آنطور که از اشعار سهراب سپهری پیداست، او به جزئیات اطرافش توجّه بینظری داشت و با کمک عنصر تخیّل و "چشمان شسته شده"، وقایع سادهی اطرافش را "جور دیگری" میدید. در شعر صدای پای آب، در قسمتی میگوید:
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا
لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
هنگام رانندگی، مشغول گوش دادن به این شعر با صدای شهرام ناظری بودم که به عنوان یک geek علاقهمند به نجوم، این پرسش عجیب به ذهنم آمد: سهراب سپهری در هنگام سرودن این شعر، دقیقاً خبر پرتاب کدام موشک فضایی به گوشش رسیده بود؟!!
لذا پس از بازگشت به منزل، زمانی را به تحقیق برای یافتن پاسخ این پرسش اختصاص دادم!
سهراب سپهری همزمان با دوران جنگ سرد و رقابت فضایی میان ایالات متّحدهی آمریکا و اتّحاد جماهیر شوروی میزیسته است. لذا بدیهی بود که در آن زمان، خبرهای متعدّدی از مأموریتهای فضایی مختلف به گوشش برسد. امّا کدام خبر، هنگام سرودن این شعر به خصوص و گفتن این مصراع به گوشش رسیده بود؟ ابتدا به تاریخ سروده شدن این شعر نیاز است. متأسّفانه نتوانستم تاریخ دقیقی مشخّص کنم، امّا با مراجعه به کتاب خودش - هشت کتاب - مشخّص میشود که او این شعر را در سال 1344 هـ.ش (مصادف با 1965 م.) سروده است و در همان سال نیز آن را در مجلّهی آرش، به چاپ رسانده است. با کمی جستجو، توانستم شعرش را در آرشیو این مجلّه پیدا کنم: دورهی 2، شمارهی 3 (شمارهی پیاپی 10)، صفحهی 47. این شماره در آبانماه 1344 هـ.ش (اکتبر 1965 م.) به چاپ رسیده است و بدیهیست که این شعر باید قبل از این تاریخ سروده شده باشد. نتوانستم اطّلاعاتی در مورد این که چه مدّت طول میکشید تا شعری در مجلّهی آرش به چاپ برسد. لذا باز به خود شعر مراجعه کردم تا بتوانم حدس بزنم سهراب سپهری در هنگام سرودن این شعر (و یا حداقل هنگامی که ایدهی کلّی آن در ذهنش نقش بسته بود) در چه فصلی بود.با توجّه به تکرار مکرّر کلمهی "تابستان" در شعر، به نظر میرسد با توجّه به طبیعت کاشان، احتمالاً این شعر در فصل تابستان سروده باشد.
دست تابستان یک بادبزن پیدا بود
------------------
زندگی نوبر انجیر سیاه، که در دهان گس تابستان است
------------------
از چنار، از پشه، از تابستان
امّا کدام تابستان؟ تابستانِ 1344 یا قبلتر از آن؟
هنگام جستجو در یافتم که پیش از انتشار شعر صدای پای آب در مجلّهی آرش، این شعر در کتابی به همین نام در سال 1343 هـ.ش (1964 م.) وجود دارد که درواقع کتاب پنجم از هشت کتاب محسوب میشود. پس مشخّص شد: یک مأموریت مهمّ فضایی، با هدف رسیدن به کُرهی ماه، که بین 22 ژوئن 1964 الی 22 سپتامبر 1964 انجام شده و سرتیتر اخبار شده است.
ویکیپدیا اطّلاعات طبقهبندی شدهای در مورد تمام مأموریتهای فضایی انجام شده در آن سال را در خود بایگانی کرده است. لیست مأموریتهای ماه آوریل تا ژوئن در این لینک و ماه جولای تا سپتامبر در این لینک موجود است. مشاهده میشود مأموریتی که مشمول مشخّصات بالا شود، مأموریت Ranger 7 میباشد. این مأموریت توسّط آمریکا انجام گرفته است که شامل پرتاب کاوشگر Ranger 7 برای برخورد به ماه میشود. کاوشگر توسّط راکت Atlas LV-3 Agena-B 250D/AA9، مورّخ 28 جولای 1964 (6 مرداد 1343) رأس ساعت 16:50:00UTC از Cape Canaveral LC-12 پرتاب شده است و مورّخ 31 جولای 1964 (9 مرداد 1343) در ساعت 13:25:48.82UTC به سطح ماه برخورد کرده است و پیش از برخورد، موفّق به مخابرهی 4,308 عکس از ماه شده است.
احتمالاً همین مأموریت بوده است که به دلیل اهمّیت بالا، در رسانهها بازتاب گستردهای داشته و به طور اتّفاقی به گوش سهراب سپهری نیز رسیده و او نیز در شعر خود از همین مأموریت یاد کرده است.
نکتهی جالب دیگر این است که درست 14 روز قبل یعنی 19 جولای (28 تیر) نیز کاوشگر Zond 1 متعلّق به شوروی که رهسپار سیّارهی زُهره بود، به نزدیکترین فاصلهی خود با این سیّاره (حدود ده هزار کیلومتر) رسید و شاید مصراع "فکر بوییدن گل در کرهای دیگر" نیز از همین رویداد نشأت گرفته است!
بدیهیست که اشعار سهراب سپهری، روایتی از تاریخ نمیباشد. امّا میتوان اینطور جمعبندی کرد که احتمالاً این شاعر خوش ذوق، پس از شنیدن اخباری مربوط به مأموریت Ranger 7، "خبر رفتن موشک به فضا / لمس تنهایی ماه ..." را به عنوان نمودی از "زندگی" در شعر خود آورده است.
پ.ن α: بنده چندان اهل ادبیات نیستم؛ لذا پیشاپیش از اهل شعر و ادب، بابت اشکالات احتمالی پوزش میطلبم. همچنین واضح است که این نوشته، مدّعی آن نیست که سهراب سپهری، عامدانه قصد اشاره به مأموریت فضایی به خصوصی را داشته است.
پ.ن β: این نوشته به چه دردی میخورد؟! شاید هیچ! صرفاً برای علاقهمندانِ احتمالی و عمدتاً geekها است :)) بنده معمولاً عادت دارم هنگام مطالعهی تاریخ، بجای حفظ کردن کلیشهای سالِ وقوع وقایع مختلف، آنها را به صورت یک خطّ زمانی در ذهن خود نگاه دارم و بدانم که فلان واقعه، مثلاً مابین سال پایانی جنگ جهانی دوّم تا سال پرتاب فضاپیمای آپولو 11 رخ داده است و یا فلان واقعه، همزمان با فلان واقعه رخ داده است.