آوردهاند که در بلاد ایران زمین؛ و در دیوان آموزاندن و پروراندن، یگانه نادرهای به جهد در راه علم مشغول بودی که همه از میزان کرامت و کیاست و فراست و شجاعت وی انگشت به دهان گزیدندی، و حیران و سرگردان دمادم دویدندی. این نادره دوران پاکدست بودی و اهتمام در کارها به غایت بداشتی و حساب از کتاب سوا بکردی و پیاپی در اندیشه کودکان و نوباوگان و نوجوانان سرزمین خویش بودی و آموزگاران به لطایفالحیل سر کار گذاشتی تا آموزش در این بلاد به منتهی درجه اهمیت خود برسیدی.
قضا را بلیهای کورونا نام، بر مُلک نازل بیامدی که کار بر همه سخت بنمودی و وحشت بر همگان مستولی بگشتی و راه از بیراه تشخیص نتوانستند بدادندی و در این هنگامه، این نادره دوران، فیالفور به مدد قوای دماغی خویش ارشمیدسوار فریاد برآوردی که اورِکا؛ "حال که این بلیه امکان حضور به جماعت را در مکتبخانهها میسور نمیسازندی، وایتبرد و ماژیک و آموزنده به اوصتودیو بریمندی و به مدد صنعت فیلیمبرداری همان مکتبخانه به خانهها بفرستیمندی؛" دردم همگان هوش از سرشان برفتی و به یک مرتبه معلمان ارتقاء جینتیک بیافتی و به مدد دم این نادره، به اجراگرانی به غایت ماهر تبدیل بگشتی و به طرفهالعینی اهالی مکتبخانه به ترازهای اربیتالی بالاتر ارتقاء درجه بیافتی و جمله فرزانه و حکیم بگشتی که اطرافیان و اکنافیان فیالمجلس اختیار از کف بدادی و جملگی سر به بیابان بنهادی.
اینگونه شد که دست بازرگانان سودجو و تجار طماع، که اهتمامی جز طراری نداشتندی و با مکر و حیلت و به مدد روشهای ناپسند اجنبیان، قصد ترویج استفاده از اپیلیکاسیون و نظایر آن روشهای اهریمنی را بداشتندی، از سبد خانواده کوتاه و بریده بگردیدی و به مدد اندیشمندان فرهیخته دیگر؛ در فضایی شاد و طربانگیز همگان به شادی و طرب مشغول بگشتی و خلق را آرامشی مهیب به دست بیامدی که همه این مهابت از کرامات این نادره دوران و دیگر نوادر بودندی که خدایشان اجری دهد عظیم؛ و آنشان دهد که سزاوارند؛ همین و دیگر هیچ.