ویرگول
ورودثبت نام
پونه فلاح
پونه فلاح
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

ولگرد خیابان های انتظار

برای: غزل ترین انتظار روزگار

بسم الله

هدیه به تویی که میان قلبم جوانه زده‌ای. برای تویی که حالم را خوب می‌کنی، هرچند که تا به حال چیزی نگفته و ندیدمت.

می‌خواهی بدانی در نبودن یا شاید بودن های پنهانت چه گذشت؟!

ماه و ستاره هایمان رفتند.
ماه و ستاره هایمان رفتند.

لای صفحات نورانی را که باز می‌کنم بوی عطرت حس عجیبی را شکوفه‌ی قلبم می‌کند و آرامش را مهمانِ من می‌کند.

چنین بویی در کل زندگی ام وجود ندارد. این تو هستی که همه چیز و همه‌جا را از بوی شکوفه‌ پر می‌کنی ای غریبه‌ترین آشنایم.

این روز ها که باران خون شده است دلمان، کجایی؟!

گریه‌ی نوزادی که زیر سنگ‌های درشت خفه می‌شود را نمی‌شنوی؟

می‌خواهی ماهم در نبودنت نفس کم بیاوریم؟ پس کی از جمالت روشن می‌شویم؟

بگو کی قرار است بر این دنیایی که دیگر مشکی و تار شده است بیای و سبزی را بکاری؟

دلخوشی‌مان دیگر تنها آمدنت است.

بیا که در انتظار تو دخترکِ جوان روزگار موی سپیدش را شانه می‌کند.

اگر تو بیایی میان انبوهی از خوشی غرق خواهیم شد؛

این گل ها همه تیرگی را پاک می‌کند، اگر بیایی.


برای شیرین‌ترین دلخوشی‌ام

#امام_زمان




انتظارظهور
دلم دیگر با "خودم" راه نمی آید، هر روز پرسه میزند در خیال " تو"
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید