آکادمی روان یار
آکادمی روان یار
خواندن ۱۰ دقیقه·۷ ماه پیش

عزت نفس چیست؟


عزت نفس چیست؟(self-esteem) مفهومی است که از زمانی که ویلیام جیمز، روانشناس و فیلسوف آمریکایی، این واژه را در سال 1890 ابداع کرد، در فهرست واژگان روانشناختی قرار گرفته است. در طول دهه ها، تفاسیر و تعاریف زیادی از عزت نفس ظاهر شده است، اما به زبان ساده، عزت نفس در کودکان این است که آنها چه احساسی نسبت به خود دارند، چه احساسی نسبت به انتظارات والدین، اعضای خانواده، دوستان، و سایر افراد مهم در زندگی خود دارند، و اینکه چگونه این افراد و جهان در کل به آنها واکنش نشان می دهند و به آنها پاسخ می دهند.

عزت نفس ترکیب پیچیده ای از عناصر است که رشد آن از اوایل کودکی آغاز می شود و در طول زندگی ادامه می یابد. داشتن عزت نفس بالا شامل توانایی مقابله با چالش های زندگی، احساس پذیرفته شدن و شایسته بودن، تعامل اجتماعی خوب، یافتن هدف در زندگی و رسیدن به اهداف، داشتن ارزش ها و دوست داشته شدن و عشق ورزی است.

همه مردم یک تصویر ذهنی از آنچه فکر می کنند هستند، به نام خود انگاره که از نقاط قوت، ضعف، توانایی ها و ویژگی های آنها تشکیل شده است.  این تصویر ذهنی از خود است که کودک با خود حمل می کند که تأثیر عمده ای بر موفقیت او در مدرسه ابتدایی، بعدها در نوجوانی و بزرگسالی خواهد داشت.  در این فصل کلمات عزت نفس و اعتماد به نفس به جای یکدیگر استفاده می شوند


عزت نفس چگونه رشد می کند؟

از دوران کودکی به بعد، عزت نفس به عنوان بخشی از چارچوب هویت شکوفا شده کودک رشد می کند. وقتی والدین با محبت به گریه های کودک با لبخند و سایر رفتارهای تربیتی پاسخ می دهند، کودک یاد می گیرد که احساس کند دوستش دارند و مورد توجه قرار می گیرد.  همانطور که کودک رشد می کند و وارد دنیای پیرامون می شود، نه تنها والدین و اعضای خانواده، بلکه سایر افراد مانند دوستان، معلمان و همکلاسی ها نسبت به همه چیز واکنش نشان می دهند، ارزیابی می کنند، قضاوت می کنند و احساسات خود را نسبت به شخصیت، رفتار، ظاهر فیزیکی، علایق و نژاد کودک منعکس می کنند.

شکلی که این پاسخ‌ها به خود می‌گیرند، به ایجاد پایه‌ای برای رشد عزت نفس بالا یا پایین کمک می‌کند. خلق و خو، ویژگی های ذاتی که کودک با آن به دنیا می آید مانند خجالتی بودن، جسارت، درون گرایی، برون گرایی و ریسک پذیری نیز در رشد عزت نفس نقش دارد.

عزت نفس غیر قابل انعطاف نیست، زیرا همراه با بلوغ و تجربیات زندگی، موفقیت ها و شکست های فرزند شما رشد می کند و عزت نفس فرزند شما ممکن است در برخی موارد بالا و در موارد دیگر پایین باشد، به عنوان مثال، احساس اعتماد به نفس و صمیمیت در خانه با خانواده و دوستان، اما خجالتی و گوشه گیری با همکلاسی ها.

یا احساس اعتماد به نفس در خواندن، اما عدم اطمینان در مورد ریاضی. به عنوان والدین، شما مهمترین نقش را در ایجاد پایه و اساس عزت نفس فرزندتان ایفا می کنید. شاید با خود می‌گویید: «من نمی‌دانم چگونه به فرزندم در این زمینه کمک کنم.» بعداً در این فصل دستورالعمل‌ها و تمرین‌هایی برای کمک به فرزندتان برای داشتن تصویری سالم از خود خواهید یافت.

دلایل کاهش عزت نفس چیست؟

سبک فرزند پروری

ارتباط بین عزت نفس کودک و رفتار والدین از دهه 1920 مورد مطالعه قرار گرفته است. در دهه 1990، دایانا بامریند، همراه با سایر محققین، چهار نوع سبک فرزندپروری را توصیف کرد و نگرش‌های والدین را در مورد تربیت فرزند بررسی کرد که شامل شیوه‌های فکر و رفتار والدین، نحوه واکنش آنها به کودکان و آنچه از آنها می‌خواهد را شامل می‌شود. این مطالعات همچنین به چگونگی تأثیر این سبک ها بر رشد عاطفی کودکان پرداختند.

والدین مستبد سختگیر، کنترل کننده هستند.  قوانین خانه واضح است، اما سفت و سخت و غیر قابل انعطاف است. این والدین عموماً نسبت به نیازهای عاطفی کودک بی اعتنا و بی توجه هستند و اجازه بحث درباره مشکلات را نمی دهند. عواقب رفتار بد اغلب تنبیهی و گاهی خشن است، مانند فریاد زدن، صدا زدن و تنبیه بدنی.

والدین سهل گیر/ آسان گیر/ غیر رهنمودگر، خونگرم، پذیرنده و بی نیاز هستند.  آنها هیچ قانون روشنی وضع نمی کنند، راهنمایی اندکی ارائه می دهند، ساختار خانوادگی ایجاد نمی کنند و محدودیت های کمی برای رفتار کودک قائل نمی شوند و هیچ عواقبی برای رفتار بد ندارند. آنها معمولاً به احساسات کودک پاسخ می دهند.

والدین مقتدر دوست داشتنی و پذیرنده هستند و قوانین روشنی را در مورد اینکه چه رفتاری قابل قبول است و چه چیزی غیرقابل قبول است تعیین می کنند. پیامدها ثابت هستند اما خشن نیستند و به منظور آموزش مسئولیت پذیری و نحوه کنترل رفتار به کودک هستند. به کودک آموزش داده می شود که چگونه احساسات خود را به روش های سالم بیان کند.


والدینی که درگیر نیستند، خیلی کم به نیازهای کودک پاسخ می دهند و خواسته ها یا قوانین کمی وجود دارد و تقریباً هیچ ساختار خانوادگی از هر نوع وجود ندارد. در شکل شدید این نوع تربیت، والدین طردکننده و سهل انگار محسوب می شوند.

بنابراین، چگونه ممکن است کودکان تحت تأثیر سبک فرزندپروری قرار گیرند؟ کودکانی که والدین مستبد دارند ممکن است عزت نفس پایینی داشته باشند زیرا اجازه انتخاب، تصمیم گیری یا ابراز وجود ندارند. آنها ممکن است پیرو دیگران شوند یا مستقل عمل کنند، یا ممکن است از نظر تحصیلی خوب باشند، اما در برقراری ارتباط با دیگران و بازی کردن با آنها مشکل داشته باشند.

والدین سهل‌ گیر/ آسان گیر منجر به این می‌شود که بچه‌ها عادت کنند روش خودشان را در پیش بگیرند. کودکان با ساختار کم یا بدون ساختار ممکن است در خارج از خانه دچار کج خلقی شوند، و فاقد نظم و انضباط و خودکنترلی باشند که برای موفقیت تحصیلی و اجتماعی لازم است. کودکانی که والدین آنها بی توجه هستند، در معرض خطر بالای داشتن عزت نفس پایین و عملکرد ضعیف در مدرسه هستند.

سبک فرزندپروری مقتدرانه به کودکان این امکان را می دهد که از طریق داشتن انتخاب، تصمیم گیری، مسئولیت پذیری در برابر رفتار و داشتن حق ابراز احساسات و خلاقیت، اعتماد به نفس خود را تقویت کنند.

کودکانی که مورد آزار کلامی، عاطفی، جسمی و جنسی قرار می‌گیرند یا به نوعی آسیب دیده‌اند، کار تقریباً غیرممکنی برای ایجاد ارزش شخصی بالا و توانایی مقابله با موفقیت در زندگی دارند، اگرچه برخی از آنها این کار  را انجام می دهند.  کودکانی که والدین آنها زیاد بحث می کنند یا به الکل یا مواد مخدر، قمار، خرید، کار یا رایانه معتاد هستند نیز در معرض خطر ابتلا به هویت ضعیف هستند.

اجازه ندهید این اطلاعات باعث شود که احساس کنید “همه کارها” را اشتباه انجام داده اید! مهم‌ترین چیزی که در مورد والدین بودن باید به خاطر بسپارید این است که فرزندپروری در یک مسیر مستمر اتفاق می‌افتد، از یک طرف مستبدانه، از طرف دیگر بدون دخالت یا سوء استفاده است.  بسیاری از ما در وسط این پیوستار هستیم، اما می‌توانیم بین افراط‌ ها جلو و عقب برویم.

پاسخ شما به فرزندتان ممکن است یک روز بیشتر و روز بعد کمتر باشد. گاهی اوقات شما توجه بیش از حد می دهید، گاهی اوقات کافی نیست. شما به عنوان والدین اشتباه خواهید کرد.  شما انسان هستید، درست است؟  این ایده خوبی است که مهارت‌های والدین خود را بررسی کنید، ببینید چه چیزی موثر است و چه چیزی به کار نیاز دارد، سپس این مهارت‌ها را تقویت کنید تا بتوانید یاد بگیرید که چگونه فرزندتان را به بهترین شکل راهنمایی کنید تا شاد و بهترین باشد.

از دست دادن والدین

از دست دادن والدین یک رویداد ویرانگر برای کودکان است که دنیای پایدار آنها را به یک موقعیت آشفته ترسناک تبدیل می کند. طلاق، مرگ والدین، بیماری روحی یا جسمی والدین یا رها شدن، در فرزندان ایجاد احساس طردشدگی و ناامیدی می کند. کودکانی که زندگی خانوادگی آنها با این نوع از دست دادن مختل می شود، عموماً دارای چالش های عاطفی هستند که بر رشد عزت نفس آنها تأثیر می گذارد.

تجربه منفی مدرسه و اجتماع

مورد آزار و اذیت قرار گرفتن، داشتن ناتوانی یادگیری، جسمی یا ذهنی، ترس و اضطراب در مورد امتحانات، کار کلاسی یا صحبت کردن در کلاس، یا در مورد هر چیزی که مربوط به مدرسه است بر نگرش کودک در مورد هوش، شخصیت، توانایی و در نهایت ارزش او تأثیر می گذارد. داشتن دوران سخت دوست یابی و حفظ آنها و طرد شدن از تعامل اجتماعی با همسالان در مدرسه و خارج از مدرسه، این احساس و باور را در کودکان ایجاد می کند که مشکلی در آنها وجود دارد یا اینکه شایسته نیستند.

کودکانی که از هر نظر متفاوت هستند، از جمله دارای اضافه وزن یا کم وزن، زیبا یا خوش تیپ به معنای فرهنگی مورد انتظار نیستند، فقیر اگر در مدرسه ای در یک محله لوکس تحصیل کند یا عضوی از اقلیت نژادی در آن منطقه یا مدرسه باشند، نه تنها توسط همسالان بلکه توسط معلمان و کارکنان مدرسه نیز مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، طرد می شوند و با آنها ارتباط متفاوتی برقرار می شود که می تواند بر تصویر آنها از خود تأثیر بگذارد.

آیا فرزند من عزت نفس پایینی دارد؟

کودکان اغلب اوقات سخنی دارند که احساسات خود را در مورد چیزهایی که برایشان پیش می‌آید یا آنها را نگران می‌کند، بیان کنند.  کودکانی که عزت نفس پایینی دارند و در مدرسه با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند، اغلب احساس درماندگی، ناامیدی و تنهایی می کنند، آنها نمی توانند راه حل یا وسیله ای برای تغییر وضعیت ببینند.  سایر کودکان ممکن است از احساسات خود بی خبر باشند، گیج شوند یا بترسند و در هر یک از رفتارهای زیر احساسات خود را بروز دهند:

احساس افسردگی، اضطراب و گوشه گیری می کند

از رفتن به مدرسه امتناع می ورزد یا از اینکه صبح های مدرسه خوب نیست شکایت می کند

از انجام تکالیف مدرسه اجتناب می کند یا به راحتی از آن دست می کشد، در هنگام حل یک مشکل دشوار ناامیدی نشان می دهد یا مشارکت کمی در کلاس نشان می دهد.

اضطراب امتحان و تکلیف دارد

در پیدا کردن و حفظ دوستان مشکل دارد یا کلاً از معاشرت اجتناب می کند

رفتار پرخاشگرانه نسبت به خانواده، دوستان یا پرسنل مدرسه از خود نشان می دهد

از خودگویی منفی با عباراتی مانند “من احمق هستم”، “من نمی توانم این را یاد بگیرم” یا “هیچ کس مرا دوست ندارد” استفاده می کند.

از خودگویی منفی با عباراتی مانند “من احمق هستم”، “من نمی توانم این را یاد بگیرم” یا “هیچ کس مرا دوست ندارد” استفاده می کند.

فرزند شما به احتمال زیاد برخی از این رفتارها را در نقطه ای در پاسخ به موقعیت های دشوار یا ناامیدکننده از خود نشان می دهد. بزرگ شدن واقعاً گاهی سخت است.  اما این تکرار یا رفتار مزمن است که به شما هشدار می دهد که فرزندتان مشکل دارد و باید برای جلوگیری از عواقب اعتماد به نفس پایین اقدام کنید.


عواقب کاهش عزت نفس چیست؟

از پیامدهای کوتاه مدت عزت نفس پایین برای کودکان در مقطع ابتدایی می توان به این نکته بدیهی اشاره کرد که عزت نفس پایین باعث ایجاد مشکلاتی در رشد اجتماعی، فکری و عاطفی می شود و گذر از محیط مدرسه را در مواقعی به شدت دشوار می کند. همچنین می تواند منجر به ایجاد شرایط روانی مانند اختلال اضطراب، افسردگی یا اضطراب اجتماعی شود. اثرات بلندمدتی که تا نوجوانی و حتی بزرگسالی گسترش می‌یابد شامل اختلالات خوردن، بارداری در نوجوانی، مشکلات شغلی و مشکلات در روابط بین فردی و زمانی که عزت نفس پایین شدید است، موجب رفتار خودکشی می شود

روانشناسیعزت نفستربیت کودکان
تیم روان یار تاکید خود را بر ساده نویسی و قابل فهم ساختن مقالات، دارد تا همه‌ی اقشار بتوانند به درک درستی از مطالب در جهت بینش و آگاهی برسند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید