خوش باشم، چون خدمتگزار کیهانی باشم. . .
ما گنه رنگ زدیم
نور ماه
بر روي من است
همینیم و مهتاب بخشنده
به آغوش فرا ميخواند
که چه رازی نهفته ست از اين سوي جهان
رحمت زلف او مرا بس خوش
پس چه نو اميد به راه ميمانیم
با اين حال در حركت ميسازیم
بگذار دل نبدنیم به اين ريگ ها
آنسوتر ها
جويباري ما را ميخواند
و هوا بهتر از اين نام و درخشاني
آنجا حتي ميشود گفت
از این تكه ی نان ناشکرترم ، من از پر پر زدن گنجشك چه شگفت، منه عاشق گذرم
با همين رو از زمين چرخيد و باز ما گنه رنگ زديم
ما گنه رنگ زديم
ما گنه رنگ زديم
_____
س.مشک
آبان ۹۶ (اصلاح آبان ۹۹)
مطلبی دیگر از این نویسنده
یک تمثیل
مطلبی دیگر در همین موضوع
ابزارهای حرفهای Chrome Developer Tools برای توسعه دهندگان
بر اساس علایق شما
چالش هفته! (چالش هجدهم: جنبش عمل!)