من تقریبا هر شب خواب میبینم.هر شب با موضوعات مختلف. ولی به طور تصادفی خواب های تکراری و کابوسها هم تکرار میشن.
نمیدونم شما هم این رو شنیدن یا نه!. میگن چهره ی افرادی که در خواب میبینم رو حداقل یکبار در واقعیت دیدیم...منظورشون چهره هایی هست که نمیشناسیم، چون گویا ذهن آدم قادر به ساختن چهره جدید نیست و موقع خواب دیدن میره از ته انبار ذهن چهره ی آدمایی که یبار تو خیابون دیدیم یا توی عروسی فلانی یبار از جلومون رد شدن رو میاره تو خوابمون.
در مورد این تئوری گشتم ولی چیزی پیدا نکردم. ولی یه محققی از دانشگاه استنفورد گفته بود چهره هایی که آدما تو خوابشون میبینن رو یا توی تلوزیون دیدن یا سلبریتی ان.
من وقتی حال و حوصله داشته باشم خیلی به خوابام اهمیت میدم، و وقتی در مورد بعضی از آدما خواب میبینم(مخصوصا آدمایی که کانکشن قوی ای باهاشون دارم) که حالشون خوب نیست واقعا براشون یه اتفاقایی میوفته...واغلب صبح ها میرم به بهشون میگم امروز مواظب خودت باش.!
درسته که من خواهر مادر تلقین در خاورمیانه م ولی گاهی اصلا به خوابم توجه نکردم و اونارو یادم رفته ولی آخر شب یهو میبینم اتفاقی که امروز افتاده همونی بوده که شب گذشته خوابشو دیدم.
یه سری خوابارو هم سالها پیش دیدم ولی تو ذهنم مونده...خیلی عجیب غریبه واقعا...انقدر عجیب که کم کم دارم میترسم.
چند شب پیش، سرم درد میکرد و تصمیم گرفتم 1-2 ساعت بخوابم....وسطاش کابوس دیدم و از خواب پریدم...اتاق تاریک بود...پنجره ی اتاق باز بود و یه باد سرد میومد...گوشیم پیشم نبود ساعتو چک کنم،پریز برق هم دور بود تا لامپ رو روشن کنم و ساعت رو ببینم...حس ترس از اون کابوس همه وجودمو گرفته بود ولی پلکام انقدر سنگین بود که نمیتونستم مقاومت کنم. انقدر حال بدی که تجربه کردم عمیق بود که تا 1-2 روز گیج و منگ بودم .
احتمالا شما هم از این خوابا دیدین که توی خواب مطمئنید این خواب رو قبلا دیدید ولی وقتی از خواب بیدار میشید میفهمید نه انگار یه خواب جدید بوده و با قبلیا فرق داشته...من تقریبا چهارنوع کابوس دارم کابوس پارک پشت خونه قبلیمون، کابوس ترمز بریدن ماشین، کابوس خیابون روبه رویی خونه قبلیمون. کابوسی که اون شب دیدم کابوسیه که به تازگی تو دسته کابوسام اضافه شده....یه ساختمون که همیشه طبقه دومش هستم...کاملا نوع سنگفرش ها،نوع راه پله و همه جزئیاتش رو میدونم....اغلب اتفاقات عجیبی که در اون محیط رخ میده برام مهم نیست...نمیدونم اون مکان لعنتی چیه که من انقدر دقیق میشناسمش...و همه ی کابوس هام انگار میدونم از چه ترسی ناشی میشن الا این یکی. این ساختمون مثل ساختمون دبیرستان و مدرسه ست ولی بازم نمیفهمم ربطش رو....یه وقتایی خسته میشم انقدر خواب میبینم...من کلا زیاد خواب میبینم...خواب های واقعی.
خواب دیدن رو دوست دارم ولی انرژی من رو میگیره...شاید خواب هام به رویا بافی های قبل از خوابم مربوط بشه.... ولی خیال پردازی هام زمین تا آسمون با خواب هام فرق دارن.
من خواب هام رنگیه، صدای آدما رو میفهمم، بو ها و مزه ها رو میشنوم. ولی خب گاهی هم تو کابوس هام فلج میشم. اینطوریه که میخوام تلاش کنم یه کاری کنم ولی فریز شدم....
من واقعا میتونم از خواب هام کتاب بنویسم....چون خیلی زیادن و خیلی متنوع و متناسب با هر سبک و سلیقه ایی.
طبق تئوری چهره ها که صحتش رو خیلی دقیق نمیدونم، به لطف کرونا انقدر تو خونه م و بیرون نمیرم که چهره ی آدمای تو ی خوابم به شدت تکراریه...به طوری که 3 شب خواب یکی از دوستای دبیرستانمو دیدم که هیچ رابطه ایی باهاش ندارم....7 روز هفته خواب عمه م رو میبینم. به طوری که میتونم خواب عمه م رو تو کتگوری 5 م کابوس هام جا بدم...نمیفهمم چرا انقدر خواب پسر عمومو میبینم...اونم پسرعمویی که خیلی کمرنگه و هیچ نقشی تو زندگی من که هیچ، تو فامیلم هیچ نقشی نداره. خلاصه انقدر چهره ی جدید ندیم که هیچ چهره ی غریبه ایی توی خوابم نیست و همه رو میشناسم...من حتا یه دور خواب همه ی فالویینگای اینستاگرامم دیدم:)
شما چطوری خواب میبینید؟ بنظرتون بیش از حد خواب دیدن طبیعیه؟ اینکه مغز من داره از خواب هایی که دیدم میترکه منطقیه؟