آیا در روابط خود با دیگران همواره احساس میکنید دیگران شما را درک نمیکنند؟ آیا احساس تنهایی دارید؟ آیا دیگران شما را شخصی میدانند که بسیار زود آزرده میشود؟ آیا در اکثر مواقع احساس بیپناهی، غم و دلتنگی دارید؟ آیا فکر میکنید هیچکس به شما توجه نمیکند و نیازهایتان برای کسی مهم نمیباشد؟ طرحواره محرومیت هیجانی چیست؟
اگر در بیشتر مواقع احساسهای بالا را دارید، شما دچار طرحواره محرومیت هیجانی هستید. اما طرحواره به چه معنا است؟
عینکی که در دوران کودکی بر چشم فرد گذاشته میشود، نوع نگاه او را به خود، دیگران و دنیا تعیین میکند.
در دنیای روانشناسی به عینکهایی که فرد بر روی چشم میگذارد، طرحواره میگویند. طرحوارهها برای آن شکل میگیرند که فرد بتواند در محیطی قابل پیشبینی زندگی کند. بهطور مثال، وقتی کودکی در خانوادهای با ویژگیهای خاصی رشد میکند، الگویی در ذهن او شکل میگیرد و بر اساس آنها، او رفتارهای دیگران و محیط اطراف خود را در آینده پیشبینی میکند و در مقابل آنها رفتار مناسبی که به بقای بیشتر او کمک میکند را در پیش میگیرد.
مثلا کودکی را تصور کنید که در یک خانه بیمهر و محبت پرورش یافته است. او والدین سردی داشته است که به نیازهای او توجه نمیکردهاند.
چنین فردی در بزرگسالی نیز انتظار دارد اطرافیان با او به همان طریق برخورد کنند. او نمیتواند دنیایی را تصور کند که دیگران به نیازهای او توجه میکنند و نیازهای او در آن مهم میباشد.
کودک برای مواجهه با دنیای سرد کودکی، راهکارهای متفاوتی را بر میگزیند. گروهی از از آنها با این باور که هیچکس به نیازهای آنها توجه نمیکند و نیازهای عاطفی آنها مهم نمیباشد، هیچگونه انتظار عاطفی از دیگران ندارند. گروهی دیگر راه مخالف را پیش میگیرند و از دیگران بهشدت متوقع میشوند.
این گروه بسیار طلبکار، بهانهجو و ایرادگیر میشوند و هرچقدر که نسبت به آنها محبت بشود، باز احساس رضایت ندارند و همچنان احساس میکنند که طرف مقابل او را درک نکرده است. آنها همچنان احساس تنهایی میکنند.
اگرچه الگوها یا طرحوارههای انسان، مثبت نیز میتواند باشد؛ ولکن در روانشناسی تاکید بر طرحوارههای منفی است که به آن تله نیز میگویند. در حدود ۱۸ نوع تله روانشناسی تاکنون کشف شده است که میتواند بیش از این نیز باشد. طرحوارهها یا تلهها ویژگیهای مشترکی دارند که در همه انواع آن وجود دارد.
همچنین بخوانید: کودک درون چیست؟
از جمله ویژگیهای مشترک طرحوارهها آن است که این تلهها خودشان باعث بازتولید خود میشوند. بهزبان ساده، این تلهها باعث بروز رفتارهایی در فرد میشوند که این رفتارها باعث میشود باور غلط آنها بیش از پیش تقویت شود. بهطور مثال، اگر فردی تله محرومیت هیجانی داشته باشد، باور دارد دیگران به نیازهای او بیتوجه هستند.
بنابراین نیازهای خود را با کسی در میان نمیگذارد، زیرا باور دارد که هیچ فایدهای ندارد و دیگران توجهی به آن نمیکنند. عدم بیان نیازها و جدا کردن خود از دیگران، طرحواره محرومیت هیجانی را بازتولید میکند.
ویژگی مشترک دیگر طرحوارهها آن است که شناختهای فرد بر اساس آنها شکل میگیرد. بهطور مثال، وقتی فردی طرحواره محرومیت هیجانی دارد، هر رفتار فرد دیگر را نشانهای محکم از آن میداند که به او توجه نمیشود.
مثلا زمانی که همسر از سر کار برگشته است و او سردرد دارد، انتظار دارد همسر بدون آنکه او چیزی بگوید و اظهار نیاز کند، با او همدلی کند. زمانی که همسر بهدلیل عدم اطلاع از او دلجویی نمیکند، او آن را نشانه بیتوجهی همسر میداند، زیرا باور دارد همسر باید از نحوه راه رفتن او و یا نحوه حرف زدن او متوجه سردرد او میشد. حال که متوجه نشده است، پس او به من توجهی ندارد!
ویژگی دیگر طرحوارهها آن است که در برابر تغییر بسیار مقاوم هستند. در صورتی که با تلاش و کوشش مداوم فرد اصلاح نشوند، تا همیشه با فرد باقی میمانند و زندگی و روابط او را تحتتاثیر قرار میدهند. آنها باورهای غلط از پیش تعیین شدهای هستند که باعث میشوند خود، دیگران و دنیا را با عینک غلطی مشاهده کنیم.
این طرحوارهها برای فرد آشنا هستند و با وجود غلط بودن و آسیب رساندن به فرد، ولی چون او احساس آشنایی با آن میکند، در درون طرحوارههای غلط فرد احساس امنیت میکند. انسانها یک پدیده آشنای بد را به یک پدیده ناآشنای احتمالی خوب ترجیح میدهند، زیرا آنها در طول سالیان آموختهاند که با طرحواره خود چگونه زندگی کنند و چه راهکارهایی را بهکار بندند.
طرحوارهها مستلزم موقعیتها و شرایطی برای فعال شدن هستند. مثلا فردی که طرحواره بیاعتمادی دارد، در صورتی که با یک فرد بد رفتار و خشن ازدواج کند طرحواره او تحریک میشود. در صورتی که ماشین او دزدیده شود و یا حتی خبر دزدی و یا تجاوز بشنود، طرحواره او تحریک میشود. گروهی از طرحوارهها تنها در موقعیتهای محدودی فعال میشوند، ولکن گروهی دیگر در اکثر موقعیتها و روابط فرد تاثیر میگذارند.
از جمله طرحوارههایی که در اکثر مواقع فعال میشوند میتوان به طرحوارههای محرومیت هیجانی، طرد و ترک، بیاعتمادی، نقص و ایثار اشاره کرد.
افرادیکه طرحواره محرومیت هیجانی دارند:
۱-در اکثر مواقع احساس تنهایی، بیپناهی و محرومیت میکنند. احساسمیکنند برای هیچکس در ایندنیا مهم نمیباشند.
۲-احساسمیکنند حتی نزدیکترین افراد زندگیشان نیز پاسخگوی نیازهای عاطفیشان نیستند. آنها باوردارند هیچکس نگران زندگی و حالشان نیست.
۳-همواره احساس درکنشدن میکنند. نیازهایشان را بهکسی نمیگویند، زیرا باور دارند نیازهای عاطفی و روانیشان برای کسی مهمنمیباشد. آنها باور دارند حتی اگر نیازهایشان را بگویند نیز کسی بهآنها توجهینمیکند.
۴-احساس پوچی و بیمعنایی میکنند. نمیدانند از دیگران و دنیا چهمیخواهند. همواره گمشدهای دارند. معمولا این گمشده میتواند عاشقی باشد که باید روزی بیاید. کسیکه میتواند درکشان کند و به آنها عشقبورزد. کسیکه آنها را برای خودشان میخواهد. اگرچه هیچوقت چنینفردی را نمییابند.
۵-هربار که رابطهجدیدی شروعمیکنند، بههیجان میآیند و گمانمیکنند او آن مرد یا زنیست که درکشمیکند و او را بیقید و شرط دوستدارد، ولکن پس از گذشت مدتی مجدداً ناامید میشود زیرا احساس تنهایی و دلتنگی آنها از درونشان است و هیچکس نمیتواند احساس تنهایی را درواقعیت از آنها بگیرد.
۶-این افراد ظاهری سرد دارند و به آدمها اجازهنمیدهند به آنها نزدیکشوند. با دیگران روابطی سطحی برقرارمیکنند. معمولا دوستی که با او احساس صمیمیت کنند ندارند.
۷-گروهی دیگر از این افراد راه مخالف رفته و بهشدت پرتوقعاند. هیچ میزان محبت از سمت دیگران آنها را راضینمیکند و همواره احساس بیتوجهی از سوی دیگران همراه آنهاست. وقتی نیازهایشان ارضاء نشود بهشدت عصبانیمیشوند.
آنها از دیگران بهشکل افراطی توقعدارند تا نیازهایشان را برآوردهکنند. چنین افرادی در کودکی بهخاطر زیبایی، هوش یا استعداشان دوست داشتهشدهاند و هرگز محبت خالصانه و بیقید و شرط دریافتنکردهاند.
۸-این افراد حتی اگر معشوق، خانواده یا روابط اجتماعی خوبی داشتهباشند نیز از درون احساس تنهایی، درک نشدن و پوچی میکنند.
۹-افرادیکه طرحواره محرومیت هیجانی و عاطفی دارند معمولاً جذب افرادی سرد، بیعاطفه و خودخواه میشوند. ولکن هیچ محبت و عاطفهای نمیگیرند. افرادیکه با آنها محبت و عاطفه نشانمیدهند آنها را جذبنمیکنند و آنها بهسرعت دلزدهمیشوند.
برای تصور این احساس میتوانید احساس کودکی را درنظر بگیرید که در گوشهای کز کرده و احساس بیپناهی و بیکسی دارد. کودکیکه هیچکس را ندارد که به او احساس امنیت بدهد، به او محبتکند و بهحرفش گوشبدهد.
تشخیص تله محرومیت هیجانی اندکی مشکل است، زیرا برخلاف سایر تلهها از وجود چیزی ناشی نمیشود بلکه از فقدان وجود چیزی ناشی میشود. بهطور مثال تله نقص ناشی از انتقاد زیاد والدین است، تله اطاعت از سلطه پدر و مادر ناشی میشود، ولکن طرحواره محرومیت هیجانی ناشی از فقدان است. کودک نمیداند چه چیزی را نداشته است، او تنها میداند حالش خوب نیست.
سوالهای زیر شاید بتواند به تشخیص تله محرومیت هیجانی کمک کند:
آیا با مادرم احساس نزدیکی میکردم؟ آیا احساس میکردم مادرم من را درک میکند؟ آیا مادرم را دوست داشتم؟ آیا احساس دوست داشته شدن میکردم؟ آیا میتوانستم احساسات خودم را به مادرم بگویم؟ آیا او گرم و عاطفی بود؟ آیا او میتوانست آنچه را نیاز داشتم (از لحاظ عاطفی) به من بدهد؟
طرحواره محرومیت هیجانی در پیش از شکلگیری زبان ایجاد شده است و بههمین دلیل این افراد نمیدانند چه میخواهند. آنها فقط احساس میکنند حالشان خوب نیست، ولی اگر از آنها پرسیده شود چه چیز حال آنها را خوب میکند، واقعا نمیدانند.
زیرا حال بد آنها به زمانی در کودکی بر میگردد که تنها منطقه احساسی مغزشان کامل شده بود و بنابراین بیتوجهی و نادیده گرفته شدن توسط والدین احساسی را در آنها بهوجود میآورد که این احساس همچنان در بزرگسالی همراه آنها است اگرچه نه میتوانند دلیل آن را بهیاد بیاورند و نه آنکه این احساس به کلام در میآید. احساسی مبهم و گنگ از تنهایی، ناامیدی، محرومیت و بیپناهی.
والدین علاوه بر آنکه باید به نیازهای فیزیکی کودک توجه کنند، نیازهای عاطفی و روانی او را نیز باید مورد توجه قرار دهند. کودکی که به اندازه کافی محبت، همدلی و توجه دریافت نمیکند دچار طرحواره محرومیت هیجانی و عاطفی میشود.
از جمله دلایل شکلگیری طرحواره محرومیت هیجانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بیشترین جایی که طرحواره محرومیت هیجانی فعال میشود و خود را آشکار میسازد، زمانی است که فرد میخواهد یک رابطه عاطفی برقرار نماید. این افراد در انتخابهای خود جهت برقراری رابطه تحتتاثیر طرحواره محرومیت هیجانی خود، جذب افرادی سرد و بیعاطفه میشوند. افرادی که توجهی به نیازهای آنها ندارند.
اگر طرف مقابل شخصی سالم و با محبت باشد نیز آنها پس از مدتی رابطه را تمام میکنند، زیرا تصور میکنند آن شخص عشق رویایی آنها نیست، زیرا آنها همچنان احساس تنهایی و غم میکنند. آنها متوجه نیستند که این احساس در درون آنها است و با هیچ عامل و یا فرد بیرونی تسکین نمییابد. آنها اصولا جذب افرادی که محبت واقعی و همیشگی دارند نمیشوند زیرا این افراد با الگوی کودکی آنها مشابهتی ندارند.
از آنجایی که شما بهسرعت جذب افراد سرد و بیمهر میشوید، در صورتی که در رابطه خود به نشانههای زیر برخوردید به سرعت رابطه را ترک کنید:
اگر طرحواره محرومیت هیجانی در شما شدید است، هر زمان احساس تعلق و عشق شدید کردید باید از خود بپرسید که آیا این جذب شدن شما بهخاطر فعال شدن طرحواره محرومیت هیجانی در شما نمیباشد؟
اگر شما نشانههای طرحوارههای محرومیت هیجانی را در خود پیدا میکنید و یا بر اساس آزمون طرحواره داری طرحواره محرومیت هیجانی هستید، موارد زیر را میتوانید بهکار ببرید: