مارگارت یک معلم چهل ساله است که برای اولین بار به دکتر مککوی، یک جراح ارتوپد شناخته شده، مراجعه کرده. در اولین مراجعه مارگارت به دکتر میگه که «میخوام پای چپم رو قطع کنی». در ادامه صحبت مشخص میشه که پای چپ مارگارت مشکل فیزیکیای نداره و سالمه و درد یا محدودیت حرکتی نداره. مارگارت میگه که: «در تمام عمرم این احساس عجیب رو داشتم که پای چپم، از پایین مچ، به من تعلق نداره. به روانپزشک و نورولوژیست مراجعه کردم ولی هیچکس نتونسته مشکل من رو توضیح بده. با وجود اینکه پای چپم مشکلی نداره و خوب کار میکنه، حس میکنم یک جسم خارجیه که به من چسبیده. پارسال تو اینترنت سرچ کردم و دیدم آدمهای دیگهای شبیه من وجود دارن که از "foreign limb syndrome" رنج میبرن. ما هم مثل افرادی هستیم که میخوان جراحی تغییر جنسیت انجام بدن، با این تفاوت که تعداد ما کمتره. میشه لطفا پای من رو قطع کنید؟ با کمال میل هر ارزیابی روانپزشکیای که لازم باشه انجام میدم که بدونید مشکل روانپزشکی ندارم. راستش اگه هیچ جراحی پام رو قطع نکنه ممکنه خودم قطعش کنم، ولی میترسم که بر اثر خونریزی بمیرم.»
با فرض اینکه نتایج بررسیهای روانپزشکی نشاندهنده سلامت روان مارگارت باشند، آیا دکتر مککوی باید این جراحی رو انجام بده یا نه؟