برید براش زیرنویس انگلیسی دانلود کنید!
نوشتار و درک مطلب: برخلاف شنیدن و گفتن، مهارت نوشتن و خوندن دو مهارت آکادمیک هست و دانش هم نقش پررنگتری داره؛ امّا همچنان تجربه عنصر اصلی محسوب میشه. تو فارسی هم ممکن هست خیلیها رو ببینید که سخنوران خوبی هستن امّا نمیتونن یه مقاله یا نامهی رسمی بنویسن! کتاب راجع به مهارتهای نوشتن زیاد هست. مثلاً برای انگلیسی، کتابهای «واژهها و عبارتهای لازم برای نوشتن مقالات انگلیسی - دکتر محمّد گلشن»، «نامهنگاری به زبان انگلیسی برای دانشجویان ایرانی - سارا جین راتلج مریدی» خیلی مختصر و مفید، نکات خوبی گفتن. امّا لازم هست خودتون هم متون زیادی رو خونده و نوشته باشید تا تجربهتون بالا بره. باز مثلاً برای انگلیسی، روزنامهی Tehran Times رو میتونید راحت توی روزنامهفروشیها پیدا کنید (صرفاً برای این که بهانه نیارید دسترسی به مجلّات و روزنامههای خارجی سخت هست). یا خبرگذاریهای آنلاین میتونن منبع خیلی خوبی باشن. مثلاً من برای روسی از خبرگزاری اسپوتنیک و برای آلمانی از خبرگزاری دویچه وله استفاده میکنم. وبسایت رسمی هر دو خبرگزاری شامل بخشهایی برای آموزش زبان هم میشه. قرار هم نیست وقتی یه متنی رو میخواید بخونید کلّش رو متوجّه بشید! شروع کنید و کمکم راه بیفتید. توی کتابفروشیها بگردید کتابهای داستانی زیادی هم هستن برای سطوح مختلف زبان از مقدّماتی تا پیشرفته. یا توییتر باز میتونه محیط مناسبی برای یادگیری زبان باشه! بجای درگیر شدن با متون طولانی، با توییتهایی با محدودیت کاراکتر مواجه خواهید شد و کمتر براتون خسته کننده میشه. اگه توی رشتهی خاصّی تحصیل یا فعّالیت دارید، مطالعهی متون تخصّصی اون رشته هم میتونه کمک کنه و ضمناً کلمات و اصطلاحات تخصّصی رو هم یاد بگیرید.
معرّفی چند کتاب برای علاقهمندان یادگیری انگلیسی: یه تعداد کتاب معرّفی میکنم که توی یادگیری خودآموز بتونه کمکتون کنه. میتونید با مدرّسهای زبان هم مشورت کنید. و امّا کتابها:
توصیهی نهایی و جمعبندی کلام این که: 1- یادگیری زبان رو وارد زندگی روزمرّهتون کنید و مرتّب به شکلهای مختلف خودتون رو در معرض زبان جدید قرار بدید. 2- تمرین کنید و تکرار کنید (همهجا هم هی میگن تکرار، ولی مهم هست! تکرار کنید! الکی نمیگن!).