هدیه کریمی
هدیه کریمی
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

تاریخچه روانشناسی از دوران باستان تا دنیای مدرن

آیا شما به علم روانشناسی علاقمند هستید؟ چیزی در مورد تاریخچه علم روانشناسی می دانید؟ چگونه این علم تشکیل و گسترش یافته است؟ پاسخ این سوالات و تمام سوالاتی که در ذهن شماست را می‌توانید در این مقاله پیدا کنید. پس تا انتهای این مقاله جذاب همراه ما باشید.
دوران پیش از روانشناسی علمی

روانشناسی، علمی است که به مطالعه رفتار و ذهن انسان می‌پردازد. در یونان باستان، فیلسوفانی چون ارسطو و افلاطون به مطالعه ذهن و رفتار انسان پرداختند. ارسطو معتقد بود که ذهن انسان از دو بخش عقل فعال و عقل منفعل تشکیل شده است. عقل فعال مسئول تفکر و عقل منفعل مسئول ادراکات حسی است. افلاطون نیز معتقد بود که ذهن انسان از دو بخش ایده‌ها و حواس تشکیل شده است. ایده‌ها ماهیت واقعی جهان هستند و حواس ما تنها تصاویری از این ایده‌ها را به ما ارائه می‌دهند.در مصر باستان، پزشکان و دانشمندان به مطالعه رفتار انسان پرداختند. آنها معتقد بودند که رفتار انسان تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله اراده، عادت و بیماری است. این نگرش‌ها نمایانگر تأثیر محیط و شرایط زندگی بر رفتار انسان بود.
دوران روانشناسی علمی

در سال ۱۸۷۹، ویلهلم وونت، که به عنوان پدر روانشناسی علمی شناخته می‌شود، اولین آزمایشگاه روانشناسی را در دانشگاه لایپزیک آلمان تأسیس کرد. وونت معتقد بود که روانشناسی باید یک علم تجربی باشد که از روش‌های علمی برای مطالعه ذهن و رفتار انسان استفاده می‌کند.در سال‌های پس از وونت، روانشناسی به سرعت توسعه یافت. روانشناسان به مطالعه طیف گسترده‌ای از موضوعات از جمله یادگیری، حافظه، انگیزه، هیجان، شخصیت و اختلالات روانی پرداختند. این توسعه به افزایش دقت تحلیل‌ها و پیشرفت‌های جدید در روانشناسی منجر شد. دوران روانشناسی را می‌توان به چهار دوره اصلی تقسیم کرد که عبارتند از:
1.دوره ساختارگرایی

دوره ساختارگرایی در تاریخ روانشناسی از سال ۱۸۷۹ تا ۱۹۱۵ به تدریج گسترش یافت. در این دوره، روانشناسان تلاش می‌کردند تا اجزای اساسی ذهن انسان را شناسایی کنند. وونت پدر علم روانشناسی معتقد بود که روانشناسی باید یک علم تجربی باشد که از روش‌های علمی برای مطالعهٔ ذهن و رفتار انسان استفاده می‌کند.شاگرد وونت فردی به نام تیچنر که یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان ساختارگرایی بود. معتقد بود که ذهن انسان از عناصر ساده‌ای تشکیل شده است که با هم ترکیب می‌شوند تا تجربه‌های پیچیده‌تر را ایجاد کنند. او این عناصر ساده را تجزیه و تحلیل ذهنی می‌نامید.تیچنر و دیگر ساختارگرایان از روش‌های مختلفی برای مطالعهٔ ذهن انسان استفاده می‌کردند، از جمله:
از افراد خواسته می‌شد تا تجربیات ذهنی و تجربیات خود را توصیف کنند.
از افراد درخواست می‌شد تا تجربیات حسی خود را به اجزای ساده‌تر تجزیه کنند.
از افراد خواسته می‌شد تا در آزمایش‌های کنترل شده شرکت کنند.ساختارگرایی با محدودیت‌های مختلفی روبرو بود، از جمله:
ساختارگرایان بر مطالعهٔ ذهن آگاه تأکید داشتند و معتقد بودند که ذهن ناخودآگاه وجود ندارد.
ساختارگرایی نمی‌توانست رفتار پیچیده انسان را توضیح دهد.
ساختارگرایی نمی‌توانست تفاوت‌های فردی بین افراد را توضیح دهد.
2.دوره کارکردگرایی

دوره کارکردگرایی در روانشناسی، از تاریخ ۱۹۱۵ تا ۱۹۴۰ ادامه داشت. در این دوره، روانشناسان بر نقش ذهن در سازگاری با محیط تأکید داشتند.ویلیام جیمز، یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان کارکردگرایی، معتقد بود که روانشناسی باید بر چگونگی عملکرد ذهن در محیط تمرکز کند. او معتقد بود که ذهن انسان یک سیستم پیچیده است که برای اهداف خاصی طراحی شده است.یکی دیگر از مهم‌ترین نظریه‌پردازان کارکردگرایی به نام جان دیویی، معتقد بود که یادگیری یک فرایند فعال است که در آن افراد با محیط خود تعامل می‌کنند. او معتقد بود که افراد از طریق تجربه و حل مشکلات یاد می‌گیرند.کارکردگرایان از روش‌های مختلفی برای مطالعهٔ ذهن انسان استفاده می‌کردند، از جمله:
حرکات و رفتار افراد را در محیط مشاهده می کردند تا متوجه عمل کرد آنها شوند.
از افراد خواسته می‌شد تا در آزمایش‌های کنترل شده شرکت کنند.
رفتار انسان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفت تا بتوان نقش ذهن را در آن توضیح داد.کارکردگرایی با محدودیت‌های مختلفی روبرو بود، از جمله:
کارکردگرایان بر مطالعهٔ ذهن آگاه تأکید داشتند و معتقد بودند که ذهن ناخودآگاه وجود ندارد.
کارکردگرایی نمی‌توانست تفاوت‌های فردی بین افراد را توضیح دهد.
3.دوره روانکاوی

دوره روانکاوی در روانشناسی، از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۶۰گسترش پیدا کرد. در این دوره، زیگموند فروید و پیروانش به مطالعهٔ ناخودآگاه انسان پرداختند.علم روانکاوی تأثیر عمیقی بر روانشناسی داشته است. روانکاوی باعث شد تا روانشناسان به اهمیت ذهن ناخودآگاه در رفتار انسان پی ببرند. همچنین، روانکاوی روش‌های درمانی جدیدی را برای اختلالات روانی ارائه داد. زیگموند فروید، بنیان‌گذار روانکاوی، معتقد بود که ذهن انسان از سه سطح تشکیل شده است:
خودآگاه: سطحی از ذهن که شامل افکار، احساسات و خاطرات آگاهانه است.
ناهوشیار: سطحی از ذهن که شامل افکار، احساسات و خاطرات ناخودآگاه است.
پیش‌آگاه: سطحی از ذهن که شامل افکار، احساسات و خاطرات در آستانه آگاهی است.فروید معتقد بود که رفتار انسان تحت تأثیر عوامل ناخودآگاه است. او معتقد بود که افراد اغلب انگیزه‌های خود را ناخودآگاه می‌کنند زیرا این انگیزه‌ها برای آنها غیر قابل قبول هستند. روانکاوان از روش‌های مختلفی برای مطالعهٔ ذهن انسان استفاده می‌کردند، از جمله:
روانکاوی: روشی درمانی است که در آن بیمار دراز می‌کشد و افکار و احساسات خود را به روانکاو گزارش می‌دهد.
آزمایش رویای تعبیر: فروید معتقد بود که خواب‌ها بیانگر افکار و احساسات ناخودآگاه هستند.
آزمایش خطاهای روانی: فروید معتقد بود که خطاهای زبانی، فراموشی و سایر خطاهای روانی می‌توانند اطلاعاتی در مورد ذهن ناخودآگاه ارائه دهند.روانکاوی با محدودیت‌های مختلفی روبرو بود، از جمله:
درمان روانکاوی می‌تواند بسیار طولانی و پرهزینه باشد.
روانکاوی را نمی‌توان به طور تجربی آزمایش کرد.
4.دوره رفتارگرایی

دوره رفتارگرایی از تاریخ ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ ادامه داشت. در این دوره، روانشناسان بر مطالعهٔ رفتار قابل مشاهده تأکید داشتند و معتقد بودند که ذهن انسان را نمی‌توان به طور مستقیم مطالعه کرد.واتسن، یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان رفتارگرایی، معتقد بود که روانشناسی باید بر رفتار قابل مشاهده تمرکز کند. او معتقد بود که ذهن انسان را نمی‌توان به طور مستقیم مطالعه کرد و باید از طریق مطالعهٔ رفتار قابل مشاهده، آن را استنباط کرد.اسکینر، یکی دیگر از مهم‌ترین نظریه‌پردازان رفتارگرایی، معتقد بود که رفتار انسان توسط تقویت و مجازات شکل می‌گیرد. او معتقد بود که افراد رفتارهایی را که تقویت می‌شوند، بیشتر تکرار می‌کنند و رفتارهایی را که مجازات می‌شوند، کمتر تکرار می‌کنند. رفتارگرایان از روش‌های مختلفی برای مطالعهٔ رفتار انسان استفاده می‌کردند، از جمله:
رفتار حیوانات مورد مطالعه قرار می‌گرفت تا بتوان اصول یادگیری را در انسان‌ها تعمیم داد.
از افراد خواسته می‌شد تا در آزمایش‌های کنترل شده شرکت کنند.
رفتار انسان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفت تا بتوان عواملی را که بر آن تأثیر می‌گذارند، شناسایی کرد
روانشناسی دنیای مدرن

روانشناسی امروز یک علم گسترده و متنوع است که به مطالعهٔ جنبه‌های مختلف رفتار و ذهن انسان می‌پردازد. این علم کاربردهای فراوانی در زمینه‌های مختلف از جمله سلامت روان، آموزش، بازاریابی و مدیریت دارد.برخی از مهمترین شاخه‌های روانشناسی عبارتند از:
روانشناسی بالینی: به تشخیص، درمان و مداخله در اختلالات روانی و انفعالی انسان می‌پردازد.
روانشناسی اجتماعی: به مطالعه رفتار افراد در محیط‌های اجتماعی می‌پردازد.
روانشناسی شناختی: به مطالعه فرآیندهای ذهنی، شیوه‌های تفکر و شناخت انسان‌ها می‌پردازد.
روانشناسی رشد: به مطالعه رشد و تکامل انسان از بدو تولد تا پایان عمر می‌پردازد.
روانشناسی صنعتی و سازمانی: به مطالعه رفتار انسان در محیط‌های کاری می‌پردازد.
روانشناسی تربیتی: به مطالعه فرآیند یادگیری و آموزش می‌پردازد.
روانشناسی قانونی: به مطالعه کاربرد روانشناسی در سیستم قضایی می‌پردازد.
روانشناسی ورزشی: به مطالعه رفتار انسان در ورزش می‌پردازد.با پیشرفت فناوری و علم، روانشناسی نیز در حال توسعه و پیشرفت است. روانشناسان از فناوری‌های جدید برای مطالعهٔ رفتار و ذهن انسان استفاده می‌کنند و به دنبال کشف دانش جدید در این زمینه هستند. به نظر می‌رسد که آینده روانشناسی، بازهم پر از اکتشافات و پیشرفت‌های جذاب خواهد بود.
نتیجه گیری

روانشناسی علمی است که به مطالعه رفتار و ذهن انسان می‌پردازد. تاریخچه این علم به دوران یونان باستان باز می‌گردد و شواهدی نیز بر مطالعه آن توسط مصری‌های باستان وجود دارد. در دوران پیش از روانشناسی علمی، فیلسوفان یونان باستان و مصر باستان به مطالعه ذهن و رفتار انسان پرداختند. این دیدگاه‌ها تأثیرات عمیقی بر روانشناسی داشته‌اند.در دوران روانشناسی علمی، روانشناسان به مطالعه طیف گسترده‌ای از موضوعات از جمله یادگیری، حافظه، انگیزه، هیجان، شخصیت و اختلالات روانی پرداختند. این توسعه به افزایش دقت تحلیل‌ها و پیشرفت‌های جدید در روانشناسی منجر شد. روانشناسی امروز یک علم گسترده و متنوع است که به مطالعهٔ جنبه‌های مختلف رفتار و ذهن انسان می‌پردازد. این علم کاربردهای فراوانی در زمینه‌های مختلف از جمله سلامت روان، آموزش، بازاریابی و مدیریت دارد. ما در نورسین تمام شاخصه‌های روانشناسی همچنین اختلالات روانی را مورد بررسی قرار داده ایم.

روانشناسیاختلالات روانیروانکاویروانشناسی بالینییونان باستان
من هدیه کریمی کارشناس روانشناسی از دانشگاه شهید بهشتی هستم و میخواهم در مورد مسائل این رشته صحبت کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید