مهمترین مسئله این روزهای اقتصاد دیجیتال کشور و به طور کلی اقتصاد نوآوری که به دنبال خلق ارزش و تولید ثروت از طریق ایجاد تغییر در فرایندهای کهنه و سنتی است، چیزی نیست جز مانعی به نام رویکرد بخشهایی از حاکمیت. بخشهایی که به نظر میرسد اگرچه قلیلاند، اما صدا و قدرت زیادی دارند.
هسته سخت و چگال تصمیمگیرندهای که همهچیز را همشکل خودش و افکارش و اولویتهایش میخواهد. این بزرگترین سد اکوسیستم نوآوری ایران امروز و این روزهاست!
بیپولی، تحریمها، بسته و آکواریومی بودن اقتصاد، سختی راهاندازی و اداره کسبوکار و حتی شاید مسئله تلخ و پرچالش مهاجرت و بیانگیزگی نیروی انسانی را بتوان به هر ضرب و زوری که باشد حل کرد، اما این رویکرد بسته و یکسانساز را کسی نمیتواند در درون کسبوکارها برایش چارهای بیندیشد.
نگاه و رویکردی که به کسبوکارهای داخلی بهخصوص در بخش اقتصاد دیجیتال خصمانه و سلبی است و هر تغییری را تهدیدی برای خود میبیند.
رویکردی که آنقدر استانداردها و بایدهایش را بسته و خودی تعریف کرده که تقریباً تمامی فعالان اکوسیستم نوآوری و کسبوکارهای آن، با این متر و معیارها از دایره تعریفش بیرون میافتند. نگاهی که فکر میکند و دوست دارد همه مانند او فکر کنند که اگر دو روز آخر یک هفته را برای یک مناسبت مهم مذهبی از صنعتی مانند گردشگری کسر کند، اتفاق خاصی نمیافتد و انتظارش هم این است که همه متفقالفکر مانند او بیندیشند و تمکین کنند.
نگاهی که با تکیه بر همین همشکلسازی همگانی باعث لغو رزروهای پلتفرمهای آنلاین اجاره ویلا میشود و احتمالاً با خود میاندیشد که دو روز ناقابل به جایی برنمیخورد که کسی سفر نرود یا اقامتگاهی خالی بماند.
گزارش جاباما را میخواندم که در آن اشاره شده بود آمارها نشان میدهد اندازه بازار اقامتگاههای ایران ۱۸ هزار میلیارد تومان برآورد شده و متوسط ارزش هر سفارش (رزرو) ۲.۵ میلیون تومان است. همچنین بیش از ۱۰۰ هزار اقامتگاه در سراسر ایران وجود دارند که متعلق به ۵۰ هزار نفر میزبان هستند.
اگر دیتای جاباما را با اغماض دیتای کاملی بدانیم، همین دو روز ناقابل برای صنعت اقامتگاههای گردشگری کشور بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان ارزش دارد! عدد درشتی است. عددی که برای هزاران خانوار روستایی (جایی که روی صنعت اقامتگاه و گردشگری حساب ویژهای باز کرده) بزرگتر و و مهمتر هم میشود.
گرفتاری این روزهای ما در بخشهای زیادی از جامعه از جمله اقتصاد دیجیتال همین نگاه همسانسازی است که میپندارد هر مسئلهای تنها یک راهحل دارد و آن راهحل هم نزد اوست. این گرفتاری بزرگ ماست که متأسفانه هرچه هم تلاش میکنیم برای تغییر آن، کمتر موفق و بیشتر حسرتزده هستیم. فعلاً دریغ و حسرت است و لبگزیدن مدام و مدام… .