ویرگول
ورودثبت نام
Dr.saeba
Dr.saeba
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

درد

✨درد

در تمام لحظه‌های بودنم

و در تمام هویت دخترانه‌ام

ریشه زده

و هر لحظه

عمیق تر با تمام وجودم

احساسش می‌کنم...

دردی که هیچ‌گاه آرام نمی‌گیرد

دردی که حالا

جوانه‌هایش از چشمانم

سر برآورده‌اند

حالا می‌توانم صدای شکستن تمام استخوان‌هایم را

از راه دور هم بشنوم...

واژه‌ی درد

برای من آمیخته‌است به بوی آهن و مس

و تحمل

و حسرت برداشتن حتی یک قدم

وگاه‌گاهی درد

از روزنه‌ی وجودم به بیرون سرک می‌کشد

و پولک‌های چرکین خشمش را

بر صورتم حک می‌کند...

و رنگی

از تیرگی چشمان پرکینه‌اش

بر آینه‌ی چهره‌ام می‌پاشد...

و اما

من همانم که نیمی از وجودش را

با تحمل دردی به ژرفای اقیانوس

به دست آب داد...

ونیمه‌ی دیگر

پوچ و تهی

خیره‌است به گذر آب روان...






نوشتهدرددخترهویتصبا
من از بین تموم دردا به خودم پناه آوردم:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید