تعیین هدف یک موضوع حیاتی در هر کسب و کاری است که می تواند به طور قابل توجهی بر عملکرد و بهره وری سالانه تأثیر بگذارد. با تعیین اهداف روشن، کسب و کارها می توانند تلاش های خود را هماهنگ کنند، به کارکنان انگیزه دهند و پیشرفت را به طور موثر پیگیری کنند. هدف گذاری یکی از موارد مهمی است که به ابعاد سازمان و کسب و کار بستگی ندارد. چه سازمانی بزرگ متشکل از واحدهای مختلف باشید یا کسب و کاری کوچک، هدف گذاری یکی از الزامات مهم برای شماست.
اما نوع هدف گذاری می بایست با فرهنگ، اهداف بیزینسی، ارزش های سازمان و ... متناسب باشد. بر اساس مطالعه ای که توسط هاروارد بیزینس ریویو انجام شده است، شرکت هایی که با اهداف واضح و قابل اندازه گیری پیش می روند، 10 برابر بیشتر از شرکت هایی که اهداف مشخصی ندارند، نتایج و خروجی های مطلوب را مشاهده می کنند.
همچنین تحقیقات انجمن روانشناسی آمریکا نشان می دهد که تعیین اهداف خاص و چالش برانگیز می تواند منجر به بالاتر رفتن عملکرد و بهره وری در میان کارکنان شود، به آنها جهت داده و انگیزه شان را برای کار افزایش دهد. زیرا تنها خود را موظف به انجام کارهای روزمره نمی دانند، بلکه خود را جزیی از کلی می دانند که برای رسیدن به یک دستاورد مهم در کنار یکدیگر تلاش می کنند.
یکی از مشهورترین داستان های موفقیت در زمینه هدف گذاری، مربوط به پیاده سازیOKR (اهداف و نتایج کلیدی) در گوگل است. گوگل به طور مداوم با ایجاد نوآوری و ارائه خدمات با کیفیت بالا، رشد قابل توجهی داشته است و یکی از عوامل مهم تسلط امروزه خود بر بازار را، داشتن سیستم هدف گذاری مناسب می داند.
آمازون نیز، که از غول های تجارت الکترونیک است،با اهداف مشتری محور، مانند تحویل سریع و ارائه خدمات استثنایی به مشتریان، هدف گذاری را جز لاینفک سیستم خود می داند. تعهد آنها به تعیین و دستیابی به اهداف بلندپروازانه برای موفقیت است.
طی مدت زمانی که ریرا خدمات خود در زمینه هدف گذاری را به مشتریانش ارائه داده است، ما نیز به این نتیجه رسیدیم که هدف گذاری، عامل بسیار موثری در جلوگیری از جزیره ای کار کردن، افزایش تعهد و انگیزه کارکنان، توسعه تصمیم گیری های شفاف و داده محور و همچنین تخصیص منابع کارامدتر بوده است. قطعا هدف گذاری در ابتدای راه با چالش هایی برای شما همراه است، اما طی کردن مسیری مدیریت و مهندسی شده، شما را به نتایج مطلوب خواهند رساند.
هدف گذاری درست، نه تنها باعث بهبود اهداف مالی کسب و کار، بلکه با ترویج گفتگوهای شفاف و سازنده موجب بهبود و رشد فرهنگ سازمانی می شود که این موضوع همانطور که آمارها نیز نشان می دهند، بر عملکرد کسب و کار نیز آثار مثبتی خواهند داشت.
هدف گذاری سنگ بنای رشد شخصی و حرفه ای است که بر بهره وری در صنایع مختلف تأثیر می گذارد. اساس روانشناختی و تأثیر چند وجهی آن بر نقش آن در افزایش عملکرد، تقویت انگیزه و پیشبرد اهداف سازمان تأکید می کند.
به گفته به گفته دکتر ربکا اسمیت، روانشناس سازمانی معروف، "تعیین اهداف موثر به طور پیچیدهای با انگیزه افراد گره خورده است. اهداف روشن و چالشبرانگیز میتوانند انگیزه درونی را تقویت کنند و احساس هدفمندی و دستاورد را در میان کارمندان توسعه دهند." همانطور که متخصصین این حوزه نیز می گویند، هدف گذاری تأثیر روانی عمیقی بر افراد و تیم ها دارد. تعیین اهداف چالش برانگیز، تمرکز و تعهد افراد را افزایش می دهد و توجه و تلاش آنها را به سمت فعالیت های مرتبط با هدف هدایت می کند. علاوه بر این، دستیابی به اهداف تعیین شده، حس عمیقی از انجام و تحقق را ایجاد می کند و روحیه و رضایت افراد را از کارشان بالا می برد. این تقویت مثبت چرخه افزایش بهره وری را به حرکت می اندازد، زیرا افراد با احساس موفقیت به مقابله با چالش های جدید و تلاش برای بدست آوردن موفقیت های جدید می پردازند.
علاوه بر این، افزایش انگیزه درونی به وسیله اهداف معنادار، تعهد و وفاداری افراد را نیز بالا می برد و اشتیاق آنان را برای توسعه بلند مدت در مسیر کاری خود افزایش می دهد که در نهایت به افزایش بهرهوری و عملکرد کلی سازمان کمک میکند. مطالعات مجموعه فوربس نیز نشان می دهد که احتمال موفقیت مجموعه با مکتوب کردن اهداف، افزایش می یابد.
هنگام تعیین اهداف سالانه در یک کسب و کار، بسیار مهم است که با یک رویکرد ساختاریافته و جامع شروع کنید. در اینجا برخی از موارد کلیدی و مهم برای شروع فرآیند تعیین اهداف سالانه را با هم مرور می کنیم که می توانند در تعیین اهداف درست، به شما کمک کنند.
بر اساس یک نظرسنجی توسط Deloitte، 72٪ از کسب و کارها بررسی عملکرد سال قبل را به عنوان یک گام مهم در تعیین اهداف سال جدید در نظر می گیرند، زیرا بینش های ارزشمندی را برای تصمیم گیری آگاهانه ارائه می دهد. حال اگر این عملکرد، اهدافی روشن و داده محور بوده باشند، بررسی و تحلیل آنان به مراتب مفید تر خواهد بود.
مطالعه ای توسط هاروارد بیزینس ریویو نشان داد که کسب و کارهایی که اهداف بلندمدت مشخصی دارند 1.9 برابر بیشتر احتمال دارد به عملکرد بالاتر از حد متوسط دست پیدا کنند. همسویی اهداف سالانه با چشم انداز و استراتژی بلند مدت برای موفقیت پایدار ضروری است.
تیم ریرا نیز به شما توصیه می کند که این نکته را نیز در نظر بگیرید که همواره اهدافتان در دو دسته معطوف به حال حاضر و آینده باشند. یعنی برخی از اهداف شما می بایست موفقیت شما در سال جاری و برخی ایجاد زیرساخت های لازم برای موفقیت های آینده را در بر بگیرند.
تحقیقات McKinsey نشان میدهد که سازمانهایی که ذی نفعان کلیدی را در فرآیند تعیین هدف مشارکت میدهند، ۱.۵ برابر بیشتر احتمال دارد به اهداف خود دست یابند. درگیر شدن با ذینفعان، پذیرش را تقویت می کند و تضمین می کند که اهداف واقعی و عملی هستند.
همچنین تجربه همراهی تیم های مختلف به ما در ریرا نشان داده است که رویکرد تعیین هدف بالا به پایین و پایین به بالا در OKR، اگرچه پیچیدگی هایی دارد که با تسهیل گری درست می توان آن را مدیریت کرد، به ما کمک می کند تا خرد جمعی را در تصمیم گیری های خود دخیل کرده و در عین حفظ نوآوری و ثبت اهداف چالش برانگیز، اهدافی واقع گرایانه که با مشارکت ذینفعان در تصمیم گیری، انگیزه افراد در دستیابی به آنان را نیز افزایش می دهد.
انجمن مدیریت آمریکا گزارش می دهد که 42 درصد از کسب و کارهایی که معیارهای SMART را در تعیین اهداف قابل دستیابی مؤثر می دانند. ویژگی های اهداف SMART کمک می کند تا اهدافی شفاف داشته باشیم که قابل اندازه گیری بوده و درک مشترکی ایجاد می کنند.
طبق یک نظرسنجی توسط گالوپ، سازمان هایی که انتظارات روشنی از کارمندان خود دارند، 3.6 برابر بیشتر احتمال دارد که به اهداشان دست یابند. توزیع اهداف سالانه به بخش ها و افراد، همسویی و مسئولیت پذیری را در سراسر سازمان افزایش می دهد.
شاخص پیچیدگی کسب و کار جهانی نشان می دهد که 89٪ از مشاغل هنگام تعیین اهداف سالانه، روندهای بازار و صنعت را در نظر می گیرند. تطبیق اهداف با پویایی بازار برای حفظ ارتباط و رقابت بسیار مهم است.
ما در ادامه این مقاله، برخی از روندهای هدف گذاری در تعدادی از صنایع را نیز بررسی خواهیم کرد.
طبق یک مطالعه توسط PwC، 68٪ از مشاغلی که به طور منظم پیشرفت خود را در برابر اهداف نظارت می کنند، احتمال بیشتری دارد تا به اهدافشان برسد. ایجاد یک برنامه نظارت و ارزیابی قوی برای ادامه مسیر و انجام تنظیمات به موقع ضروری است.
در واقع پیشنهاد ما در ریرا به شما این است که مرحله بررسی و بازنگری اهداف و همچنین تسهیل گری مناسب در این جلسات را بسیار جدی گرفته و حتی پیشنهاد می کنیم تا از ابتدای سال برای آنها برنامه ریزی کرده و آنها را در تقویم کاری خود ثبت کنید. با توجه به پویایی بازار و تغییر شرایط کسب و کار، بررسی اهداف و پیشرفت آنان و همچنین بازنگری آنها به صورت منظم بسیار حائر اهمیت است. با پیروی از این مراحل، کسبوکارها میتوانند پایهای قوی برای تعیین اهداف سالانه که استراتژیک، قابل دستیابی و همسو با اهداف کلی سازمان هستند، ایجاد کنند.
قطعا تعیین هدف در هر مجموعه ای می تواند نقش مفید و موثری داشته باشد. در عین حال باید این موضوع را نیز در نظر داشت که اهداف متناسب با نوع بازار هر کسب کار، میزان بلوغ سازمان، فرهنگ و اهداف مالی و ... متفاوت هستند. در این بخش سعی داریم تا به برخی از این اهداف با توجه به روندهای بازار در سال 2024 بپردازیم.
اهداف در زمینه امنیت سایبری، حریم خصوصی دادهها و توسعه نرمافزار پایدار جز مواردی هستند که در اولویتهای این صنعت برای پایداری و امنیت و توسعه نرم افزارهای نوآورانه قرار گرفته اند.
اهداف این بر فناوریهای تولید هوشمند، انعطافپذیری و سرعت بالاتر در زنجیره تامین و شیوههای پایدار در تولید، همسو با روندهای چابک و مسئولیتپذیری در قبال محیط زیست و جامعه تمرکز دارند.
اهداف این حوزه شامل پزشکی از راه دور، راهحلهای سلامت دیجیتال و پزشکی شخصیشده است که منعکسکننده روند صنعت به سمت مراقبتهای بهداشتی عادلانه و نوآوری مبتنی بر بیمار است. همچنین در این حوزه تلاش بر این است تا خدمات پزشکی در دسترس عموم قرار گرفته و این موضوع به گونه ای باشد که هزینه های معقول و قابل پرداخت برای اقشار مختلف جامعه داشته باشد.
اهداف خردهفروشی، حضور و فروش توسط همه کانال ها و شبکه های اجتماعی، تجزیه و تحلیل دادهها برای تشخیص بهتر نیاز خریداران، راهنمایی و تجربه بهتر خریداران و مصرف کنندگان به صورت پایدار است. همچنین توجه به مسئولیت های اجتماعی شرکت از جمله اهدافی است که در این صنایع به آنها توجه می شود.
اهداف مبتنی بر تحول دیجیتال، فعالیت ها و تراکنش های مالی آنلاین و شیوههای اخلاقی، همسو با روندهای صنعت در نوآوری فینتک و خدمات مالی شفاف تأکید دارند.
توسعه پلتفرمهای یادگیری آنلاین، توسعه سواد دیجیتال و آموزش های بین رشتهای و آماده سازی دانشآموزان برای عصر دیجیتال و نیازهای نیروی کار آینده، جز اهداف این حوزه است.
چگونه OKR به شرکت ها در تعیین اهداف سالانه کمک می کند
OKR ها (اهداف و نتایج کلیدی) ثابت کرده اند که چارچوبی موثر برای شرکت ها برای تعیین و دستیابی به اهداف سالانه است.
OKRها به همسو کردن تلاشهای مدیران و کارکنان به جهتگیری استراتژیک شرکت کمک میکنند و اطمینان میدهند که همه در یک جهت حرکت میکنند و هدف پشت وظایف خود را درک میکنند. این همسویی کار مشترک بین تیم ها را تقویت می کند. کارمندان میتوانند ببینند که چگونه مشارکتهایشان مستقیماً بر موفقیت تیم و شرکت از طریق OKR تأثیر میگذارد، حس هدفمندی را ارتقا میدهد و مشارکت کارکنان را افزایش میدهد.
به علاوه OKRها به کارمندان کمک می کنند تا روی چیزهای ضروری تمرکز کنند و به آنها اجازه می دهد کارهایی را که تأثیر واقعی بر روی کسب و کار دارد اولویت بندی کنند. این سطح از خودمختاری تعامل و بهره وری را افزایش می دهد. همچنین پاسخگویی را در سازمان بالا می برد.
OKRها ذهنیت چابک را ارتقا میدهند و تیمها را قادر میسازند تا به سرعت با چالشهای غیرمنتظره و پویایی بازار در حال تغییر سازگار شوند.
بیش از 80 درصد از شرکت های مورد بررسی موافق هستند که OKRها تأثیر مثبتی بر سازمان آنها دارند و کارکنانی که با OKRهای تیمی کار می کنند درک بهتری از چشم انداز شرکت (72٪) نسبت به آنهایی که OKR ندارند (50٪) دارند.
مطالعات نشان میدهد که کارمندان دارای OKR نسبت به کسانی که از چارچوبهای دیگر استفاده میکنند عملکردی موثرتر دارند. شرکتهایی که اهداف را به صورت فصلی بازبینی میکنند، نسبت به شرکتهایی که تنها سالانه اهداف را مجدداً مرور میکنند، شاهد «بهبودی سه برابری در عملکرد و حفظ آنها» هستند.
ردیابی شفاف اهداف امکان همکاری بیشتر در هنگام شناسایی مسائل و اصلاح مسیر را فراهم می کند. همچنین مسئولیت پذیری را به OKR ها اضافه می کند که به تیم ها انگیزه می دهد تا آنها را در برنامه های روزانه خود در جلو و مرکز نگه دارند.
چارچوب OKR ارتقاء رشد، موفقیت و بهبود عملکرد تیمها و همچنین توجه به نتایج و خروجی های ارزشمند در سازمان را تقویت می کند و آن را به ابزاری ارزشمند برای شرکتهایی تبدیل کرده است که هدفشان تعیین و دستیابی به خروجی های کلیدی با افزایش احساس مسئولیت و تقویت نوآوری در سازمانشان است.