در قسمتی از مقالهی ″بازشناسی ابعـاد و ویژگی هـای فضـای شـهری معنویت گرا″ نوشتهی ″الهام قاسمی و همکاران″ چنین توضیح میدهد:
به طور کلی معنویت مفهومی فرادینی (دربرگیرنده دین و غیر دین) است که در زمینههای متفاوتی به کار میرود و برای افراد مختلف در زمانها و فرهنگهای مختلف معانی متفاوتی داشته و با این مفاهیم ارتباط نزدیک دارد؛ داشتن احساس ″هدف″، ″معنا″ و ″ارتباط″ -با خود، دیگران، طبیعت، خدا- اعتقاد به موجود یا موجودات مرتبه متعال و برتر، جستجوی کمال و وحدت، اخلاقیات، امید و هماهنگی، و در نظر گرفتن ابعاد متعال در همه ابعاد زندگی، در راستای این احساس که در زندگی چیزی بیشتر از زندگی مادی و قابل تجربه هم وجود دارد، و به زندگی افراد ″معنا″، ″ارزش″ و ″آرامش″ میبخشد.
یک اثر مهم و تاثیرگذار بر نوع نگاه به مسئلهی نیازهای روحی یا معنوی انسانها در طول تاریخ و تاثیرش بر زیستگاههای اولیه، کتاب ″شـهر در بسـتر تـاریخ″ نوشتهی ″لوئیز مامفور″ است. در قسمتهایی از آن چنین توضیح میدهد:
در اوایل سیر تاریخی جوامع مدنی، انسـان اولیـه قبـل از آنکه مراتب زندگی خود را از شکل غار به اردوگاه، پناهگاه، ده، نیایشگاه، آبادی و در نهایت شهر دربیاور، میل به زندگی دسته جمعی را به صورت ذاتی دارا بوده است. همچنین یکی از دلایلی که باعث ایجاد یکجانشینی و در نهایت ایجاد شهرها شد این بود که انسـان در کنـار میل به حرکت، تمایل داشت به یک نقطه امن بازگردد، استقرار گزیند و در آنجا آرامش یابد. در کنار آن میل به جفتگیری نیـز باعـث شـد که در نهایت، صورت زندگی انسان به شکل دسته جمعی درآید.
این گونه از زندگی دسته جمعی متمدن را میتـوان در گونـههای دیگـری از حیوانات مانند مورچگان و زنبور عسل نیز مشاهده کرد. با این وجود حتی تلقی نزدیکترین نشانهها از زیستگاه دسته جمعی سایر حیوانات، تفاوت زیادی با جامعه مدنی بدوی انسان دارد.
یک نمونه مهم که اولین تفاوت را آشکار میکند، علاقه و حرمت نسبت به امـوات، مراسـم دفن و قرائن حاکی از ترس ناشی از دینـداری انسـانهای بـدوی اسـت. بـه طـوری کـه اولـین چیـزی کـه در آن زمـان، جـای ثـابتی یافـت، گورستان بود. به همین دلیل میتوان شهر مردگان را مقدم بر شهر زندگان و هستهی اولیهی آن دانست. نمونه های آن شهرهای روم و مصر هستند.
در نتیجه گورستانها اولین جلوهی تاثیرگذاری وجه معنوی و روحانی انسان بر محیط اطراف او است که تفاوت او را با مـابقی حیوانـات که فاقد وجه روحانی هستند مشخص میکند. در کنار آن نیایشگاهها نیز قابل توجه هستند.
اولین استفاده از غارها، نه برای سـکونت بلکـه برای مراسمهای مذهبی و زمینههای هنری بوده است. غار به انسان پندارهای از فضای معماری میدهد که نخسـتین دیـد اجمـالی از قـدرت یک فضای محصور با دیوار است، که موجب تقویت نیروی ادراک معنوی و احساس انسانی میشود. پس از آن نیـز شـاهد تقلیـد آگاهانـه از غـار و کوه برای نیایشگاه و آرامگاه به صورت هرم، زیگورات، محرابههای میترایی و دخمههای مسیحی هستیم.
درون غارها، نقش و نگارهایی وجود دارد. در این نقوش، انسانهایی با پوست و شاخ گوزن و نقـاب اسـب دیـده میشـوند کـه نشـان دهندهی مراسم و آدابی است که حاصل از نوعی انگیزهی اجتماعی و مذهبی هستند. نخستین نشانههای جامعه مدنی، اولین بار در نیایشگاههای درون غارها دیده میشود که منشا آن هیچ ارتباطی با نیازهای اولیه مادی ندارد؛ بلکه به جهت نیازهای معنوی بوده است. بنابراین پیش از آنکه شهر به صورت جایی برای زندگی درآید، کار خود را به صورت یک دیدگاه آغاز کرده بود که جلوهی آن در نیایشگاههای اولیه پدیدار شد.
سالها پس از آن، وقتی انسانها اولین شهرها را ساختند، باز هم دلایل معنوی خود را داشتند. مـا عمومـا توسـعه بازرگـانی و تجـارت را بـه عنوان عامل ایجاد شهرها مطرح میکنیم؛ اما این عامل در هزارهی دوم میلادی در نوشتههای بین النهرین به چشم نمیخورد. بلکه آنچـه کـه موجـب تغییر اقتصاد غیر متمرکز روستا به یک اقتصاد بسیار سازمان یافته شهری شد، پادشـاه یـا نهـاد پادشـاهی بـود.
در نخسـتین اسـتحاله شـهری، خدایان بومی، جایشان را به خدایان منسوب به ماه و خورشید و آب و صحرا دادند. بدین ترتیب فرمانروای شهر ماننـد خـدای مقتـدر درآمـد. شهر از دهکدههای نزدیکش فاصله گرفت و مردمان آن، پایین مقامتر از شهریان دیده شدند. به همین دلیل کشاورزان روستایی میبایست با تولید اضافه موجبات تقویت دستگاه پادشاهی و مذهبی را فراهم میکردند.
شهرها دو ویژگی بنیادین داشتند: مرکزیت ارگ و محصور بودن توسط حصار؛ اما این دو پیش از آنکه بـه جوامع بزرگتر شهری نسـبت داده شود، ویژگیهای اماکن مقدس بودهاند. زمانی که تحول مدنی به وقوع پیوست، تمام شهر به صورت یک محوطـه یـا حـریم مقـدس در پناه رب النوع آن درآمد.
حصار دو معنا و مفهوم داشت: یکی برای سد و مانعی خاکی بـرای دفـاع بـه کـار میرفـت و دیگـری _کـه اهمیـت بیشتری هم دارد_ به علت مرکز معنوی آن بود. به طوری که کسانی که درون حصار بودند، در برابر هرج و مرج و نحوسـتی کـه آنهـا را در برگرفته بود، محافظت میشدند. به عبارتی شهر چیزی کمتر از خانهی یک خدای توانا نبود.
نشانه ها و نمادهـای معمـاری و پیکره سـازی کـه بیانگر چنین حقیقتی بودند، شهر را به مرتبه ای والاتر از روستا ارتقا داده بودند. بدون نیروهای مقدس که در درون کـاخ و پرستشـگاه جـای گرفته بودند، جامعه مدنی کهن فاقد معنا و هدف بود.
در قسمتی از کتاب ″مقدس و نامقدس″ نوشتهی ″میرچا الیاده″ چنین توضیح میدهد:
مفهوم ″مقدس″ بیش از هر زمان دیگری در زندگی جوامع باستانی وجود داشت. آنها به زندگی در مقدس یا در جوار اشیاء مقدس تمایل داشتهاند؛ اما در حقیقت آنچه آنها مقدس میپنداشتند به علت خودِ آن شیء یا مکان نبوده است؛ بلکه آنها، تنها تجلیگر مفاهیمی مقدس بوده اند.
در این نوع نگاه، مکانها میتواننـد مقـدس و تجلیگر مفهومی فرامادی باشند. این تجلـی مقـدس در مکـان، دارای بنیـان کیهانشناسانه است و هر تجلی، معادل با یک کیهانآفرینی میباشد.
در قسمتی از کتاب ″مکتب اصفهان در شهرسازی″ نوشتهی ″زهرا اهری″ چنین توضیح میدهد:
جامع ترین آفرینش کیهان در یک مکان و تفکـر معنـوی بـه شهر در ایران را میتوان در آموزههای مکتب اصفهان مشاهده کرد. مکتب اصفهان جمع بندی ماهرانه تمامی دستاوردهای شهرسازی ایرانی در قرون گذشته است که در قرن دهـم هجـری قمـری بـا ظهور اولین دولت مستقل ملی شیعه پس از پذیرش اسلام، در ابتدا به صورت حکمـت شـکل گرفـت و سـپس توسـط میردامـاد بـه عنـوان مکتـب اصفهان پایهگذاری شد و با ملاصدرا به اوج خود رسید.
آموزه های مکتب اصفهان بر اساس سـه مـورد اسـتوار اسـت: 1.اصـالت وجـود و سلسله مراتب وجودی؛ 2.حرکت جوهری و 3.عالم مثال. رکن سوم که دو رکن اول مقدمه ای برای آن اند، عالمی را توصیف میکنـد کـه به آن، عالم خیال، معنا، صور معلقه یا اقلیم هشتم گفته میشود.
نخستین بار پایهی این عالم، در جهانشناسی بوعلی سینا دیده میشود؛ اما اولین کسی که آنرا مطرح میکند شیخ شهاب الدین سـهروردی است. این عالم در دیدگاههای صدرای شیرازی و ملاهادی سبزواری نیز وجود دارد و توسط محی الدین ابن عربـی بسـط و گسـترش داده میشود و در نهایت در حکمت اصفهان به صورت نهایی خود میرسد.
این عالم واقع در بین عالم محسوس و معقول اسـت و پیوسـتگی بـین مراتب وجود و دست یافتن به مراتب بالاتر را میسر میسازد. شیخ بهایی درباره ی این عالم میگوید: «انسان در این جهان (دنیایی کـه مـا در آن هستیم) بیگانه است و باید به موطن اصلی خود (عالم مثال) بازگردد. جایی که وجود در آن صور ازلی دارد. این بازگشت با آزاد کردن جان از تن با پرواز خیال ممکن است.»
این اندیشه بر این باور است که میتوان عالم مثال را در این جهان قابل مشاهده ساخت و اینگونه اصـول و مشخصـههایی را بـرای شـهرها تعریف نمودند که با استفاده از آنها بتوان عالم خیال را به صورت شهر در زمین ساخت. مشخص است که شهرهایی که بـر اسـاس چنـین تفکـری سـاخته میشوند، سنگ بنا و فلسفهی خود را بر پایهی اصول معنوی و فرامادی دارند و بـه عنـوانی مکـانی مقـدس شـناخته میشـدند.
گرچه مدرنیسم برای زندگی بشر دستاوردها و پیشرفت های چشمگیری در زمینه علم و دانش و تکنولـوژی، اقتصـاد و تجـارت، هنـر و فلسـفه، آموزش و ارتباطات، بهداشت، غذا و مسکن به همراه داشته است که رفاه را برای زندگی انسان به ارمغـان آورده انـد؛ امـا ایـن دسـتاوردها اثـرات نامطلوبی از جمله آلودگی هوا، تغییرات اقلیمی و بالا رفتن دمای کره زمین، آسیب به محیط زیست، مصرف گرایی و مـادی گرایی (ماتریالیسـم)، تروریسم، رشد جمعیت و مهاجرت های انسانی، نابرابری اقتصادی در جهان، نیز داشته که در سـاخت شـهرها و فضـاهای شـهری ابعـاد اساسـی وجود انسان از جمله ابعاد غیرمادی و معنوی را فراموش کردهاند. به همین علت چالشی عظیم همراه با تهدیدات قابل توجه برای رفاه و سـلامت روحی و جسمی انسان و طبیعت و موجودات دیگر در حال وقوع است که یکی از آنها بحران معنویت است.
به راستی چه چیزی باعث میشود که شهر با همهی امکانات و خدمات رفاهی که به انسانها ارائه میدهد، به عنوان اصلیترین عامل عدم آرامش انسانها شناخته شود؟ بزرگترین گمشده، نه فقط برای شهر؛ بلکه برای کل جامعه و بشریت، معنویت است. رابطهی انسان با طبیعت، آرامش و سکوت، ارتباط با نیروی برتر، احساس هویت انسانی، ارتباطات سادهی انسانی و آرامش روانی از جمله مواردی هستند که در شهرهای امروز به فراموشی سپرده شدهاند. وضعیت انسانهای امروز در شهر نشان میدهد که چگونه نیازهای معنوی انسان به رفاه اقتصادی و فیزیکی ارجحیت مییابد. آنچه باید قبول کنیم، اهمیت و اولویت نیازهای معنوی نسبت به نیازهای مادی و عدالت است. شهرهای امروز، حداقل در ایران، در فرآیند برنامهریزی، طراحی و اجرای خود هیچ نشانهای از نقشانگیزی معنویت ندارند.
ممنونم که مطالعه کردید:)
خوشحال میشم نظرتون رو برام بنویسید.