اشتباه نکنید. با این جملات قصد ندارم خطاهای انسان را توجیه کنم. خداوند به انسان اختیار کامل دادهاست اما خلقت او در جهان ماده رخ دادهاست. انسان در تضاد و تزاحم رشد میکند و مسلما روح لطیف او از ابتدای کودکی تحت تاثیر این عوامل قرار میگیرد. علم روانشناسی نام این عوامل را «طرحواره» میگذارد.
ای کاش زودتر میدانستم که بسیاری از گرایشات محکمی که وادارم میکنند مسیر خود را تغییر دهم، تحت تاثیر شخصیتیاست که من در شکلگرفتن آن نقشی نداشتهام! خداوند از ما به اندازه قدرت و توانی که داریم حساب میکشد و اگر بدانیم محیط تربیتی ما چقدر بر خواستههایمان موثر است، خود را کمتر به باد سرزنش میگیریم.
دم غروب روز جمعه، اول صبح روز شنبه، آخر ظهر دوشنبه و... ممکنست دلمردگی به سراغمان بیاید و ظرف زمان را مقصر فقدان انگیزه بدانیم. فراموش نکنیم هیچ مکان و زمانی اقتضای خاصی ندارد. تنها ما هستیم که اقتضائات را شکل میدهیم. یعنی اگر شما برای ساعات پایانی روز جمعه جز کولهباری از مسئولیتها و وظایف انجام نشده گذاشتهاید و اول روز شنبه مساوی است با مواجهه با آن تکالیف سنگین، توقعی جز مرگ اشتیاقتان در آن ساعات نباید داشتهباشید.
از آنجا که نفس انسان به سرعت انس میگیرد و ذهن برای حفظ بقای او از هرعامل ناخوشایندی دورش میکند، طبیعی است که در جمعههای بعد هم همان حس ناامیدی و کسالت انتزاع بشود. پس با عملگرایی به سمت خلق اشتیاق برویم. به جای انتظار برای آمدن ساعات کسالت و طبیعی شمردن آن سعی کنیم برنامهخود را تغییر دهیم تا از دام دلسردی رها شویم و زندهدل گردیم.
همیشه از شلوغی ذهن و افکار درهم و برهم مینالیدم. از اینکه با یک جرقه کوچک تا انتهای قصه را پیش میروم و صد مدل سرنوشت مختلف برای آن متصور میشوم، از دست خودم گلهمند بودم. اگر کسی زودتر به من میگفت میتوانم این قدرت تخیل را مدیریت کنم و آن را تبدیل به مهارتی برای ساختن «سبک زندگی سالم» بکنم، همه اینسالها غرق در مواخذه خودم نبودم.
وقتی «قدرت تخیل» را به دست «واگویههای مثبت» بدهیم، معجزه عظیمی در زندگی اتفاق میافتد. واگویههای ما مستقیم بر شخصیتمان اثر میگذارند و تخیل پردازی قدرت واگویهها را چندین برابر میکند! پس زمانی که به خود میقبولانیم اساسا آدم نحس و بدشانسی هستیم یا بیبرنامگی و تنبلی در ما بیداد میکند، یا توانایی مدیریت احساسات خود را نداریم، تخیل ما وسط میآید و ذهنیاتی خلق میکند که باور کنیم چه موجود بیخاصیتی هستیم!
(نکنیم این کارو با خودمون خدایی!!)
برخی امور انسان را در چشم خودش کوچک میکند. ممکنست هزار توجیه و دلیل برای انجام کاری مختصر و ساده داشتهباشیم. کاری که انجام دادنش نه لذت چندانی به ما میدهد و نه منفعت خاصی برای ما به ارمغان میآورد. آن را انجام میدهیم چون حس میکنیم قرار نیست آسیب خاصی به کسی برسد.
در ادبیات دین نام امور بیخاصیتی که ذائفه نفس را خراب میکند، «گناه» گذاشتهاند. اما شما آن را هرچه دوستدارید بخوانید. کسی که برای دقایق و لحظات عمرش ارزش قائل باشد، انگیزه زیادی برای رهاکردن چیزهایی که تنها فکر و خیالش را بیجهت درگیر میکند، دارد.
از پیشنهاد خوب #چالش هفته ممنونم. در آینده موارد بالا رو بیشتر توضیح میدهم یا شاید به تعداد اونها اضافه کنم. امیدوارم برای شما هم مفید باشه.
#چالش هفته