اگر نگاهی جامع به تعریف مدیریت منابع انسانی بیندازیم، به خوبی در مییابیم که در عصر اطلاعات و در زمینهی استقرار منابع انسانی و رسیدن به توسعهی پایدار اهمیت مدیریت نیروهای یک سازمان تا چه حد است. مفاهیمی همچون توسعه و ورود ابزارهایی پیشرفته و هوشمند در اکوسیستم کسب وکارهای امروزی ما، باعث شده است که خیلی از سازمان فرآیندهای کاری خود را بازنگری کنند تا نقاط ضعف خود را برطرف کنند. به همین دلیل در مرحلهی بازنگری یک کسب و کار بسیار اهمیت دارد که یک مدیر بتواند تمام نیازهای سازمان برای رسیدن به موفقیت و فتح قلههای هدف را شناسایی کرده و آنها را برطرف نماید. در این منظر، سازمانها باید نیروهایی را استخدام کنند که میدانند در آیندهی کسب و کار این سازمان مفید خواهد بود. همچنین، افرادی که مستعد قرار گرفتن در یک جایگاه خاص هستند را باید با آزمونها و سایر موارد این چنینی انتخاب کنند تا در نهایت بهترین بهرهوری را شاهد باشند.
همهی ما میدانیم که امروزه نیروهای انسانی شایسته و برتر که در ابعاد مختلف سازمانی سررشته دارند، تمایل به کار کردن در هر سازمانی را نخواهند داشت. استعدادهای شکوفا نشده در این افراد زمانی که با سازمانهای پویا، غنی و پیشرفته همراه میشوند، ممکن است کارایی منحصر به فردی را از خود به نمایش بگذارند. اینجا است که یک انتخاب درست اهمیت خود را در مدیریت کردن منابع انسانی یک سازمان نشان میدهد. با داشتن مشاوره منابع انسانی با مهندس پویان قدم لی میتوانید مدیری لایق را انتخاب کنید، استراتژیهایی را بر روی سازمان خود پیاده سازی خواهید کرد که به نظر میرسد این اشتراتژیها رتبهی سازمان شما را از این روبه آن رو کنند. ارتقا کیفیت کاری، ایجاد تعادل در کارو زندگی کارکنان، به وجود آوردن عدالت و توجه به نکات ایمنی و بهداشتی همه و همه در گرو بهبود فعالیتهای مدیر منابع انسانی و فرآیند مدیریتی بهینهی این منابع هستند.
اهداف مدیریت منابع انسانی
به طور کلی اهدافی که متوجه مدیر منابع انسانی میشود و میتواند فعالیتهای کاری یک سازمان را بهبود دهد، چهار بخش اصلی دارد:
اهداف عملکردی: فردی که به عنوان مدیر منابع انسانی شناخته میشود، باید اهداف عملکردی خود را به طوری تنظیم کند که هزینههای سازمان کاهش پیدا کند. اهداف عملکردی همان اهدافی هستند که یک مدیر منابع انسانی با انجام کارهای مختلف، قصد رسیدن به آنها را دارد. این هدفها هم میتواند کوتاه مدت باشند و هم اهداف بلند مدت را در بر میگیرند.
اهداف شخصی: مدیریت منابع انسانی باید در رسیدن به اهداف شخصی یک سازمان و حتی رساندن کارکنان این سازمان به اهداف شخصیشان کارآمد باشد. ما در دنیایی زندگی میکنیم که کمبود استعداد بیش از هر چیز دیگری خودش را نشان میدهد. حال در این دنیا خیلی از شرکتهای رقیب به دنبال این هستند که با تشویق نیروهای کارآمد سازمان شما، آنها را از چنگ شما در بیاورند اما وظیفهی مدیر منابع انسانی در این زمینه چیست؟ بله درست است. این مدیر باید با تشویق و حفظ کارکنان یک سازمان، بهرهوری این سازمان را افزایش دهد تا در نهایت اهداف شخصی سازمان و کارکنان را تحقق بخشد. در اینجا است که مدیر میتواند به اهداف شخصی خود در زمینهی کار هم برسد و ارتقای رتبهی خود را هم شاهد باشد.
اهداف اجتماعی: مدیر منابع انسانی باید مطمئن شود که در یک سازمان تمامی مسائل کاری، حقوقی، اجتماعی و مسائل مربوط به احترام به خوبی و به درستی رعایت میشوند. به وجود آوردن فرصتهای برابر و دادن حقوق برابر به کارمندانی که در یک سطح و یک رتبه قرار دارند، در اینجا اهمیت زیادی دارد. یکی از اهداف مدیر منابع انسانی در این راستا، ایجاد روابط سالم بین کارکنان و اتحادیه است. همچنین، رعایت عدالت و پایمال نکردن حقوق دیگران نیز جزو اهداف اجتماعی است که اگر سازمانی به آنها برسد، میتواند خود را در مسیر پیشرفت ببیند.
اهداف سازمانی: اهداف سازمانی در زمینهی مدیریت نیروهای انسانی یک سازمان از مهمترین اهداف به شمار میآیند. دسترسی به کارایی و اثربخشی در یک سازمان در زیر مجموعهی اهداف سازمانی طبقه بندی میشود که کسب سود بیشتر و رشد و گسترش سازمان را به دنبال دارد اما این تنها هدف در این زمینه نیست بلکه تلاش برای ثبات و تنوع در کسب و کار و همچنین احیای کسب و کار ورشکسته نیز جزو اهداف سازمانی به شمار میآیند.