ویرگول
ورودثبت نام
یادداشت‌های قرآنی
یادداشت‌های قرآنی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

دوگانگی در ترجمه‌ی عبارت «أحياها»

عبارت «أحياها» تنها دو بار در قرآن به کار رفته است. چرخش ترجمه‌ی اغلب مترجمان شهیر، در دو عبارت یک‌سان در دو آیه‌ی ذیل قابل توجه است. در آیه‌ی اول مترجمان از ترجمه کردن «أحياها» به عبارت واضح «زنده کند» طفره رفته‌اند:

«من قتل نفسا بغير نفس أو فساد في الأرض فكأنما قتل الناس جميعا و من أحياها فكأنما أحيا الناس جميعا (۵:۳۲)»

«إن الذي أحياها لمحيي الموتی (۴۱:۳۹)»

مترجمان از ترجمه‌ی صریح این عبارت هراس داشته‌اند. و این هراس را کم یا زیاد در قالب تغییر ترجمه‌ی عبارت «أحياها» اثر بخشیده‌اند. به نظر می‌آید منشأ این هراس، آن است که به نظر ایشان، بدیهی آمده که کسی نمی‌تواند مرده را زنده کند پس عبارت «أحیاها» باید معنای دیگری داشته باشد. که نشان‌دهنده‌ی نافهمی معنای «موت» و «حیات» در نظام استعارات قرآن توسط ایشان است. به آیات زیر توجه کنید:

«يا أيها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم (۸:۲۴)»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون الله و پيام‌آورش شما را به چيزى فرا خواندند كه زنده‌تان می‌کند دعوتشان را اجابت كنيد.

«و الذين يدعون من دون الله لا يَخلُقونَ شيئا و هُم يُخلَقون (۲۰) أمواتٌ غير أحياء و ما يشعرون أيان يبعثون (۱۶:۲۱)»

آن‌هايى را كه به جاى الله مى‌خوانند، چيزى نمی‌آفرينند و خود آفریده می‌شوند. (۲۰) مردگانند، نه زندگان، و نمی‌دانند كه چه وقت آن‌ها را دوباره زنده مى‌كنند.

«ليُنذِرَ مَن كان حيا و يحق القول علی الكافرين (۳۶:۷۰)»

تا زندگان را بيم دهد و سخن حق بر كافران واقع گردد.

«ما يَستوي الأحياء و لا الأموات إن الله يُسمِعُ من يشاء و ما أنت بمُسمِعٍ مَن في القبور (۳۵:۲۲)»

و زندگان و مردگان برابر نيستند. خدا به هر كه بخواهد مى‌شنواند و تو نمى‌توانى سخن خود را به مردگانى كه در گور خفته‌اند بشنوانى.

مرگ و زندگی در آیات فوق صراحتا معنای استعاری دارد. به همین ترتیب می‌توانیم بگوییم انسان‌ها به دو دسته‌ی اهالی «بيوت» و اصحاب «قبور» تقسیم می‌شوند.

همچنین باید پرسید اگر وجود این لطافت در تعابیر قرآنی را پذیرفتیم، آیات زنده کردن مردگان توسط عیسی و شفا دادن کوران (که دقیقا ماجرا و شواهدی این‌چنینی در قرآن دارد) را باید چگونه بخوانیم و بفهمیم.

- حسین انصاریان: انسانی را از مرگ برهاند - زنده کرد

- عبدالحمید آیتی: حیات بخشد - زنده می‌کند

- ابوالفضل بهرام‌پور: از مرگ نجات دهد - زندگی بخشید

- محمد مهدی فولادوند: زنده بدارد - زنده کند

- مهدی الهی قمشه‌ای: حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) - زنده کند

- مصطفی خرمدل: از مرگ رهایی بخشد - زنده می‌کند

- بهاءالدین خرمشاهی: زنده بدارد - زنده گردانده است

- ناصر مکارم شیرازی: از مرگ رهایی بخشد - زنده کرد

- محمد کاظم معزی: زنده سازدش - زنده سازدش

- سید جلال الدین مجتبوی: زنده كند، از مرگ برهاند يا به حق راه نمايد - زنده کرد

- محمد صادقی تهرانی: زنده بدارد - زندگی بخشید

- علی مشکینی: حیات بخشد (از مرگ نجات دهد یا از کفر به اسلام آورد) - زنده گردانید

- محمد علی رضایی اصفهانی و همراهان: زنده بدارد - زنده کرد

- سید علی گرمارودی: زنده بدارد - زنده کرد

- علی اکبر طاهری قزوینی: سبب زندگانی کسی شد - زنده گردانید

- اصغر برزی: حیات بخشد - زنده کرده است

- جلال الدین فارسی: احیا کند - زنده کند

- محمود صلواتی: زنده کند - زنده‌اش کند

- سید کاظم ارفع: زنده کند - زنده می‌کند

- کاظم پورجوادی: حیات بخشد - زنده می‌کند

- محمود یاسری: از مرگ برهاند - زنده کرد

- مجهول (دهم هجری): زنده کرد - زنده کرد

- ابوالحسن شعرانی: زنده گرداندیش - زنده گردانید

- احمد کاویان‌پور: زندگی کسی را نجات دهد - زنده می‌کند

- عباس مصباح زاده: زنده گردانیده - زنده کند

- شاه ولی الله دهلوی (اهل سنت): سبب زندگانی کسی شد - زنده کرده است

- سید مهدی حجتی: از مرگ رهایی بخشید - زنده کند

- ترجمه‌ی تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی: از مرگ نجات دهد - زنده می‌کند

- ترجمه‌ی تفسیر روض الجنان، حسین بن علی ابوالفتوح رازی: زنده کرد - زنده کند

- ترجمه‌ی تفسیر کشف الأسرار، (اهل سنت)، احمد بن محمد میبدی: زنده کند - زنده کرد

- ترجمه‌ی تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی: زنده نماید - زنده کرده

- ابراهیم عاملی: زنده کند - زنده کند

-علی رضا میرزا خسروانی: به هر وسیله‌ای موجب زنده کردن نفسی گردد و به شخصی حیات بخشد - زنده کرده

- ترجمه‌ی تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی: زنده کند - زنده گردانید

- ترجمه‌ی تفسیر کوثر، یعقوب جعفری: زنده کند - زنده کند

- ترجمه‌ی تفسیر طبری: زنده کند - زنده گردانید

https://t.me/quranicfragments/47


قرآنغلط رایج در ترجمهدخیل کردن پیش فرض هازبان دینحیات
متن تن معناست و موضوع این یادداشت‌ها قرآن «به‌سان متن»؛ چنان‌که کار پزشک، انسان «به‌سان تن» است. پزشک نمی‌نگرد که صاحب این تن نیکوکار است یا بدکار. تنها پیکر را پاس می‌دارد و درمانی می‌جوید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید