رها توکلی
رها توکلی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

از خودم بگم....

اینجانب رها هستم متولد اردیبهشت ماه ۱۳۷۶هجری شمسی.از اونجایی که روز تولدم مصادف با روز مبارک معلم بود هربار که تو مدرسه به مناسبت سالروز تولدم شیرینی پخش کردم برای معلمین و سایر بچه های مدرسه سوءتفاهم پیش می اومد و به دلیل اینکه که حوصله توضیح دادن این مسئله رو به همه کادر مدرسه نداشتم گذاشتم تو همون سوءتفاهم بمونن و از یه سالی به بعد تولدمو به یک هفته بعد تغییر دادم.(برام مهم بود همین اول اعلام کردم)(#به روز تولد هم احترام بگذاریم!)

از بچگی زیاد اهل حرافی نبودم کلا زیاد اهل صحبت کردن نیستم به نظرم وقت تلف کردنه بعضی وقتا انقدر سکوتم که مادرم صرفا جهت اطلاع از زنده بودنم گهگاه صدام میکنه ....

دوران کودکیم با بازی کردن تو کوچه و مدرسه رفتنم با زمین خوردن تو حیاط شروع شد اونجا بود که همه فهمیدن درسته اهل سخن نیستم ولی اهل عملم!

از دوم دبستان تا اکنون هم بخاطر یه درس بی مصرفی به نام دیکته رنگ معدل بیستو ندیدم.(خلاصه غلط املایی ،نگارشی دیدید بدونید ریشه در کودکیم داره)

بجز یکی دو تا سکانس اکشن ،سیر زندگی نرمالی داشتم تا اینکه به سن شوم ۱۸ سالگی رسیدم و طی فرایندی از یه بچه بااستعداد و باهوش و مایه افتخار خانواده به یک پشت کنکوری تغییر موضع دادم .

از اونجا که زیاد اهل سخن نیستم اینجا اومدم تا از استرسا و دغدغه ها و مشغله های یک پشت کنکوری (در آرزوی رسیدن به پزشکی)بنویسم بلکه شاید فرجی حاصل شود.تمام:/

کودکیرمانکنکورپزشکیپشت کنکور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید