Programmer Nightmares
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

میراث نفرین‌شده

در این خواب ناظر بودم

یک پادشاه بود که دوتا پسر داشت که هم سن و سال بودند یک پسرش بین انسان و جن بود و پسر دیگش هم پسر معمولی بود
پسر انسان پسری عادل و حکیمی بود
پسری که نیمه جن بود شرور بود و تلاش می کرد تا پادشاهی به او برسد
یکبار اومد پیش پدرش و پدرش بهش جام شرابی داد و این موضوع رو مطرح کرد که می خواد بعد پدرش صاحب تاج و تخت بشه و پدرش عصبی شد گفت من هنوز زندم چطور جرأت می کنی چنین حرفی بزنی و پسر جام شراب رو پرت می کنه روی زمین و گستاخی می کنه میگه تو پیر شدی و این وظیفه تو هست که جانشین انتخاب کنی
پدرش هم عصبانی میشه به لشکرش دستور میده بکشنش
لشکریانش با شمشیر و تیر کمان بهش حمله می کنند و می کشنش و بعد دستور میده به سواره نظام ها که جسدش رو زیر سم اسب هاش له کنند
ولی یه لحظه از کرده خودش پشیمون میشه چون تو حالت عادی نبود و مست بود
روز بعدش پسر انسان و روح پسر نیمه جن پیشش میان
پدر از پسر نیمه جن عذر خواهی می کنه و میگه من تو رو کشتم و باید یک بدن دیگه برات تسخیر کنیم
بعد میگه تو حرف درستی زدی من پیر شدم باید برای خودم جانشین انتخاب کنم
بعد به پسر هاش میگه دو عدد انتخاب کنید بین ۱ و ۲۰
پسر انسان عدد ۱۷ و پسر نیمه جن عدد ۱۹ رو انتخاب می کنه
بعد یک کیسه بود که اعداد توش بود
اول عدد ۳ میاد بعد عدد ۱۲ بعد عدد ۱۹
و پسر نیمه جن خوشحال میشه چون صاحب قدرت میشه
پسر شرور از نیرو های شیطانیش استفاده کرده بود و در قرعه کشی دخل و تصرف کرده بود و قرعه به نامش افتاده بودیک پادشاه بود که دوتا پسر داشت که هم سن و سال بودند یک پسرش بین انسان و جن بود و پسر دیگش هم پسر معمولی بود
پسر انسان پسری عادل و حکیمی بود
پسری که نیمه جن بود شرور بود و تلاش می کرد تا پادشاهی به او برسد
یکبار اومد پیش پدرش و پدرش بهش جام شرابی داد و این موضوع رو مطرح کرد که می خواد بعد پدرش صاحب تاج و تخت بشه و پدرش عصبی شد گفت من هنوز زندم چطور جرأت می کنی چنین حرفی بزنی و پسر جام شراب رو پرت می کنه روی زمین و گستاخی می کنه میگه تو پیر شدی و این وظیفه تو هست که جانشین انتخاب کنی
پدرش هم عصبانی میشه به لشکرش دستور میده بکشنش
لشکریانش با شمشیر و تیر کمان بهش حمله می کنند و می کشنش و بعد دستور میده به سواره نظام ها که جسدش رو زیر سم اسب هاش له کنند
ولی یه لحظه از کرده خودش پشیمون میشه چون تو حالت عادی نبود و مست بود
روز بعدش پسر انسان و روح پسر نیمه جن پیشش میان
پدر از پسر نیمه جن عذر خواهی می کنه و میگه من تو رو کشتم و باید یک بدن دیگه برات تسخیر کنیم
بعد میگه تو حرف درستی زدی من پیر شدم باید برای خودم جانشین انتخاب کنم
بعد به پسر هاش میگه دو عدد انتخاب کنید بین ۱ و ۲۰
پسر انسان عدد ۱۷ و پسر نیمه جن عدد ۱۹ رو انتخاب می کنه
بعد یک کیسه بود که اعداد توش بود
اول عدد ۳ میاد بعد عدد ۱۲ بعد عدد ۱۹
و پسر نیمه جن خوشحال میشه چون صاحب قدرت میشه
پسر شرور از نیرو های شیطانیش استفاده کرده بود و در قرعه کشی دخل و تصرف کرده بود و قرعه به نامش افتاده بود

یک پادشاه بود که دوتا پسر داشت که هم سن و سال بودند یک پسرش بین انسان و جن بود و پسر دیگش هم پسر معمولی بود
پسر انسان پسری عادل و حکیمی بود
پسری که نیمه جن بود شرور بود و تلاش می کرد تا پادشاهی به او برسد
یکبار اومد پیش پدرش و پدرش بهش جام شرابی داد و این موضوع رو مطرح کرد که می خواد بعد پدرش صاحب تاج و تخت بشه و پدرش عصبی شد گفت من هنوز زندم چطور جرأت می کنی چنین حرفی بزنی و پسر جام شراب رو پرت می کنه روی زمین و گستاخی می کنه میگه تو پیر شدی و این وظیفه تو هست که جانشین انتخاب کنی
پدرش هم عصبانی میشه به لشکرش دستور میده بکشنش
لشکریانش با شمشیر و تیر کمان بهش حمله می کنند و می کشنش و بعد دستور میده به سواره نظام ها که جسدش رو زیر سم اسب هاش له کنند
ولی یه لحظه از کرده خودش پشیمون میشه چون تو حالت عادی نبود و مست بود
روز بعدش پسر انسان و روح پسر نیمه جن پیشش میان
پدر از پسر نیمه جن عذر خواهی می کنه و میگه من تو رو کشتم و باید یک بدن دیگه برات تسخیر کنیم
بعد میگه تو حرف درستی زدی من پیر شدم باید برای خودم جانشین انتخاب کنم
بعد به پسر هاش میگه دو عدد انتخاب کنید بین ۱ و ۲۰
پسر انسان عدد ۱۷ و پسر نیمه جن عدد ۱۹ رو انتخاب می کنه
بعد یک کیسه بود که اعداد توش بود
اول عدد ۳ میاد بعد عدد ۱۲ بعد عدد ۱۹
و پسر نیمه جن خوشحال میشه چون صاحب قدرت میشه
پسر شرور از نیرو های شیطانیش استفاده کرده بود و در قرعه کشی دخل و تصرف کرده بود و قرعه به نامش افتاده بود

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید