صابر
صابر
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

دل می دهد بشارتم از بازگشتنت

اي سر و جان گرفته ی باغ کتاب ها

خاتون غرفه های نگارينِ خواب ها

زايندگی گرفته ز تو بطن خاک ها

پاکيزگی گرفته ز تو ذات آب ها

ای در کتاب زندگی ام اشتياق تو

توجيه شاعرانه ی فصل شتاب ها

ای استجابت من و تنهايی مرا

شب های بازوان عزيزت جواب ها

تو کیستی که در سفر جست و جوی تو

صد چشمه جوش زد ز کویرِ سراب ها ؟

مست از تو شد هر آینه دریا که مست شد

ای شطِ ملتقای تمام شراب ها

▄ ▄ ▄

دل می دهد بشارتم از بازگشتنت

وز روزهای خالی از این اضطراب ها

وان روز دور نیست که فانوس می شوند

در کوچه های آمدنت آفتاب ها

▄ ▄ ▄

شاعر: زنده یاد حسین منزوی

شعرمنزوی
تجربه این فضا برای من جذاب به نظر اومد و برای همین حساب کاربریمو ایجاد کردم. امیدوارم باعث بشه بیشتر بنویسم و بیشتر اشتراک گذاری انجام بدم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید