١- سبحان را به فارسی برایمان ترجمه کردهاند پاک و منزه. اما پاک و منزه از چه چیزی؟
٢- برای درک معنای اصطلاحی سبحان در قرآن بهتر است نگاهی به استعمالات این عبارت در خود قرآن بیاندازیم.
٣- حدود نیمی از استعمالات سبحان در قرآن بدون بیان متعلَّق هستند. یعنی تنها گفته شده الله پاک و منزه است اما نمیدانیم پاک از چه چیزی.
۴- قریب به نیمی دیگر از استعمالات سبحان، همه، الله را پاک و منزه از داشتن شریک میدانند.
۵- خود دستهی دوم به دو بخش تقسیم میشود. در حدود نیمی از آیات دستهی دوم، شرکای انکارشدهی الله به طور کلی یا مصداقی نام برده شدهاند. که عبارتاند از:
- انبیاء یا پسران خدا
- مسیح بن مریم به طور خاص
- احبار و رهبان یعنی علمای دین و زهاد
- ملائکه یا دختران خدا
و...
۶- دستهی کوچکی از آیات باقی میماند که نه به ذکر بیمتعلَّق سبحان بسنده کردهاند و نه از شریک سخن گفتهاند بلکه الله را منزه دانستهاند از:«ما یقولون» و «ما یصفون». همچون آیهی:«سبحانه و تعالی عما یقولون عُلُوَّا کبیرا (١٧:۴٣)»
٧- آیهی فوق و برتری الله از اقوال و اوصاف و شرکا و فرزندان را میتوان به «روایتناپذیری حقیقت» ترجمه کرد.
٨- اگر سرتاسر یا بخشی از حقیقت، گفتنی، روایتپذیر و مدلشدنی باشد، روایت حقیقت به عین یا فرزند حقیقت بدل میشود. و میتوانیم حقیقت را کناری نهیم و به روایت یا فرزند آن بسنده کنیم و متوسل شویم. اساسا حقیقتِ ادراکشده یا حتی ادراکپذیر دیگر حقیقت نیست، بلکه روایت و مفهوم و تاریخ و علم و ابزار است.
٩- لابد سؤال پیش میآید که اگر حقیقت، سبحان از هرگونه روایت است، پس روایت رسولان چه؟ روایت رسولان از حقیقت، حق است یا ناحق؟ پاسخ آن است که روایت تمامی رسل همین «روایتناپذیری» حقیقت و نفی شراکتپذیری آن بوده و این است سرّ حقانیت و خلود و برابری پیام ایشان.
١٠- حقیقت، سبحان یعنی روایتناپذیر است. هیچ کس حتی رسول الله نمیداند چه بر ما میگذرد و خواهد گذشت:«قل ما کُنتُ بِدعَاً من الرُسُلِ و ما أدري ما یُفعَلُ بي و لا بِکُم- بگو من پیامآور دیگرگونهای نیستم و نمیدانم چه بر من و شما میرود. (۴۶:٩)».