تیتر زدن را باید جدی گرفت؛ نه به خاطر اینکه به هر قیمتی، کلیک کردن رو بگیریم!
بلکه به خاطر اینکه زحمات ما برای محتوایی که تولید کردیم، از بین نره.
متأسفانه خیلی از وبلاگها و نویسندههای وبلاگ هم از این قضیه آسیب میبینند که نه تنها وبلاگنویسی رو اصولی و حرفهای انجام نمیدهند که از تیترهای بسیار نامناسب و حتی فراری دهندۀ مخاطب، استفاده میکنند.
محتوای متنی هم باید خودش را بفروشد؛ یعنی در دل مخاطب بنشیند؛ تیتر جذاب برای فروش بسیار اهمیت دارد؛ حتی برای فروش متن ما؛ فروش متن یعنی چی؟ یعنی مخاطب خوشش بیاد و به ما اعتماد کنه.
کلمات جذاب برای تیتر فراوان هستند که به راحتی در گوگل پیدا میشن؛ اما چه تیتری را با چه شرایطی و در راستای چه هدفی باید بکار ببریم؟ و ... سؤالات بسیاری از این دست.
یکی از اصول مهم یک تیتر موفق و خلاقانه به تجربۀ من، درگیر کردن احساسات مخاطب به شکل کاملاً حرفهای است؛ یعنی تیتر ما کاری میکنه مخاطب ادامۀ مطلب ما را دنبال بکنه؟ این خیلی اهمیت داره. اگر مخاطب توسط تیتر ما جذب نشه، همۀ زحمات بر باد میره؛ به همین راحتی.
تیترهای ارزشمند، وبلاگ ما یا هر رسانهای رو که داریم بزک میکنه؛ زیبا و چشمنواز میکنه و باعث میشه مخاطب تشویق بشه به مطالعۀ محتواهای ما. شما آخرین کتاب خوبی رو که مطالعه کردید، یادتون میاد؟ آیا میتونید بگید تیترش هیچ اثری در انتخابش توسط شما نداشته؟ بعید میدونم.
به همین دلیل هست که در بالا هم گفتم در فضای وبلاگنویسی حرفهای، تیتر زدن اهمیت کلیدی دارد؛ چرا که نتیجۀ ساعتها و ماهها نویسندگی با یک تیتر بد به راحتی تباه شده و از بین خواهد رفت.