(پرسشی در مورد اینکه از کجا آمده ام)
سالها پیش وقتی کودک دبستانی بودم و در مدرسه خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودم، شناسنامه ی با جلد قرمز رنگم را از لابلای مدارک و اسناد پدرم پیدا کردم، آن را باز کردم و با حس کنجکاوی شروع به خواندن صفحه اول آن کردم و دیدم که نام خانوادگی من تنها صادقی نیست و پسوند ((حسکو)) دارد. نمیدانستم حسکو یعنی چه، چرا در آخر اسم من آمده و چرا در ادامه اسم پدرم نیست. بعد فهمیدم که پدرم یک بار این پسوند را از نام خود حذف کرده و وقتی که شناسنامه ما را هم می گرفته حسکوئی را به حسکو تغییر داده بعدتر فهمیدم دیگران هم چنین پسوندهایی دارند که عمدتا نام یک مکان، شهرت قدیمی خانواده آنها یا ارتباطی با حرفه و کار آنها داشته است اما این سوال که حسکو کجاست نزدیک به بیست و پنج سال بی جواب بود.
به احتمال زیاد حسکو نام مکانی بوده است که پدر پدر پدرم زمانی که فامیلی انتخاب می کرده برای متمایز بودن نام خودش برگزیده و شاید هم کارمند ثبت احوال از او پرسیده بوده که اهل کجا هستی و او هم گفته حسکو و در نهایت نام خانوادگی شد صادقی حسکوئی. با همین ذهنیت از برادرم پرسیدم که حسکو کجاست و او نمیدانست، از پدرم پرسیدم او هم نمیدانست، از عمه هایم پرسیدم نمیدانستند، پدربزرگم هم که نبود که از او بپرسم پس بی جواب ماندم. حقیقت این بود که وقتی کسی از من می پرسید کجایی هستی من مثل دیگران نمیتوانستم به راحتی جواب بدهم، باید میگفتم متولد کرج هستم اما برای دیگران قابل قبول نبود و اصالت پدر و مادر را جویا می شدند می گفتند اصالتا کجایی هستی، حتی جواب به این سوال هم سخت بود، پدر متولد کرج و مادر متولد تهران، پدر مادر متولد یزد، مادر مادر متولد آوج، پدر پدر متولد کاشان، مادر پدر متولد کرج و اطلاعات آن موقع من میگفت احتمالا والدین مادربزرگ ها و پدربزرگ ها سالیان دراز در شهر خود سکونت داشتند و بعدتر مهاجرت کرده اند، اما دانستن اینها هم نمی توانست بگوید چه اصالتی دارم. اگر بگویم که ریشه پدری پاسخ سوال است ستم بزرگی به نیمی از ژن هایی است که از سمت مادر به ارث گرفته می شد پس در پاسخ سوال به اصالت خود ترجیح می دادم داستان مادربزگ ها و پدربزرگ ها را بگویم تا دیگران خودشان جمع بندی کنند. اما این کلمه موجود در شناسنامه همچنان یک سوال بی پاسخ بود.
وقتی که بزرگتر شدم، اینترنت هم آمده بود و میتوانستی چیزی که میخواستی جستجو کنی. کلمه حسکو را برای بار اول جستجو کردم چیزی پیدا نکردم، چند سال دیگر که به دانشگاه رفته بودم مجدد جستجو کردم فقط می توانستم نام خودم و خواهر و برادرم را پیدا کنم. در یکی از تابستان هایی که کلاس های دانشگاه تمام شده بود با پدرم به دیدن عمه پدربزرگ خدابیامرزم رفتیم. عمه در مشکان روستایی نزدیک کاشان زندگی می کرد و من فکر می کردم که بتوانم آنجا بفهمم حسکو کجاست و به دیدن حسکو بروم. زمانی که آنجا بودم از اقوامی دوری که در آنجا بودند سوالم را پرسیدم اما آنها هم چیزی نمی دانستند تصمیم گرفتم از خود عمه بپرسم که سن بیشتری داشت اما دانش عمه در این حد بود که قدیم ها واحه ای بوده است که درخت و آب داشته ولی الان دیگر نیست. جالب بود، دیگر نیست!. اما خوب بود که الان می توانستم جواب سوال حسکو کجاست را تا حدودی بگویم، مثلا بگویم نام مکانی بوده است در نزدیکی کاشان اما الان وجود ندارد. بعد از گذشت چندین سال روزی که برادرم را در خانه پدری دیدم برای همه از کشف جدیدش گفت اینکه راننده ای با نام خانوادگی حسکوئی برای بردن باری به کارگاه ش می آید و برادرم می گوید که در دفتر کارش منتظر بماند، راننده فکر می کند اتفاقی افتاده است تا اینکه برادرم می پرسد (( میشه بگی حسکو کجاست؟))، راننده می خندد و پاسخ می دهد در مسیر قم به سمت کاشان در چند کیلومتری کاشان وقتی از فلان خروجی خارج می شوی با پرس و جو می توانی به قلعه ای متروک و قدیمی به نام قلعه حسکو برسی. گویا در نهایت پیدایش کردیم و جواب سوالی که بیش از بیست پنج سال داشتم را یافتم. الان می توانستم بگویم حسکو کجاست و ریشه در کجا دارم و اصالت من در کجاست.
بعد از اینکه فهمیدم قلعه ای به نام حسکو وجود دارد ((قلعه حسکو)) را در گوگل جستجو کردم، به یک وبلاگ برخورد کردم که از پیرزنی صد و شش ساله با فامیلی کرمانی حسکوئی میگفت خانمی از اهالی نوش آباد که فامیلی شوهر خود را داشت، شوهری که از کرمان آمده بوده و در نزدیکی قلعه حسکو زندگی می کرده، این هم جالب بود یعنی احتمالا پدر پدر پدر من هم می توانست اهل حسکو نبوده باشد و شاید از جایی دیگری مثلا سیستان به این حاشیه کویر آمده باشد. جالبتر اینکه بعدا فهمیدم پدر پدر پدر مادرم هم اهل اردکان بوده و بعد به یزد آمده و چون روحانی بوده است به مشهد زیاد رفت و آمد می کرده یعنی احتمال داشته مادر پدر پدر مادرم یا مادر پدر پدر پدر مادرم هم اهل مشهد بوده باشد جالبتر هم زمانی شد که فهمیدم پدر پدر مادر مادرم از ایل افشار بوده است که در سده های پیش از آسیای مرکزی به ایران مهاجرت کرده اند. اما از گذشته مادر پدرم اطلاع کمتری دار مادربزرگم اصالتا کلاکی بودند روستایی در نزدیکی کرج که زمانی احتمالا از روستای کرج هم بزرگتر بوده و لهجه خودشان را داشته اند احتمالا این منطقه در گذشته مربوط به طبرستان می شده است، پدرم که می گفت مردم کلاک از غرب کشور به اینجا مهاجرت کرده بودند و در اینجا و روستا های اطراف ساکن شده اند.
حالا این همه برای من چه اهمیتی می توانست داشته باشد این که بتوانم جواب سوال ((کجایی هستی)) را بدهم؟ شاید. همه این کنکاش ها من را به فکر دیگری فرو برد، اینکه داستان پیچیده تر از اینها است و کسانی از گذشتگان من که ژن هایشان در وجود امروز من نقش داشته اند زمانی در جغرافیایی زندگی می کرده اند که من حتی نمی توانم حدس بزنم یا تصورش را کرده باشم. پس چه اهمیتی دارد درباره اصالتی صحبت کنم که ریشه در همه جا می تواند داشته باشد، شاید اجداد من با اجداد هر غریبه ای که می بینم یک جا زندگی می کردند ، بده بستان داشتند، خوش و بش می کردند و زد و خورد داشتند. کلیشه ای حقیقی است که همه یکی بودیم و یک جایی و یک زمانی از هم جدا شدیم. حقیقتا دیگر نمی دانم حسکو کجاست شاید جایی به وسعت ایران باشد و شاید جایی به وسعت کره خاکی-آبی.