تمنا منصوری
تمنا منصوری
خواندن ۶ دقیقه·۶ ماه پیش

منظور از NBICS چیست و علوم اجتماعی و انسانی چه جایگاهی در گفتمان همگرایی علوم دارند؟

رویکرد اروپایی امکان ورود علوم اجتماعی و علوم انسانی به گفتمان همگرایی علوم را فراهم کرد، اما آیا ابعاد و ظرفیت‌های این همگرایی شناخته شده و قابل قبول است؟

این مطلب را چند سال پیش نوشتم. از مجموعه مقالات و محتواهایی که به عنوان نویسنده-پژوهشگر در زمان همکاری با تیم بُردار - که با دغدغه کاربردی‌سازی علوم انسانی زیر نظر معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری فعالیت می‌کرد- تهیه کردم. به تازگی متوجه شدم که وب‌سایتی که داشتیم دیگر در فضای مجازی حضور و وجود ندارد! حیفم آمد هیچ جایی صحبت از تلاش و زمانی که گذاشتم و گذاشتیم به میان نیاید. سعی می‌کنم چند وقت یکبار برخی از مطالب را دوباره بخوانم و دستی به سر و رویشان بکشم و اینجا به ویرگول بسپارم. هرچند تحول‌های فناورانه از همان سال، قاعده بازی را دستخوش تغییر کرده است اما ماهیت و اساس بعضی چیزها آنچنان ریشه‌ای و بنیادین هستند که تغییر اساسی آن نیازمند سال‌ها فراز و نشیب در فلسفه و ذهنیت بعضی اصول و اساس است.


بیش از یک دهه از معرفی چهار علم نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، علم اطلاعات و علوم شناختی (Nanotechnology, Biotechnology, Informatics and Cognition) به‌عنوان مهد تغییر حیات بشر و نویدبخش افزایش کارایی عملکرد انسان می گذرد. در واقع، در طرح اولیۀ NBIC حرفی از علوم اجتماعی در میان نبود و تأکید بر اهمیت شناخت و ارتباطات، تا مدت‌ها می توانست سهم داشتن چشم‌اندازی فرارشته‌ای، غیرفنی و چندجانبه‌نگر را جبران کند. اما با ظهور رویکرد اروپایی، امکان ورود علوم اجتماعی و علوم انسانی (Social Sciences & Humanities (SSH)) به جرگۀ علوم همگرا فراهم شد، همکاری میان‌رشته‌ای بسیار عملی تر از مدل آمریکایی معرفی شد و سرانجام، علوم سخت و نرم آشتی پذیر به نظر رسیدند. اما علوم اجتماعی و انسانی تا چه اندازه می‌تواند با علوم همگرا همراه شود؟

گزارش CONTECS سند خوبی است که به موضوعات اصلی و فرعی پیوستن علوم اجتماعی و علوم انسانی به فناوری‌های همگرا پرداخته است. این مطلب از بخش‌هایی از این گزارش- که زیر نظر اتحادیه اروپا و با پشتوانه علمی محققان و صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف علوم تهیه‌شده است- استفاده می‌کند تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا علوم سخت و نرم می‌توانند در کنار یکدیگر برای ارتقا عملکرد انسان فعالیت کنند؟

ناشناخته‌های شناس، ناشناخته‌های ناشناس

کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد که بیشتر ادعاهای خیره‌کننده‌ای که حول محور فناوری‌های همگرا قرار دارد توجه بسیاری را به خود جلب می‌کند. دور از انتظار نیست که بسیاری از عالمان علوم اجتماعی و انسانی از چشم‌اندازهای نامحدودی که فناوری‌های همگرا برای ارتقا عملکرد انسانی خیال‌پردازی کرده است جا می‌مانند؛ ایده‌هایی مانند یادگیری با فشار دادن یک دکمه، غیرمادی سازی و نامیرایی و به‌طورکلی ایده فرا یا پسا انسان‌گرایی (transhumanism). بهتر نیست به بهای این دنیاهای شدنی اما دور از ذهن، از چشم‌اندازهای نزدیک‌تر غفلت نکنیم؟

همان‌طور که در گزارش پروژه کانتکس هم آمده است می‌توانیم احتمال شکل‌های افراطی ارتقا انسان را فعلاً داخل پرانتز بگذاریم و بگوییم فناوری‌های همگرا به‌اندازه کافی تا همین حالا هم برای ما شیفتگی و دل‌مشغولی به همراه داشته‌اند. شاید بهتر باشد بخش اعظم تلاش‌هایمان را بر بررسی TechLife سرمایه‌گذاری کنیم: یعنی این سؤال را طرح کنیم که وقتی چیزی که در حال حاضر در اول راه فناوری‌های همگرا است به بلوغ برسد انتظار داریم زندگی‌مان چه شکلی شده باشند؟ این همان حوزه‌ای است به آن «ناشناخته‌های شناس» می‌گوییم یعنی میدانیم آن فناوری‌ها قرار است چه شکلی باشند اما چیزی که نمی‌دانیم این است که آن‌ها چه تأثیری بر زندگی شخصی ما و بر جامعه دارند. زندگی‌های آتی فرا انسان‌ها همان Translife یا «ناشناخته‌های ناشناس» هستند. اینکه چه پیشرفت‌هایی ممکن و شدنی است سؤال‌برانگیز است و بنابراین موضوع این سؤال هستند که آیا جامعه اصلاً به آن پیشرفت‌ها اجازه اتفاق افتادن می‌دهد یا خیر.

این گزارش پیشنهاد می‌کند که فارغ از اینکه این سؤال چقدر می‌تواند شگفت‌انگیز باشد، نباید منابع زیادی برای مسئله فرا انسان‌گرایی اختصاص داده شود. چراکه ما موضوعات و مسائل مبرم‌تری برای پرداختن به آن‌ها داریم. مانند: خود ادراکی از خود، دیگران و جامعه، دانش و صلاحیت‌ها، سیاست و اقتصاد در زندگی فناورانه (TechLife)، هوش مصنوعی جدید، چشم‌اندازهایی برای پیشرفت: محدودیت‌ها در برابر بده بستان‌ها؛ موضوعاتی که البته بیش از هر چیز به علوم شناختی مرتبط هستند که خود موضوعی جنجال‌برانگیز در پرداختن به ماهیت هستی‌شناسانه فناوری‌های همگرا هستند. چراکه به عقیده برخی اهمیت و تمرکز فراوان علوم شناختی و تأکید بر اهمیت ارتباطات و شناخت انسان راه را بر میان‌رشته‌ای بودن فناوری‌های همگرا سد کرده است.

موضوعات تحقیقاتی برای علوم اجتماعی و علوم انسانی در فناوری‌های همگرا چه ابعادی دارند؟

پروژه کانتکس مسائل اجتماعی متفاوتی را شناسایی کرده است که می‌توانند در سه جنبه از هم تمیز داده شوند:

مسائل بعد اول، سؤال‌های تحقیقی و خاص فناوری‌های همگرا هستند. یعنی موضوعات علوم اجتماعی و انسانی که اگر به‌جای فناوری‌های همگرا از یک مثال کاربردی استفاده شود قابل رسیدگی نیستند. باید به این نکته هم توجه کنیم که فناوری‌های همگرا خودشان به دو فناوری فردی و جمعی تقسیم می‌شوند.

بعد دوم، رابط میان پرسش‌های تحقیقاتی کلی‌تر و پرسش‌های تحقیقاتی خاص فناوری‌های همگرا هستند.

در بعد سوم می‌توان شاهد بود که فناوری‌های همگرا به مثابه یک نمونه کاربردی برای مسائل کلی‌تر اجتماعی و انسانی تجلی می‌کنند. فرض این چارچوب این است که انتظار می‌رود بعد سوم در نتیجه فناوری‌های تصادفی و نه فناوری‌های همگرا مانند نانوتکنولوژی و بیو تکنولوژی مطرح شوند. توجه به این نکته نیز لازم است که چشم‌اندازها و مسائل اخلاقی در تمامی ابعاد نفوذ دارند. آن‌ها موضوعات کلی علوم اجتماعی و انسانی هستند که تمامی فناوری‌ها با خود به همراه می‌آورند. درواقع بنا بر گزارش کانتکس، چشم‌اندازها و مسائل اخلاقی کارکرد ارتباطاتی میان نوع اول و نوع سوم مسائل مرتبط با علوم اجتماعی و انسانی دارند.

1- سؤال‌های تحقیقاتی خاص فناوری:
- فناوری‌های همگرا چیست؟
- فناوری‌های فردی (پیشرفت)
- فناوری‌های جمعی (قابلیت دگرگونی اجتماعی)
2- رابط
3- سؤال‌های تحقیقاتی کلی تر در خصوص علوم اجتماعی و انسانی:
- حکومت و مقررات
- مشارکت عمومی
- میان رشته‌ای بودن
- درنظر گرفتن علوم اجتماعی و انسانی «واقعی»
- چشم‌اندازها و موضوعات اخلاقی

اما در حال حاضر چنین به نظر می‌رسد که علوم اجتماعی و انسانی منحصراً بر ابعاد فردی و مسئله پیشرفت تأکید دارند، درحالی که موضوعات اجتماعی دیگری وجود دارند که نیازمند توجه هستند و از پتانسیل دگرگون کننده اجتماعی مشابهی برخوردار هستند مانند مسئله حفاظت از داده‌ها و حق حریم خصوصی برای نظام‌های خودمختار. در واقع حرف S هنوز جایگاه خود را در کنار سایر حروف این سرواژه نیافته است. عملیاتی شدن نقش علوم اجتماعی و انسانی در فرایند تحقق آرمان فناوری‌های همگرا نه تنها هنوز سازوکارهایی دقیق برایش تعریف نشده است بلکه هنوز ضرورتش در سطح جهانی و بین المللی احساس نشده است.

کافی است NBICS را در یک موتور جستجو دنبال کنید تا متوجه شوید همواره این سرواژه چهار حرفی است و گفتمان حاکم همگرایی علوم، با حضور بسیار کمرنگ علوم اجتماعی و انسانی درحال پیشرفت است.

Converging Technologies and their impact on the Social Sciences and Humanities (CONTECS): An analysis of critical issues and a suggestion for a future research agenda, Final Report, May 2008

علوم انسانی علوم اجتماعی فناوری‌های همگرا بین رشته ای

علوم اجتماعیعلوم انسانیارتباطات
من همونم که ارتباطات اجتماعی خوندم، مسیر شغلی‌م هم به ارتباطات رسید و همیشه میگم کاش شبانه روز فقط 24 ساعت نبود که بیشتر تجربه می کردیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید