saaye70315·۳ سال پیشکاری با تو ندارم .01این داستان :کاری با تو ندارم .ایستاده بودم جلوی آینه به عبای سیاهی که دور خودم پیچیده بودم نگاه میکردم،غریب بود ،پیچیده شده بود،درست مثل…