رضا ضیائی‌دوستان
رضا ضیائی‌دوستان
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

جان نمی دونم کالیو چی چی..


این ترانه؛ خُله، اونقدر خُله که آدم دلش می‌خواد یه شکم سیر کتکش بزنه؛ یعنی کارهایی می‌کنه که تو امین‌آباد هم نمی‌کنن. هر چی هم بهش بگی فایده نداره. همش تو کتابفروشی‌هاست و دنبال کتاب‌های تازه‌؛ من بیچاره هم به دستور مامان دنبالش آواره مغازه‌هام. تو خونه هم همش سرش تو کتابه و گاهی وقتا با صدای بلند یه چرت و پرت‌هایی می خونه که آدم خنده‌ش می‌گیره: "می‌خواهم آب شوم در گستره افق، آنجا که دریا به آخر می‌رسد آسمان آغاز می‌شود." اَه؛ حسابش رو بکن از دار دنیا فقط یه خواهر داشته باشی اونم خل باشه، تهِ بدشانسی نیست؟ هست دیگه. تازه خل‌بازی‌هاش روز به روز هم بیشتر بشه. دیروز پیک یه بسته بزرگ آورد که روش نوشته بود جان کالی نمی دونم چی چی؛ کلی هم چیز میز دور وبرش پیچیده بودن خواستم بگیرم که یهو ترانه بدوبدو خودش رو رسوند و نذاشت من دستم به بسته بخوره جلوی پیکی سنگ رو یخ شدم خیلی بهم برخورد؛ برگشتم که برم دلم آروم نگرفت در گوشش گفتم خیلی خلی؛ اصلن انگار نه انگار، نشنید؛ خودش بسته رو تحویل گرفت و خیلی آروم و با احتیاط بردش تو اطاقش و در رو هم بست. رفتم پشت در اطاقش گوش وایستادم ببینم صدایی میاد یا چیزی نشنیدم فکر کردم حتمن گلدونی چیزی بوده؛ خواستم درو باز کنم برم تو گفتم پررو می‌شه ولش کنه؛ یادم اومد عصر مادرم می‌خواد بره به مامانی یه سری بزنه و ترانه هم نفس که مامانی یه باهاش می ره. درست حدس زده بودم حوالی 4 رفتن، منم بدو بدو رفتم تو اطاق ترانه. روی میزش و روی عسلی خبری از گلدون نبود، روی دراورش هم چیزی نبود؛ خیلی عجیب بود، گیج شده بودم و همین جور داشتم همه جا رو نگاه می‌کردم که یهو دیدم یه تابلو به دیوار آویزونه؛ یه تابلو بود شبیه کارهای خوش نویسی ولی مثل تابلوهای معمولی نبود. نور پنجره هم بهش خورده بود و یه وضعیت باحالی داشت؛ نمی تونستم چشم ازش بردارم زیرش هم به انگلیسی همون جان کالی چی چی رو نوشته بود.


یهو به خودم اومدم دیدم چند دقیقه ست که دارم نگاهش می کنم؛ ترسیدم بدو بدو از اطاق خارج شدم در رو هم بستم. تو دلم گفتم این دختره خودش خل بود منم داره خل می کنه. خدا به خیر کنه.



https://virgool.io/@rziadoostan/%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%86%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88-%DA%86%DB%8C-%DA%86%DB%8C2-xzz4oqptnpyp


https://aparat.com/v/8Wpoi




جان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید