پست اولم به زبان فارسی در ویرگول مصادف شد با شروع یک سلسله گفتگو و بحث داغ در دنیای چابک در مورد مدارک چابک ، اهمیتشون و اینکه آیا اصلا لازم هستند یا نه؟
میخوام اعتراف کنم. اولش که کامنت ها رو میخوندم به عنوان کسی که یه دو جین از این مدارک رو گرفته یجورایی بهم بر خورد.
یعنی احساس کردم که تلاشم یجوریای زیر سوال رفته و نادیده گرفته شده. بنابراین خیلی سلحشورانه اومدم و واکنش نشون دادم.
و البته مثل خیلی از اقدامات سلحشورانه تدبر لازم رو لحاظ نکرده و در نتیجه از مثال اشتباهی استفاده کردم.
خلاصه که این موضوع یکمی ذهنم رو مشغول کرد و به این فکر کردم که آیا گرفتن مدرک کار بیهوده ایه یا نه؟
این شد که سوال بنیادی تری از خودم پرسیدم.
آیا داشتن مدارک رنگی و گوناگون چیزی به من اضافه میکنه؟
آیا ارزشی ایجاد میشه یا همش بعد روانیه؟
احتمال زیاد در پست های بعدی در این مورد خواهم نوشت.
بالاخره بعد از کمی فکر همراه با چایی و کلوچه نادی (که در بیابان نعمت است) این شد که پست زیر رو نوشته و در لینکداین منتشر کردم.
تو پست بالا مدارک چابکی رو با داشتن گواهینامه رانندگی مقایسه کردم.
اگرچه داشتن یا نداشتن گواهینامه رانندگی لزوما شخص رو به راننده خوب تبدیل نمیکنه اما
درسته که شما برای اینکه اسکرام مستر باشی نیازی نیست که حتما ورکشاپ چند روزه اسکرام رو شرکت کرده باشی و یا فلان مدرک معتبر رو داشته باشی. و اینکه لزوما داشتن مدرک معتبر لزوما هیچ کسی رو تبدیل به اسکرام مستر حرفه ای نکرده و تضمینی هم نیست که با شما به عنوان آدم حرفه ای برخورد بشه.
پس میشه از خیلی جهات داشتن مدرک چابکی (معتبر) رو با داشتن گواهینامه مقایسه کرد.
داشتن مدرک اگر صرفا به معنای شرکت در جلسه نباشه و دانش فنی علمی و تجربی شخص در اون حوزه سنجیده بشه قابل اتکاست.
این مدارک میتونند کمک کنند که شخص اعتماد بنفس کافی برای انجام دادن وظایفش در نقش محول شده رو بدست بیاره. در مقیاس بزرگتر حتی میتونند کمک کنند زبان یکسانی - common در سطح سیستم (سازمان یا تیم یا حتی جامعه) بوجود بیاد که به درک مشترک از مسایل کمک شایانی میکنه.
پس داشتن مدارک بهتر از نداشتنشونه.