سلام اومدم با یه رمان سونیکی،اینم پارت اولش!
رمان (عشق آتشین ما) پارت ۱
سلاممممم به همگی اینجا قراره کلی داستان ویدیو و اهنگ های هیجان انگیز بزارممممم امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیادددد
نویسندگان
آرشیو مطالب
موضوعات
❤️?داستان شداریا:༺لبخند سرخ༻❤️?
(اسکروج)
هنوزم برای هم ممنوعه بودیم ولی با این وجود این هیچ تغییری برام ایجاد نمیکرد، با این وجود من هنوزم عاشقش بودم ولی اونو نمیدونم،ولی مطمئنم اونم هنوز عاشقمه،اگه اون جاسوسا نبودن که زندگیمون نابود نمیشد،الان حتی اجازه نداره تا دم در قصر بیاد،کلی نگهبان و سرباز و گارد سلطنتی و ...دم در و همه جا هستن،حتی کنار خودش که یه وقت به سرش نزنه بخواد بیاد پیش من،اه رزی،از اون روزی که دیدمت قلبمو مال خودت کردی،اون موقع ها که هنوز هیچکی رابطه مونو نمیدونست راحت از قصر بیرون میومد و باهم حرف میزدیم و بیرون میرفتیم، اما الان همه چیز عوض شده از وقتی که رابطه مونو فهمیدن رزی و من تنبیه شدیم و حق خروج از قصر رو نداریم،یاد اون روز افتادم،اگه میدونستم آخرین روزی هست که میتونیم همو ببینیم دستشو میگرفتم و باهم از اینجا میرفتیم
~~~
(فلش بک به ۲ سال پیش)
~~~
رزی:اسکروج
اسکروج:جانم
رزی:یه قولی بهم میدی؟
اسکروج:چه قولی؟
رزی:اینکه تا ابد مال هم باشیم
اسکروج:ببخشید ولی نمیتونم قبول کنم(با ادا)
~~~
(بعد رزی لبخندش محو شد روشو اونور کرد)
~~~
اسکروج:ببخشید شوخی کردم حالا منو میبخشی؟،لطفا،رزی قول میدم اگه منو ببخشی تا ابد مال هم باشیم،رزی بخاطر من
رزی:خیلی خب باشه ولی قول دادیا
اسکروج:من بخاطر تو هرکاری میکنم
رزی:واقعا؟
اسکروج:البته،کیه که برای پرنسسش هرکاری نکنه؟!
رزی:من واقعا پرنسستم؟(سرخ شده و با خوشحالی)
اسکروج:چرا نباید باشی؟!،تو همه ی زندگیمی(سرخ شده )
رزی:وای ممنونم اسکروج تو هم همینطور (سرخ شده و با خوشحالي )
~~~
(بعد اسکروج جلوی رزی زانو زد و یه جعبه از پشتش در اورد که توش یه حلقه بود )
~~~
اسکروج:رزی،پرنسس من،پرنسس تمام موبیوس،تو از همون اولم قلبمو مال خودت کردی؟،تو بهترین و زیبا ترین و تودل برو ترین زنی هستی که به عمرم دیدم و حالا هم جرئت اینو به خودم دادم که بهت بگم با من ازدواج میکنی؟(سرخ شده )
رزی:اسکروج، آره آره میلیارد بار آره (سرخ شده و با خوشحالی )
اسکروج:ممنونم پرنسس من،قول میدم تا ابد ازت محافظت کنم
~~~
(بعد رزی پرید بغل اسکروجو و همو بوسیدن و اسکروج رزی رو بلند کرد و تو هوا چرخوند و حلقه رو تو انگشت رزی کرد)
~~~
رزی:وای نه دیرم شده فردا میبینمت
اسکروج:قول بده فردا دیر نکنی و مراقب باش که کسی حلقه رو نبینه
رزی:باشه ولی من کی دیر کردم؟
اسکروج:ببخشید شوخی کردم
رزی:بنظرت حلقه رو قایم کنم؟
اسکروج:باشه،بزارش یه جا که امن باشه
رزی:فردا میبینمت خدافظ
اسکروج:خدافظ پرنسس من،مراقب خودت باش
رزی:باشه خدافظ
~~~
(زمان حال)
~~~
(رزی)
مثل همیشه نزاشتم کسی بهم دست بزنه و موهامو شونه کردم و ریختم دورم، لباس تیره رنگمو پوشیدم و کفش های پاشنه بلند تیره ام رو پوشیدم و از اتاقم خارج شدم،مثل همیشه همه ی نگاها روم بود،از خدمتکارا گرفته تا نگهبانان و سربازا و حتی خاستگار ها،اما من نگاه هیچ کدوم اونا رو نمیخوام فقط یدونه نگاه اسکروجو میخوام، حتی اگرم ساده باشن،احساس کردم قطره اشکی تو چشممه،سریع اشکمو پاک کردم و روی صندلی نشستم،بعد از مراسم رفتم تو اتاقم،نشستم و به عکس اسکروج نگاه کردم،آهی کشیدم و عکسو گذاشتم کنارم،صدای در اومد کسی داشت در میزد ،گفتم:بله صدایی گفت:منم فیونا میتونم بیام تو؟گفتم:آه فیونا تویی؟،بیا تو ،فیونا آروم اومد تو ،اون یکی از بهترین دوستانم بود،کنارم رو تخت نشست و گفت:هنوزم داری بهش فکر میکنی؟گفتم:اره،کار دله دیگه نمیشه کاریش کرد لبخند کم رنگی زد و گفت:آره حق باتوئه ولی اینطوری که نمیشه،چجوری میخوای بهش برسی وقتی حتی نمیدونی کجاست؟،فکر کنم بهتره فراموشش کنی یا حداقل خود خوری نکنی،بسه دختر هرچی هست بریز بیرون، حداقل به من بگو که بهترین دوستتم، گفتم:فکر کنم حق با تو باشه،شاید الان دیگه عاشقم نباشه شاید حتی دیگه منو یادش نباشه،اشکام سرازیر شدن،فیونا گفت:هی منظورم این نبود،شاید هنوز فراموشت نکرده باشه و عاشقت باشه،خب،من بهت قول میدم حداقل یه بار دیگه ببینیش،من بهت قول میدم یه کاری کنم که بتونی ببینیش،اما ازت دو روز وقت میخوام،باشه؟لبخندی زدم و با ذوق گفتم:واقعا میشه؟،اگه اینکارو بکنی تا آخر عمر مدیونت میشم فیونا گفت:این چه حرفیه دختر،پس دوستا برای چی ان؟بعد همو بغل کردیم و من بهش گفتم:تو بهترین دوستمی،اونم گفت:تو هم همینطور،بعد با لبخند از اتاقم رفت بیرون
~~~
(پایان پارت ۱)
موضوعات: ?داستان عشق آتشین ما?
[ چهارشنبه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 13:18 ] [ ❤️???????❤️? ] [ 2 نظر ]
آخرین مطالب
داستان❤ضربان خونی❤قسمت شانزدهم
سلام(تنگلم) برید ادامه که یه سوپرایز براتون دارم
تریلر جدیدی از بازی Sonic Frontiers منتشر شد
لینک دوستان
امکانات وب
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?