ویرگول
ورودثبت نام
یادداشت‌های قرآنی
یادداشت‌های قرآنی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

دفتر بی‌دفتری و دوراهی شرک و احسان

۱- «یک برداشت از «ختم نبوت» آن است که نبوت از «برون» ختم می‌شود. یعنی ختم نبوت پایان تکیه‌ی انسان بر منبع شناختی و معیارهای رفتاری است که از توانایی‌های ذاتی او نشأت نمی‌گیرد. این برداشت دورانی جدید را به روی بشریت می‌گشاید. این برداشت سرآغاز مرحله‌ای تازه است که در آن انسان بالغ دیگر به فردی نیاز ندارد که او را راهنمایی کرده و در هر کار کوچک و بزرگ بر او تکیه کند. در این صورت پیامبر اسلام وظیفه دارد بشریت را به وظیفه‌ی جدید خود آشنا سازد و به او بفهماند که خود مسئول کارهایی است که انجام می‌دهد. پس پیامبر(ص) همانند فردی است که درب خانه‌اش را که همان خانه‌ی نبوت او و تمام پیامبران است از بیرون قفل کرده و سفر در زمین پهناور خدا را آغاز کرده است. بنابر این او دیگر در خانه محبوس نیست. پس می‌توان گفت خداوند با ختم نبوت به بشر این اجازه را می‌دهد که در خانه‌ای ساکن شود که با تلاش فردی و هوشیاری و با استفاده از منزلت بی‌نظیر خود در این جهان به عنوان انسان و بر مبنای مصلحت فردی و گروهی‌اش ساخته است. در این حالت پیامبر(ص) واقعا «شاهد و مبشر و نذیر» خواهد بود و رفتار و گفتارش «اسوه‌ی حسنه» است. زیرا وی نمونه‌هایی برای عدالت خواهی، مهرورزی، نیکویی و رفتار درست که با شرایط جامعه سازگار است ارائه کرده است. چون اگر خواست محمد غیر از این بوده باشد پیروی از نیاکان را، که خود برای مبارزه با آن آمده بود، نهادینه ساخته و تنها سنتی را به سنت دیگر و تقلیدی را به تقلید دیگر تبدیل کرده است. هرچند که سنت‌های او برتر از سنت‌های موجود پیش از اسلام باشد. (عبدالمجید شرفی، اسلام میان حقیقت و تجلی تاریخی، انتشارات کویر)».


۲- در آیه‌ی ۷۸ سوره‌ی حج می‌خواهیم:«آیین پدرتان ابراهیم، که شما را مسلمان نامید- مِلَّةَ أبيكُم إبراهيم هو سَمّاكُمُ المُسلِمين (۲۲:۷۸)». و در آیه‌ی ۴۰ سوره‌ی احزاب می‌خوانیم:«محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست بلکه پیام‌آور خدا و پایان‌بخش انبیاء است.- ما كانَ محمّدٌ أبا أحَدٍ مِن رجالِكُم و لكن رسولَ الله و خاتمَ النَبيِّين (۳۳:۴۰)». چرا ابراهیم پدر ماست اما محمد نیست؟


۳- صفت «حق‌گرا- حَنیف» ۱۰ مرتبه در قرآن استعمال شده که ۸ مرتبه‌اش در توصیف ابراهیم است و بلافاصله با این عبارت ادامه داده شده:«او از شریک‌اندیشان نبود- وَ ما كانَ مِن المشركين». اما یعنی چه که ابراهیم از شریک‌اندیشان نبود؟ در آیه‌ی ۱۳۵ بقره می‌خوانیم:«و گفتند یهودی یا مسیحی باشید تا هدایت یابید، بگو چنین نیست، همچون ابراهیم، حق‌گرا باشید و او از شریک‌اندیشان نبود.-و قالوا كونوا هودَاً أو نَصاریٰ تَهتَدوا قُل بَل مِلَّةَ إبراهيمَ حنيفا و ما كانَ مِنَ المشركين‌ (۲:۱۳۵)». در این آیه شراکت بخشیدن به میراث تدوین‌شده‌ی ادیان ابراهیمی در فهم حقیقت، در مقابل دین تدوین‌ناشده‌ی خود ابراهیم قرار می‌گیرد و دومی ترجیح می‌یابد. در واقع می‌توانیم بگوییم ابراهیم پدر ایمان و نماد نفی شرک به آباء است، نه پدر میراث و سرآغاز شرکی تازه. ابراهیم نماد تدوین‌ناشدگی و بی‌دفتری و محمد پیام‌آور و پی‌رو این بی‌دفتری است. لذاست که در آیه‌ی ۱۲۳ نحل می‌خوانیم:«سپس به تو اشارت کردیم که حق‌گرایانه از آیین ابراهیم پیروی کن که او از شریک‌‌اندیشان نبود- ثُمَّ أوحَينا إليكَ أن اتَّبِع مِلَّةَ إبراهيمَ حَنيفا و ما كان مِنَ المُشرِكين (۱۶:۱۲۳)».


۴- در هیچ یک از آیات قرآن به «فرمان‌بری- اطاعت» از والدین فرمان داده نشده، بلکه همیشه صحبت از «نیکی‌ورزی- احسان» است. بسیار موقعیت‌هایی را می‌توانیم تصور کنیم که از فرد، مفهوم یا بت‌واره‌ای اطاعت نکنیم اما حیاتی‌ترین احسان‌ها را در حقش روا داریم. در واقع شیوه‌ی پیشنهادی قرآن «نیکی‌ورزی- احسان» به آباء است، به جای «فرمان‌بری- اطاعت» از آن‌ها و «شریک‌اندیشی- شرک» به آن‌ها. این شیوه ما را فرا می‌خواند که به انگیزه‌های مثبت نسل‌های پیشین اعتراف و تجربه‌ی آن‌ها را سخت هم‌دلانه مطالعه کنیم و در عین حال قاطعانه تأکید می‌کند حق نداریم در آن‌ها متوقف شویم و وضعیت‌ها و راه حل‌های پیشینیان را شریک حقیقت بیانگاریم و می‌گوید:«هر کس برای خداوند شریکی بیاورد پس خداوند پیشاپیش بهشت را بر او حرام گردانیده است.- مَن يُشرِك باللهِ فَقَد حرَّم اللهُ عليهِ الجنة (۵:۷۲)».


قرآنانسابدخیل کردن پیش فرض هاحجیت ظاهرعبدالمجید شرفی
متن تن معناست و موضوع این یادداشت‌ها قرآن «به‌سان متن»؛ چنان‌که کار پزشک، انسان «به‌سان تن» است. پزشک نمی‌نگرد که صاحب این تن نیکوکار است یا بدکار. تنها پیکر را پاس می‌دارد و درمانی می‌جوید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید