شروع کار اسکرام مستر در یک شرکت

مدتی هست که شرکت ما به دنبال جذب اسکرام مستر هستش و مسئولیت مصاحبه با این دوستان اجایل کار به من محول شده.توی مصاحبه ها من از همه دوستان دوتا سوال ثابت رو می پرسم: 1-توی تجربیات قبلیتون فکر میکنید اجایل در سازمان کار میکرد؟ با چه معیاری؟ 2-فرض کنید که باهم همکار شدیم روزهای اول کارتون رو چطور شروع میکنید؟

اکثرا برگزار شدن مراسمات اسکرام، شکسته شدن کار به قطعات کوچک و تحویل مستمر به مدیران!!! رو نشونه اجایل بودن می دونستن.

برای سوال دوم اکثرا این بود که با نفرات تیم صحبت میکنم ببینم چقد با اسکرام آشنا هستن و مشکلاتشون چیه. احتمالا تو قدم دوم یک ورک شاپ برگزار میکنم که با اسکرام آشنا بشن در فاز بعد اجرای مسائل آموزش داده شده به نفرات تیم هستش.

رویکردی که این مدل راه حل ها دارند اینه که اسکرام مستر به عنوان یک قهرمان با یک چوب جادویی اسکرام وارد میدان میشه و اجرا شدن یا نشدن هرکدوم از مصنوعات اسکرام باعث میشه فرد احساس غرور یا ضعف کنه. از طرفی احتمالا با سازمان و مدیرانی در ارتباط خواهیم بود که ممکنه با اجایل و اسکرام آشنایی خاصی نداشته باشن و صرفا به خاطر اسم قشنگ این متدها خواستار جذب اسکرام مستر شدن و ته ذهنشون خوب کار کردن یا نکردن اسکرام مستر رو نمیتونن بسنجن و احتمالا نیازی که سازمان داره برطرف نمیشه و کمکی از طرف سازمان برای تسهیل گری ایده های بهبود انجام نمیشه. پس چه باید کرد؟

قدم اول برای شروع به کار در هرسازمانی پا گذاشتن روی زمین هستش.خودمون رو سوپرمن هایی که با چوب اسکرام قراره یک سازمان رو سمت متعالی شدن هدایت کنه نبینیم و به شرایط فعلی سازمان و تیم احترام بزاریم.

قدم دوم کلمه کلیدی استاندارد رو از ذهنمون پاک کنیم. اسکرام مستر ها احتمالا منابع مختلفی رو مطالعه می کنند که مهمترینش اسکرام او آر جی هستش و توی منابع مطالعاتی بست پرکتیس هایی معرفی می شوند که لزوما در هر سازمانی ممکن هست کار نکنه همونطور که اسپاتیفای دیگه از مدل استاندارد! خودش استفاده نمیکنه.

قدم سوم شناسایی ذی نفعان کلیدی در سازمان و تیم هستش که اگر همراهی اون ها نباشه احتمال تسهیلگری خاصی در جهت چابک شدن تیم ها انجام نمیدن.

در قدم چهارم با ذینفعان کلیدی به یک تصویر مشترک از آینده ی نزدیک سازمان یا تیمی که قرار است باهاش کار کنید(تصویر مشترک سه ماهه یا شش ماهه) برسید

در قدم پنجم در مورد outcome هایی که تیم رو به اون هدف مشترک می رسونه توافق کنید

در قدم ششم جاری سازی هدف مشترک در تیم هستش.بازیگران تحول در هر سازمانی افراد تیم هستن و باید با تمام وجود در جهت جاری سازی تحول قدم بردارند.اجرای مکانیکی بدون همراهی نفرات تیم چیزی به اسم زامبی اسکرام رو به وجود میاره.

در قدم ششم استفاده از ابزارهایی است که مارو به اون outcome می رسونه و از اسکرام بات نهراسید.

در قدم هفتم ابزارهایی پیدا کنید که سنجش و پایش مستمر رو از outcome ها بتونید داشته باشید

ممنون از وقتی که برای مطالعه این مطلب گذاشتین

پذیرای فیدبک شما هستیم :)