در عصری زندگی میکنیم که شهره به انفجار اطلاعات است جایی که مردم در یک صبح معمولی چندین مقاله و صدها توییت از پیش چشم میگذرانند، پس چرا باید یکی مقالهی شما را برای مطالعه انتخاب کند؟ به چه دلیل مقالهی شما رو باید به ذهن بسپارند؟ اگر به دنبال این هستید که مقالهی شما به یاد ماندنی باشد پس بایستی برای مطالعه جذاب (ارزش وقت گذاشتن داشته) باشد.
نمیشه که با مقالهی 20-30 دلاری به تنها مفسر دقیق جریان تبدیل شد. به منظور تأثیرگذاری بینقص بر روی خواننده، نوشتهی شما باید شاعرانه، یکپارچه، جذاب و در یک کلمه سرگرمکننده باشد.
مطالعه را میتوان به مصرف دارو تشبیه کرد؛ با یک قاشق عسل تمایل بیشتری برای مصرفش نیست؟. زبان نوشتار باید احساسات را برانگیزد و خواننده را به تفکر وا دارد. تفکری که با خودش بگوید متوجه احساسش هستم، میدونم چی میگی. برای رسیدن به این سطح از تأثیرگذاری، کلمات بر قلب خواننده مؤثر واقع شوند. برای همین هست که بیشتر مردم برای پر کردن اوقات فراغتشان سراغ کتاب خواندن نمیروند.
حتی داستانهای تراژدی میتوانند لذت مطالعه داشته باشند: بگذارید یک اسطوره را به شما معرفی کنم: داستایوفسکی؛ کسی که حس مبارزه، خشم و شرم را برمیانگیزد. نویسندهای که میتواند شما را تکان دهد و کاری با شما بکند که عمیقاً احساسات انسانی خود را لمس کنید.
کاری کنید خواننده همان احساسی را تجربه کند که شما داشتید. اگر واقعاً به دنبال جذاب بودن نوشتهی خود هستید آن را ارتباط پذیر سازید.
بیشتر نویسندهها فصیح هستند و ایدههای درخشان و دایره لغات رنگینی دارند اما آیا همهی آنها میتوانند کاری کنند آن صفحهی سفید سرگرمکننده باشد؟ فراموش نکنید خوانندهی معمولی به دنبال جذابیت چیزی است که میخواند. چهبسا خواننده از مقالهی شما درسی فراگرفته باشد و یا حتی کلمات هم جدیدی آموخته باشد اما سؤالی که در نهایت از خود میپرسند این هست: از مطالعهاش لذت بردم؟ از وقتم بهدرستی استفاده کردم؟
حین بازبینی نوشتهتان خودتان نباشید، خودتان را بجای خواننده قرار دهید و بپرسید "آیا شخص دیگری هم از این نوشته لذت خواهد برد؟"
نوشتهتان را سرگرمکننده کنید تا خواننده هرگز نتواند شما را فراموش کند.