ویرگول
ورودثبت نام
صابر طباطبائی یزدی
صابر طباطبائی یزدیبرنامه نویس۴۴ساله. از مدرک MCSD دات نت سال 2002 شروع کردم البته بعد از لیسانس و تمام عمرم رو در مدیریت با ابزار های شیرپوینت و MSPS و CRM و غیره گذراندم. https://zil.ink/sabert
صابر طباطبائی یزدی
صابر طباطبائی یزدی
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

وقتی CRM به کمک رسانه‌های ایدئولوژیک می‌آید: ۴ استراتژی کلیدی از مدیریت مدرن.

این فایل صوتی آقای صابر طباطبایی به طرح‌ریزی و تأسیس یک دانشگاه یا مؤسسه علمی تحقیقاتی اسلامی می‌پردازد که هدف آن ارائه علوم و سرفصل‌های درسی مبتنی بر فلسفه اسلامی است. این رویکرد در تضاد با چارچوب‌های مادی و تجربی فلسفه غرب قرار دارد و بر مبانی روحی، تجربه وحی و تاریخ غنی پیامبران و کتب آسمانی تکیه می‌کند. برای برقراری ارتباط مؤثر با طیف‌های گوناگون جامعه در عرصه رسانه و دانشگاه، گوینده به اهمیت به‌کارگیری زیرشاخه‌های علم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) اشاره می‌کند. اطلاعاتی نظیر آمار تماس‌ها، ایمیل‌ها و سؤالات مخاطبان یک گنجینه عظیم از داده‌ها درباره نیازها و خواسته‌های افراد به شمار می‌آیند. در ادامه، استراتژی‌هایی مانند اشتراک‌گذاری مشتریان و بازار بین مؤسسات اسلامی و همچنین لزوم انتقال سریع و لحظه‌ای اخبار ایده‌ها و محصولات به مخاطبان وفادار از طریق شبکه‌های اجتماعی، مطرح می‌شود. در نهایت، مفاهیم CRM نظیر بخش‌بندی، هدف‌گذاری و جایگاه‌دهی برای دسته‌بندی مخاطبان بر اساس سن و تحصیلات و تمرکز بر آنان جهت خلق ایده‌های جدید، پیشنهاد می‌گردد.

مقدمه: پل زدن میان سنت و مدرنیته

چگونه یک مؤسسه با ریشه‌های عمیق در فلسفه و فرهنگ، مانند یک دانشگاه علوم اسلامی یا یک رسانه مأموریت‌محور، می‌تواند در دنیای پرشتاب و مبتنی بر داده امروز، ارتباطی عمیق، مؤثر و پایدار با مخاطبان خود برقرار کند؟ پاسخ در حوزه‌ای نهفته است که بسیاری از رهبران این سازمان‌ها آن را نادیده می‌گیرند و تصور می‌کنند تنها به دنیای تجارت تعلق دارد: استراتژی مدرن مدیریت ارتباط. این مقاله چهار اصل استراتژیک را بررسی می‌کند که نشان می‌دهد چگونه تفکر CRM می‌تواند به سازمان‌های فرهنگی و ایدئولوژیک برای دستیابی به اهداف متعالی خود کمک کند.

۱. فراتر از آمار: هر تماس یک گنجینه اطلاعاتی است

مؤسسات فرهنگی و رسانه‌ای روزانه از طریق تماس‌ها، ایمیل‌ها و پرسش‌های مخاطبان خود با حجم عظیمی از داده‌ها روبه‌رو هستند. رویکرد سنتی این داده‌ها را به شکل آمار خام (تعداد تماس‌ها، شهرها و...) می‌بیند. اما یک نگاه استراتژیک، این تعاملات را منبعی بسیار ارزشمندتر تلقی می‌کند. هر تماس، نام، شهر و به‌ویژه محتوای گفتگو، قطعه‌ای از پازل نیازها، دغدغه‌ها و خواسته‌های واقعی جامعه است. این داده‌ها صرفاً اطلاعات نیستند، بلکه یک گنجینه کیفی برای درک عمیق مخاطب هستند.

سؤالاتی که از ما می‌پرسن، گنجینه عظیمی از اطلاعات هست درباره افراد و خواسته‌ها و نیازهاشون.

این تغییر دیدگاه برای یک سازمان مأموریت‌محور حیاتی است. هدف دیگر صرفاً شمارش مخاطبان نیست، بلکه درک عمیق آن‌ها و پاسخگویی دقیق به نیازهایشان است. این گنجینه به سازمان کمک می‌کند تا محتوا، خدمات و حتی سرفصل‌های آموزشی خود را بر اساس واقعیت‌های جامعه طراحی کند.

۲. از اشتراک‌گذاری مخاطب تا خلق اکوسیستم: قدرت هم‌افزایی

در دنیای کسب‌وکار، رقابت بر سر سهم بازار (Market Share) یک اصل بنیادی است. اما برای سازمان‌هایی که یک مأموریت مشترک را دنبال می‌کنند، یک مفهوم قدرتمندتر وجود دارد. این مسیر با «اشتراک‌گذاری مخاطب» (Customer Sharing) آغاز می‌شود؛ ایده‌ای که پیشنهاد می‌کند مؤسسات همسو، اعضای جامعه و دنبال‌کنندگان خود را فعالانه با یکدیگر به اشتراک بگذارند و یکدیگر را تبلیغ کنند.

اما این یک لایه عمیق‌تر و استراتژیک‌تر نیز دارد: «اشتراک‌گذاری بازار» (Market Sharing). در این مدل، سازمان‌ها فراتر از اشتراک‌گذاری لیست‌ها می‌روند و با هم یک اکوسیستم واحد می‌سازند. آن‌ها کل بازار خود را به اشتراک می‌گذارند تا یک «اجتماع» بزرگ‌تر، آگاه‌تر و هم‌افزاتر خلق کنند. این رویکرد ضدشهودی، رقابت مخرب را به همکاری سازنده تبدیل می‌کند و نه تنها به رشد تک‌تک سازمان‌ها کمک می‌کند، بلکه باعث تقویت کل جریان فکری و فرهنگی مشترک آن‌ها می‌شود.

۳. از ایده تا اجرا، همراه با مخاطب: وفاداری با شفافیت ساخته می‌شود

یکی از قدرتمندترین اصول در ساختن یک رابطه پایدار، شفافیت حداکثری در اطلاع‌رسانی است. این رویکرد به معنای در جریان گذاشتن مخاطب در تمام مراحل توسعه یک پروژه، محصول یا ایده است. این شفافیت از همان لحظه اولیه شکل‌گیری یک ایده آغاز می‌شود، با اعلام رسمی شروع فرآیند ساخت ادامه می‌یابد و حتی تاریخ‌های پیش‌بینی‌شده برای عرضه نسخه‌های اولیه (MVP) را نیز با مخاطب به اشتراک می‌گذارد.

چنین سطحی از شفافیت، مخاطب را از یک بیننده منفعل به یک همراه و عضو وفادار جامعه تبدیل می‌کند. مهم‌تر از آن، این فرآیند یک چرخه فضیلت‌مند از داده و تعامل ایجاد می‌کند. با شفاف بودن، سازمان نه تنها وفاداری می‌سازد، بلکه جریان جدید و غنی‌تری از داده‌ها را تولید می‌کند. پرسش‌ها و بازخوردهایی که در طول فرآیند توسعه دریافت می‌شوند، به بخشی ارزشمند از همان «گنجینه اطلاعاتی» تبدیل شده و به بهبود مستمر و تعامل عمیق‌تر می‌انجامند.

۴. فراتر از پیام‌رسانی انبوه: مهندسی ارتباط دقیق با مخاطب

ابزارهای کلاسیک بازاریابی مانند تقسیم‌بندی (Segmentation)، هدف‌گذاری (Targeting) و جایگاه‌یابی (Positioning) صرفاً برای فروش محصول نیستند؛ آن‌ها استراتژی‌هایی برای گذار از مدل «پخش یک‌طرفه و یکسان برای همه» به مدل «تعامل دقیق و هوشمند» هستند که به نیازهای فکری و معنوی متنوع جامعه احترام می‌گذارد. یک سازمان فرهنگی می‌تواند با استفاده از این تکنیک‌ها:

  • مخاطبان خود را تقسیم‌بندی کند (Segmentation): جامعه مخاطبان را بر اساس ویژگی‌های کلیدی مانند سن، جنسیت، سطح سواد و شهر به گروه‌های کوچک‌تر و مشخص‌تر تقسیم کند.

  • گروه‌های کلیدی را هدف‌گذاری کند (Targeting): بر روی گروه‌هایی که بیشترین همسویی را با پیام سازمان دارند یا پتانسیل تأثیرپذیری بیشتری دارند، تمرکز کند.

  • پیام خود را جایگاه‌یابی کند (Positioning): جایگاه خود را در ذهن مخاطب تثبیت کند. جایگاه‌یابی به این معناست که اطمینان حاصل شود برای یک بخش خاص از مخاطبان، مثلاً دانشجویان دانشگاه، پیام شما به عنوان مرتبط‌ترین منبع فکری شناخته شود و از سایر منابع موجود متمایز گردد.

این رویکرد تحلیلی به یک سازمان مأموریت‌محور کمک می‌کند تا تأثیرگذاری خود را با ارائه محتوای متناسب و دقیق به هر بخش از جامعه به حداکثر برساند.

نتیجه‌گیری: یک پرسش برای آینده

این چهار اصل، تاکتیک‌هایی مجزا نیستند؛ آن‌ها اجزای یک تحول استراتژیک واحد هستند: گذار از پخش یک‌طرفه پیام به سوی مخاطب، به سوی ساختن یک جامعه پویا همراه با مخاطب. از تبدیل داده‌های خام به گنجینه دانش، تا ایجاد اکوسیستم از طریق همکاری، ساختن وفاداری با شفافیت و ارسال پیام دقیق به مخاطب درست، همگی نشان می‌دهند که چارچوب‌های مدیریت ارتباط مدرن می‌توانند مستقیماً در خدمت اهداف سازمان‌های فرهنگی و رسانه‌ای قرار گیرند.

حال که می‌دانیم چگونه این روابط را بسازیم، پرسش حیاتی‌تر این است: آیا سازمان‌های ما از نظر ساختاری و فرهنگی آماده‌اند تا به آنچه جامعه‌شان به آن‌ها می‌گوید، واقعاً گوش دهند و خود را با آن تطبیق دهند؟

ارتباط مؤثرسهم بازارشبکه‌های اجتماعیفروش محصولcrm
۱۰
۰
صابر طباطبائی یزدی
صابر طباطبائی یزدی
برنامه نویس۴۴ساله. از مدرک MCSD دات نت سال 2002 شروع کردم البته بعد از لیسانس و تمام عمرم رو در مدیریت با ابزار های شیرپوینت و MSPS و CRM و غیره گذراندم. https://zil.ink/sabert
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید