من رویام، از اسمم مشخصه و آدم رویاپردازیم. یجورایی اکثر مواقع توی دنیای خیالات خودم زندگی میکنم. عاشق فضام، ستاره ها، ماه، سیاره ها، آسمون تیره و تاریک شب و این قبیل چیزها رو دیوانه‌وار دوست دارم.هنر رو دوست دارم، از نقاشی و خوشنویسی گرفته تا انجام و ساخت وسایل دست ساز. از وقتی یادم میاد توی مدرسه درسخون بودم و جز سه شاگرد اول کلاس و نمیتونم بگم که واسش تلاش خاصی کردم، یجورایی یه روتین و عادت شده واسم از همون اول. درس خوندن و تلاش کردن و هیچ وقت فراموش نکردم و همیشه درحال جنگیدنم، جنگ با نیروهای منفی درونم، جنگ با اهریمن های اطراف و جنگ با سرزنش های رویای درونم.
هنوز هدفم رو مشخص نکردم و بین گزینه های کاملا متفاوتی گیر افتادم و این موضوع توی این روز ها خیلی درگیرم کرده...روزهام رو با فیلم دیدن و کتاب خوندن و نوشتن و نقاشی کشیدن سر میکنم. از فیلم های دوبله شده متنفرم، فیلم باید با زبان اصلی دیده بشه تا کامل فهمید و درکش کرد و باهاش همراه شد.
سلیقه‌ی موسیقیایی خاصی ندارم، از راک و گیتار الکتریکی و موسیقی های لاتین دهه هشتاد تا ملودی های لایت و آرامش بخش همه و همه روح و روانم رو با خودشون به حرکت و درمیارند. شبیه مامانی‌ام، احساسی و مهربون اما...همیشه نه! یعنی اگه چیزی یا کسی ناراحت یا عصبیم کنه هیچ وقت ساکت نمیشینم و توی خودم نمیریزم. دورهمی ها و جمع های دوستانه رو دوست دارم و آدم اجتماعی‌ام. حرف زدن و بحث کردن درباره موضوع های مختلف چه به زبان فارسی و چه انگلیسی همیشه یکی از لذت‌بخش ترین کارهای عمرم بودن.
از ناتوانی و عجز نفرت دارم، از اینکه ندونم و اطلاعات کافی نداشته باشم و ضعیف باشم و به خاطرش تحقیر بشم، ولی با اینکه از کسی کمک بگیرم و سوال کنم هیچ مشکلی ندارم. طبیعت، گیاه‌ها، گل ها و حیوانات جوری روی لب‌هام لبخند از ته دلی میارن و بهم انرژی میدن که هیچ چیز تا حالا همچین قدرتی نداشته.
مطالعه و کتاب خوندن همیشه واسم محترم و دارای ارزش بودن. و روی این موضوع وسواس های خاص خودم رو دارم...مثلا اگه جمله یا پاراگراف خاصی رو به طور کامل متوجه نشم باید حداقل پنج بار کل اون صفحه رو با دقت بخونم تا مطمئن شم که توی فایل‌های مغزم ذخیره شدند و بیرون بیا نیستن.
رنگ آبی حس آرامش خاصی بهم میده و دوستش دارم، البته من عاشق همه‌ی رنگ هام و این رو میشه از اتاقم فهمید، تمام دیوارهام پر از پوستر ها و نقاشی ها سی دی های رنگ شده‌ی مختلف و رنگارنگن و باید به این موضوع هم اشاره کنم که تنها چیزی که میتونه من رو توصیف کنه و شخصیتم رو به نمایش بزاره، اتاقمه! ترکیبی از نظم و بی نظمی.
خلاصه این منم، رویاپردازی که توی دریای رنگارنگ دردهاش درحال غرق شدنه.
