۱- شیطان یک شخصیت است نه یک شخص. یک کارکرد است نه یک ذات. انسانها نیز میتوانند شیطان باشند. ما نیز میتوانیم شیطان باشیم:«شَياطينَ الجِنِّ و الإنس (۶:۱۱۲)».
۲- معنای فارسی کلمهی «شیطنت» سرپیچی است.
۳- طبق داستان مشهور خلقت آدم، کارکرد شیطان «عدم سجده به انسان» است. «شیطان همواره از یاری انسان فروگذار میکند (۲۵:۲۹)». ریشهی خذلان که در پایان این آیه آمده، به معنای فروگذار کردن از یاری کسی و خالی کردن پشت اوست. هر کس به اندازهای که پشت انسانها را خالی میکند شیطان است.
۴- شیطان بودن، باز هم چنانکه از داستان مشهور آدم بر میآید، منافاتی با موحّد بودن ندارد. شیطان مخالف خدا نیست، مخالف انسان است. شیطان «موحّد انسانناباور» است.
۵- معنای فارسی کلمهی «إبلیس» نا امید است.
۶- مشکل شیطان، دیدن خانهی خاکی تن انسان و ندیدن «روح الله» دمیدهشده در وی است:«پس چون او را نظام بخشيدم و از روح خويش در وى دميدم خدمت او کنید. (۱۵:۲۹ و ۳۸:۷۲)» به محل فاء در این آیه دقت کنید:«…مِن رُّوحِي فَـــــقَعُوا۟ لَهُ ساجِدين». فاء بلافاصله پس از ضمیر ملکی یاء آمده که به الله باز میگردد؛ یعنی روح من، روح خدا. امر به سجده نتیجهی «روح الله» خانهگزیده در انسان است اما شیطان، خاکی و خطاکار و قاصر و مقصر و ضعیف و بویناک(۱۵:۳۳) بودن انسان را بهانه میکند و پرستش الله را از رهگذری غیر از انسان میخواهد. ابلیس از انسان نا امید است و خدا را میخواهد اما انسان را نمیخواهد.
۷- رجیم میتواند صفت مشبهه به معنای گمانِ-بد-برنده یا همان بدگمان باشد. ریشهی رجم در قرآن به این معنا نیز به کار رفته است. همچون «رَجما بالغَیب- تیر به تاریکی میافکنند (۱۸:۲۲)». همچنین میتواند نوعی اشتقاق اکبر باشد و در تقابل با رحیم قرار گیرد و معنای نامهربان بدهد. نوعی بازی زبانی: رحمان رحیم در مقابل شیطان رجیم. یعنی: شفیق مهربان در مقابل نافرمان بدگمان.
۸- شیطان، سرپیچی از مهر و رحمت است:«شیطان همواره نسبت به رحمان نافرمان است. (۱۹:۴۴)» و «و هر کس از یاد رحمان کناره بگیرد، شیطانی بر او می گماریم تا دمسازش باشد. (۴۳؛۳۶)». «شیطان» ضد «رحمان» است، نامهربان است.
مثال ترجمه:
پس وقتى آن را پرداختم و از روح خود در او دميدم، خدمت او کنید. پس فرشتگان همگى يكسره خدمت کردند. جز آن سخت نا امید كه سرباز زد از اين كه با سجدهكنندگان باشد. گفت: اى سخت نا امید، چرا تو از خدمتکنندگان نبودى؟ گفت: من خدمت بشرى را كه از گِل خشک و لجن بویناک آفريدهاى نمىكنم. گفت: از آنجا بيرون شو كه از نامهربانانی.
فَإذا سَوَّيتُهُ و نَفُختُ فيهِ مِن روحي فَقَعوا لَهُ ساجِدين فَسَجدَ الملائِكةُ كُلُّهُم أجمَعونَ إلّا إبليسَ أبیٰ أن يَكونَ مَع الساجِدينَ قال يا إبليسُ ما لَكَ ألا تَكونَ مَعَ الساجِدينَ قالَ لَم أكُن لأسجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقتَهُ مِن صَلصالٍ مِن حَمَإ مَسنون قالَ فاخرُج مِنها فإنكَ رجيم (۱۵:۲۹-۳۴)